لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تاملی در مفهوم تعلیم و تربیت
تعلیم و تربیت یکی از اساسیترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول میکوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همهٔ زمینهها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد.
تعلیم و تربیت یکی از اساسی ترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول میکوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همهٔ زمینهها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد. تعلیم و تربیت به مثابهٔ جریانی است که باید در کنار آموزش دانش، قدرت تفکر را در فرد رشد دهد و تسلط او را بر محیط زندگی افزون کند. در آموزش و پرورش هم از علم صحبت میشود و هم از تفکر. هم پرورش عقلانیت مورد توجه است و هم از جنبه اجتماعی بودن انسان سخن به میان آمده است .
اهمیت تعلیم و تربیت تا بدانجا است که در جای جای قرآن مجید سخن از آن آمده است و متعالیترین تربیت که همان تربیت الهی است بارها مورد تأکید قرار گرفته است.
در طول تاریخ تغییر و تحولات بسیای در نحوهٔ تعلیم و تربیت در جوامع متمدن صورت گرفته و تحت شرایط مختلف روشهای متفاوتی اتخّاذ شده است. با سیر تکاملی تمدنها و تغییرات آرام فرهنگها بسته به شرایط خاص جامعه روشهای تعلیم و تربیت نیز تغییر یافته است.
در قدیم مفهوم تعلیم و تربیت انتقال مهارتها و معلومات بود و روش عمده در تدریس آنها سخنرانی یا مطالعهٔ کتابهای درسی به شمار میرفت و بعلت پیشرفت علوم مراکز دانشگاهی تمرکز خود را بر انتقال معلومات و اطلاعات معطوف کرده بودند. روش آموزش انتقال یکطرفهٔ استاد به شاگرد بود و کاوشگری در این سیستم جایی نداشت اما امروزه تحولات چشمگیری در روشهای تعلیم و تربیت در جهان مشاهده میشود. جهت این تحولات بسوی پژوهشگری و تحقیق خود کودک به پیش میرود. در روشهای نوین از انتقال صرف خودداری شده و پیشنهاد میشود ساعتهای بیشتری را در دروس مختلف به کاوشگری اختصاص بدهند. این کار علاقهٔ دانشآموز را به فراگیری مطالب افزون میکند و به پرورش مهارتهای فکری او نیز کمک خواهد کرد. باید گفت پرورش تفکر خلاق و نقاد در کودکان اساس تعلیم وتربیت جدید است.
2
در طی فرایند پژوهش دانش از تحقیقات خود کودک بدست میآید و خلاقیتهای او ظاهر میگردد. به تعبیر دکتر علی شریعتمداری «تعلیم و تربیت خود، تحقیق است». در این فرایند نقش معلم هدایت جریان تحقیق است و مستقیماً در پژوهش دخالت نخواهد کرد.
محور کار در آموزش و پرورش جدید تفکر است و تفکر محور یادگیری قلمداد میشود. در آموزش و پرورش نوین به مسائل ظاهراً کم اهمیتی توجه میشود که میتواند در نهایت اثرات بزرگ و مهمی در یادگیری و ازدیاد علاقه کودکان داشته باشد. بطور مثال در مدرسهٔ اریبیا در انگلستان بچهها کفشهای خود را در بدو ورود به مدرسه در میآورند تا مانند خانه احساس راحتی کنند و یا در بعضی مدارس دانشآموزان بدون کیف بمدرسه میروند و رنج هر روزهٔ حمل کیفهای سنگین را متحمل نمیشوند. در برخی از مدارس هم کلیهٔ دروس بصورت داستانی به کودکان عرضه میشود تا با برانگیختن علاقه دانشآموز به جریان ارائه درس کمک شود و مطالب بهتر در ذهن کودک جای بگیرد. علاوه بر اینها تشویش و اضطراب دانشآموز به حداقل میرسد و میزان همدلی میان معلم و شاگرد به درجهٔ بالایی افزایش مییابد. این موارد و موارد دیگر با پرورش قوهٔ تفکر و ایجاد انگیزه و علاقه، یادگیری فعالانه را در دانشآموزان افزایش میدهد و حس جمعی گروه را نیز بالا میبرد.
باید توجه داشت که تعلیم و تربیت فعلی کودک اساس کار آیندهٔ او را تشکیل خواهد داد. کودکان در جریان رشد روحی و جسمی خود دچار تغییرات تدریجی در رفتار، افکار، عادات، تمایلات و احساسات خود میشوند و این تغییرات میتواند مسائل و مشکلات خاصی را برای آنها فراهم سازد که گاه از حل آنها ناتوان است و عدم توجه به این نیازها و تغییرات می تواند سعادت آتی او را به مخاطره بیندازد. مربی باید با توجه به سن کودک، نیازهای او را تشخیص دهد با توجه به محیط اجتماعی و خصوصیات فرهنگی جامعه و جنبههای تربیتی به پرورش او بپردازد.
در این زمینه ذکر چند نکته به نظر مهم میرسد:
۱) برای رشد فکری و اخلاقی در کودکان میتوان از بازیها و کارهای جمعی استفاده کرد.
۲) نقش معلم باید نقش راهنما و سرپرست باشد تا بچهها فرصتهای بیشتری برای ارتقای اعتماد به نفس و قبول مسئولیت در همه زمینهها را داشته باشند.
3
۳) اساس کار در دبستان بهتر است براساس تجربیات حسی باشد و تصورات و مفاهیمی که به ذهن کودک داخل میشود با واقعیت تطبیق کند.
۴) مربی باید توجه داشته باشد که رشد جریانی دائمی است و تجربیات قبلی دانشآموزان اساس تفکرات و درک آنها را تشکیل میدهد و در رفتار آینده آنها مؤثر است.
۵) کودکان باید نسبت به موضوع مورد یادگیری علاقهمند باشند و نسبت به یادگیری مطلب خاصی احساس نیاز کنند تا به فعالیت و تحقیق دست بزنند.
۶) به علت پیشرفت و توسعه وسایل ارتباطی ضروری است که افراد جامعه از جمله معلمین خود را برای برخورد با افکار مخالف آماده کنند و قدرت تحمل افکار دیگران را داشته باشند و بدور از تعصب به بررسی آراء و عقاید بپردازند و این نکته را به دانشآموزان نیز یاد بدهند.
۷) برخلاف نظر برخی از کارشناسان تعلیم و تربیت که معتقدند هر تربیت صحیحی از راه تجربه بدست میآید این نکته حائز اهمیت است که تنها تجربیاتی منجر به تربیت صحیح میشود که آموزنده باشند و اثر سوء تربیتی نداشته باشد. تجربه باید مطبوع باشد و از طرفی باعث رشد تجربیات بعدی شود.
۸) برخی نیز معتقدند که تعلیم و تربیت همان رشد است در حالی که جهت رشد بسیار مؤثر است. اگر رشد در جهت منفی را در نظر بگیریم برخلاف اصول تعلیم و تربیت است.رشد باید در جهت مثبت و تکامل پذیر باشد و موجبات رشد بیشتری را فراهم کند.
4
۹) تربیت دینی
از مسائل بسیار مهمی است که کارشناسان غربی در بسیاری از موارد از نظر دور داشتهاند. جنبهٔ هدایتی این تربیت میتواند به پرورش ارزشهای اساسی و قوای معنوی شخصیت انسان منجر شود. هدفهای معنوی و عقلانی مثل تقوی و پرهیزگاری میتواند به پرورش قوهٔ تفکر در کودکان ودر نهایت به رشد آنها جهت بدهد.
۱۰) از نظر تعلیم و تربیت، آزاد
قرار دادن کودکان در سلامت و ارتقای روحیه و اعتماد به نفس آنها مؤثر است. کودکان بواسطهٔ آزاد بودن طبیعت خود را آشکار میسازند و در جریان یادگیری نیز بهتر عمل میکنند اما نکته مهم این است که این آزادی باید در چهارچوب عقل و خرد باشد به عبارت دیگر با راهنمایی عقل، عواطف و امیال کودکان کنترل شود. در این زمینه دین نقش مهمی در هدایت عقل و تحکیم مبانی عقلی دارد.
۱۱) نکته دیگری که در تعلیم و تربیت مهم است این است که اهداف تربیتی کاملاً واضح و مشخص شود و با تمایلات اشتباه نشود. در مدارس جدید در بعضی از مواقع پیروی از تمایل را با پیروی از اهداف اشتباه میگیرند و بچهها در هر کاری آزادند همانطور که در قدیم تمایلات درونی دانشآموزان نادیده گرفته میشد و به علایق دانشآموزان اهمیتی داده نمیشد. در تعلیم و تربیت صحیح آنچه مهم است این است که باید در چهارچوب اندیشه به علایق کودکان توجه کرد و این تمایلات را هدایت نمود تا تحت کنترل عقل به نتیجه و هدف واقعی برسند.
۱) پرستش خدا
پرستش خدا بمعنی قدم نهادن در مسیر توحید است. مسیری که در تمام مراحل رشد فرد و جمع را تضمین میکند. مسیری که در آن بدیها طرد و ارزشهای والای انسانی تأیید میشود و عدالت خواهی و ایثار به تحقق میپیوندد. انسانی که خدا را میپرستد، اعمالش خلاف سعادت خود و جامعه میشود.
۲) تعلیم حکمت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
جایگاه آموزش و پرورش ( تعلیم و تربیت )
مقدمه :
تعلیم و تربیت یکی از اساسیترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول میکوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همهٔ زمینهها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد. تعلیم و تربیت به مثابهٔ جریانی است که باید در کنار آموزش دانش، قدرت تفکر را در فرد رشد دهد و تسلط او را بر محیط زندگی افزون کند. در آموزش و پرورش هم از علم صحبت میشود و هم از تفکر. هم پرورش عقلانیت مورد توجه است و هم از جنبه اجتماعی بودن انسان سخن به میان آمده است .
اهمیت تعلیم و تربیت تا بدانجا است که در جای جای قرآن مجید سخن از آن آمده است و متعالیترین تربیت که همان تربیت الهی است بارها مورد تأکید قرار گرفته است.
در طول تاریخ تغییر و تحولات بسیای در نحوهٔ تعلیم و تربیت در جوامع متمدن صورت گرفته و تحت شرایط مختلف روشهای متفاوتی اتخّاذ شده است. با سیر تکاملی تمدنها و تغییرات آرام فرهنگها بسته به شرایط خاص جامعه روشهای تعلیم و تربیت نیز تغییر یافته است.
2
تعلیم وتربیت در اسلام:
تعلیم و تربیت اسلامی با نزول قرآن تولد یافت و پیامبر اسلام (ص) که پروردگار او را به نیکی تربیت کرده بود، معلم و مربی آن شد. توالی این دو رویداد میمون و مبارک پرده از یک راز برمیدارد و آن اهمیت بسیار بالا یا کلیدی بودن دو عنصر برنامه و معلم در مجموعه نظام تربیتی اسلامی است. این سخن هرگز به معنی سبک انگاشتن دیگر عناصر نیست بلکه دقیقا تأکید بر این نکته است که این دو یعنی برنامه و معلم در حکم عود استوار این خیمه ی بلندند. معلم، نقش برگشت ناپذیر و غیر قابل انکاری در چرخه ی آموزش ایفا می کند، معلم کانونی است که چرخه ی آموزشی بر محور آن می چرخد و قوام و دوام این چرخه به موقعیت و جایگاه معلم بستگی دارد. به همین دلیل معلم مقام رفیع وارزشمندی را به خود اختصاص داده است. از این رو در روایات و مستندات دینی ما، بر نقش معلم و جایگاه وی به طور جدی تأکید شده و کار او را همانند نقش پیامبران و مصلحان الهی شمرده اند. مسلمانان بحثهای جستجوگرایانه ی خود را از قرآن که اولین و مهمترین سند مدون تعلیم و تربیت است آغاز کرده اند و همین منبع بود که دروازه های علوم و دانش را در معنی عام کلمه، که اعم از علوم شرعی و مذهبی و نیزدستاوردهای مادی و تجربی است به روی آنان گشود. مقصود آن است که مسلمانان با الهام از قرآن و به ویژه اولین آیات وحی، در زمینه ی علوم و معارف بشری به یک بینش یا دیدگاه کاملاً تازه و بی سابقه رسیدند و آن مسأله اتحاد یا وحدت در علوم بود. در این بینش، علوم ودانش های مختلف همه از یک منبع، که همان فیض بخشی خواست الهی است سرچشمه می گیرند؛ بنابراین نه تنها با یکدیگر در تضاد نیستند بلکه همانند هم هستند بدین سان برنامه و محتوای آموزش اسلامی متاثر از این دو عنصر یا دو مقوله از شناخت بوده و شواهد تاریخی، حداقل در قرون اولیه به خوبی موید آن است. اما برخی از ضرورتهای زمانی و مکانی و همچنین زیربنایی بودن مسائل دینی موجب شد تا این دانش در اولویت قرار گیرد و توجه بیشتری به آن مبذول شود. و بعد از آن علم حدیث و تفسیر و فقه اضافه شد و آن گاه نوبت به علوم ادبی رسید و آموزش و تدریس علوم اکتسابی اعم از نظری و تجربی به تاخیر وارد برنامه ی درسی و نظامی تربیتی اسلام شدند. و از جمله این علوم که در اوایل ظهور اسلام به برنامه ی درسی
3
افزوده شده است تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، اخلاق، زبان شناسی، جغرافی، منطق و جز آنها را باید نام برد. همچنین تعلیم و تربیت که نخست درسهایی همچون فلسفه، اخلاق، روانشناسی و شاید منطق مورد بحث و دقت نظر قرار می گرفت وبه تدریج در راه دستیابی به هویت مستقل خود گام برداشت. در بحث علوم طبیعی و تجربی به عنوان جزیی از مواد درسی، ما برآنیم که به احتمال قوی دانش شیمی زودتر از دیگر دروس وارد برنامه ی آموزشی شده و آن هم در ارتباط با حوزه ی درسی امام صادق(ع) در مدینه بوده است. پس از شیمی به تدریج دانشهای دیگری همچون ریاضیات، نجوم، فیزیک، و پزشکی در عرصه ی برنامه های آموزشی درخشیدند و نوابغ و اندیشمندان بزرگی را به سوی خود فرا خواندند. محمدبن موسی خوارزمی، محمدبن زکریای رازی، ابوعلی سینا، حسن بن هیثم، ابوریحان بیرونی، عمر خیام، بهاء الدین عاملی و دهها نام دیگر که نه تنها تاریخ علم، که جامعه ی انسانی وامدار آنهاست. از آن جمله اند. پیشرفت سریع مسلمانان در زمینه ی این علوم به یک معجزه شباهت داشت. «تأثیر فرهنگ اسلامی در پیشرفت علوم ریاضی طب و شیمی شواهد بسیار دارد حتی در قرون سیزدهم ترجمه متون اسلامی و مشروح آنها در مدارس عامی آکسفورد،با شوق و علاقه دنبال می شد».(۹)
به این ترتیب از اواخر قرن سوم تا نیمهی قرتن پنجم هجری تقریباً همه ی دانشمندان در همه ی شاخه های مختلف علوم، از فقه و تاریخ تا فزیک و شیمی و پزشکی مسلمان بودند به طوری که نتیجه ی کارهای آنان به دورترین نقاط دنیا نیز رسیده بود. اما متاسفانه این راه ادامه پیدا نکرد و پس از آن به دورانی از رکود و بی حرکتی می رسید که می توان آن را نقطه تنزل یا انحطاط تدریجی نامید هرچند از بیان مفصل علتهای موثر در پیدایش این رکود و توقف در این مقاله معذوریم، ولی میتوانیم تک بعدی شدن برنامهی آموزشی و تاکید انحصاری نهادهای آموزشی بر علوم مذهبی و تاسیس نظامیه ها و در رأس همه نظامیه بعذاد، ضرورت پیروی انحصاری از مذهب اربعه و فتنه مغول در قرن و حوادث غم انگیز دیگری همچون دویست ساله صلیبی، برخوردهای نظامی بین دو دلت مقتدر به اصطلاح اسلامی یعنی صفویه و عثمانی، پایان حاکمیت اسلام در اندلس
5
، نابودی بسیاری از تأسیسات فرهنی و آموزشی در این سرزمین و آغاز توطئه های گوناگون استعمار را می توان نام برد.
راهکارهای تولید علم:
۱- استقلال فکری: امام خمینی(ره) رمز موفقیت را در استقلال فکری میداند ایشان می فرمایند: ما باید سالهای طولانی زحمت و مشقت بکشیم تا از فطرت ثانی خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش باشیم و مستقل گردیم ودیگر احتیاجی به شرق وغرب نداشته باشیم. و باید از همان بچه ها شروع کنیم و تنها مقصدمان تحول انسان غربی به انسان اسلامی باشد. اگر این مهم را انجام دادیم مطمئن باشید که هیچکس و هیچ قدرتی نمیتواند به ما ضربه بزند. اگر ما از نظر فکری مستقل باشیم آنها چگونه می توانند به ما ضربه بزنند. تنها آنها میتوانند از داخل خود ما به ما ضربه بزنند، در داخل فردی را درست کنند و بعد توسط آن هرچه میخواهند انجام ، دهند... یکی از علل عقب ماندگی کشورها( عقب مانده) همین بود که اصلاً فکر خودشان را نمی گذاشتند که اینها به راه بیندازند و تبلیغات طوری شده بود که می ترسیدند اصلاً وارد یک عملی بشوند.... شما مگر چه چیزتان از سایر بشر کمتر است، بشر همه جا یک جنس است و یک نوع است و یکی است. اینجا اگر بهتر نباشد از آنها بدتر نیست، لکن نگذاشتند که این بهترها و این مغزهای متفکر به کار بیفتد، آن مغز متفکرهایی که از ایران فرار کردند، آنها بودند که تفکراتشان را برای آنها داشتند، برای خارجی ها به کار می انداختند... و امیدوارم که مغزها را به کار بیندازید و آن خوف هایی را که ایجاد کرده بودند در کشور ما هم کنار بگذارید و با شجاعت وارد شوید و کار خودتان را انجام بدهید. (۱۱)
۲- فکر دینی: فکر دینی و اسلامی کردن دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت همانطور که قبلاً متذکر شدیم میتواند در بهبود استقلال فکری و در نتیجه تولید علم تاثیر بسزایی داشته باشد، انسانهایی بوده اند که همانند پیامبران به این طریق رفته اند و در هر دورهای از تاریخ بروز و ظهور داشتهاند و چراغ هدایت و رشد انسانها را در دست گرفتهاند و راه روشن را به نسلها نمایانده اند. حضرت امام خمینی یکی از این مربیان و معلمان الهی بوده اند. تعلیمات امام خمینی(ره) با توجه به همه ابعاد حیات و گسترش و تابناک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
ویژگیهای کودک پیش دبستانی -اهداف آموزش و پرورش پیش دبستانی
یکی از اصول مهم تعلیم و تربیت ، تطبیق فعالیتهای آموزشی و تربیتی با ویژگیهای شناختی ، جسمانی و عاطفی کودک می باشد . تعلیم و تربیتی که مبتنی بر این موارد نباشد، نمی تواند به اهداف مورد نظر دست یابد. ویژگیهای کودکان را به سه دسته جسمانی ، شناختی و عاطفی تقسیم بندی نموده اند :
کودک پیش دبستانی بین پنج تا شش سال ، استخوانهای نرم و انعطاف پذیری دارد ، هنوز مهارت کافی در استفاده از ماهیچه های کوچک پیدا نکرده است ، منظور از ماهیچه های کوچک ، انگشتان کودک است ، در انجام فعالیتهای بدنی ، از کل بدن خود استفاده می کند و می توان گفت : رشد کودک از عضلات بزرگتری ، مثل ماهیچه های دست ، پا و حرکات عام آغاز شده و به حرکات خاص و عضلات کوچکتر پیش می رود ، به تدریج بیناین عضلات هماهنگی لازم صورت می گیرد ( از طریق میه لینی شدن تارهای عصبی ) و قلب کودک در این مرحله سنی ، خیلی سریعتر از مراحل قبل رشد می نماید .
ویژگیهای شناختی و عاطفی کودک پیش دبستانی ، بسیار مهم و با اهمیت است و بر اساس آنها ، می توان روشهای تربیتی و محتوای درسی را مشخص نمود .
کودکان پیش دبستانی ، بسیار فعال و پر جنب و جوش هستند ، آنها در عین اینکه فعالند ، بسیار زود خسته می شوند و کنجکاو و جستجوگر هستند. این ویژگی ، به عنوان یکی از اهرمهای مهم تعلیم و تربیت محسوب می شود و مربی باید به نحو احسن از آن استفاده نماید .
کودک پیش دبستانی ، به تدریج به مرحله هوش عملی نزدیک می شود. هوش عملی، هوشی است که جنبه حسی و تجربی دارد . فعالیتهای کودک ، حسی و تجربی اند.
کودک با بکار بستن هوش عملی ، به فعالیتهای آزاد می پردازد ، نتیجه کار خود را می بیند و با این مشاهده ، تغییراتی در دیدگاههای خود ایجاد می نماید .
حرکات کودکان پیش دبستانی ، انفرادی است ، علاقه به بازیهای انفرادی دارند ، خودخواه و خود محورند ، به حرکات نمایشی علاقمندند ، فعالیتشان مبتنی بر رغبتهای آنی ، ذاتی و طبیعی است ، نه رغبتهای اکتسابی و در انجام کارها ، به بزرگتران وابسته هستند .
برنامه هایی که در زمینه ویژگیهای جسمانی کودکان طراحی می شوند ، با توجه به اهداف زیر صورت می گیرند :
1-هماهنگی چشم و دست
2-هماهنگی دست و دهان
3-هماهنگی ماهیچه های بزرگ
4-بازی با وسایل و مواد قابل دست ورزی
5-رنگ آمیزی در فواصل معین
ویژگیهای کودک پیش دبستانی
1-یکی از ویژگیهای مهم کودک پیش دبستانی که در امر تعلیم و تربیت کاربرد فراوانی دارد ، مبحث جهان بینی او است . بر اساس تحقیقات انجام شده، جهان بینی کودک در این دوره بسیار محکم می باشد ، تصور او از دنیا خالی از مناسبات است ، رابطه علٌی در آن یافت نمی شود و علت و معلول را درک نمی کند ، برای مثال ، در پدیده های طبیعی ، انگیزه انسانی را دخیل می داند ، از لحاظ ذهنی ، فکر کودک در هم آمیخته است. وقتی به مجموعه ای می نگرد ، تنها به یک بُعد آن توجه دارد .
منظور از جهان بینی ، دیدگاه فرد نسبت به جهان اطراف خود می باشد. کودک پیش دبستانی ، از این لحاظ پیشرفت کرده ، مرحله ای را پشت سر گذاشته است و خود را از دیگران تمیز می دهد ، یعنی به تمیز خود از دیگران دست یافته، روابط موجودات جهان را دقیقاً درک نمی کند ، قادر به درک پدیده های جهان نمی باشد ، اصل علیت را به خوبی درک نمی کند، فکر منطقی ندارد ، جهان بینی او مبهم است ، روابط با دیگران را درک نمی کند و قادر به درک یک مجموعه نیست . او قادر نیست ، جهان را با اجزاء تشکیل دهنده آن تحلیل کند ، روابط بین اجزاء را ببیند ، قوه تحلیل در او شکل نگرفته و واقعیات را با خیال در هم می آمیزد . بنابراین ، درک او از پدیده ها عینی نیست و بیشتر ذهنی می باشد .
به منظور تقویت و اصلاح جهان بینی کودک ، باید اقدام
اتی از قبیل موارد زیر صورت گیرد:
پرورش یک سری مفاهیم اساسی در ذهن کودک .
2-خود مداری کودک پیش دبستانی : منظور از خود مداری ، این است که کودک، خود را محور عالم احساس می کند ، بر نقطه نظرات خود تأکید دارد، دارای انعطاف پذیری ذهنی و چرخش روانی جهت درک نظریات دیگران نیست و مسائل راتنها از دید خود بررسی می کند .
خودبینی ، یک بحث اخلاقی است ، بزرگسالان نیز خودبین هستند .
تفاوت خود مداری و خودبینی ، در این است که خود مداری یک مقوله شناختی ، اما خودبینی ، مقوله ای اخلاقی است . بزرگسالان نیز خودبین هستند و منافع خود را در نظر می گیرند ، اما کودک پیش دبستانی ، خود مدار است . بچه در مقوله خودمداری ، به کارهای خود آگاهی ندارد ، ولی بزرگسالان نسبت به خودبینی، آگاه می باشند .
کودکان در سالهای پیش دبستانی ، خود محورند ، یعنی قادر به سازگار کردن افکار و بیان تفکرات خود از نظر دیگران نیستند . برای مثال ، کتاب را به سمت خود می گیرند و از مادر می خواهند که آنرا بخواند . اغلب یک جلسه قصه گویی برای آنها ، با گفتگوهای نامربوط از جانب هر کودک همراه است .
کودکان متمایل به بازی ، کشف محیط و یادگیری ، از طریق اشیاء واقعی اند و از این طریق ، بهتر یاد می گیرند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تعلیم و تربیت در اسلام
قَد اَفلَحَ مَن تَزَکی وَ ذَکَرَ اسمَ رَبِهِ فَصَلی. 1
موضوع بحث مسأ له ی تعلیم و تربیت در اسلام و رابطه ی بین تربیت و تعلیم است. تعبیری که معمولا قرآن از کلمه ی ((تربیت)) می کند با لغت تزکیه است: ((قد أفلَحَ مَن زَکّیها وَ قَد خابَ مَن دَسّیها))2 یا در جای دیگر: ((قَد أفلَحَ مَن تَزَکّی وَ ذَکَرَ اسمَ رَبِهِ فصلی)) . و یا در سوره ی مبارکه ی جمعه که هدف از بعثت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) ذکرمی شود: ((هُوَالذی بَعَثَ فِی الاُمِیّینَ رَسُولاً مِنهُم یَتلُوا عَلَیهِم ایاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة ...)) 3.
بنابراین، کلمه ی ((تزکیه)) به عنوان بیان مفهوم تربیت در قرآن، چندین مورد به کار رفته است. تزکیه از نظر لغوی یعنی پیراستن و پاک کردن از آلودگی ها و شوائب. کلمه ی (( زکات)) نیزبا ((تزکیه)) هم خانواده است؛ یعنی تزکیه و زکات از یک ریشه اند و اگر معنای تزکیه، پیراستن و پاک کردن از آلودگی ها باشد، کلمه ی زکات نیز تقریبا به همین مفهوم به کار رفته است. یعنی گفته می شود زکاتی که به مال تعلق می گیرد، در واقع، پیراستن مال است از قسمتی که حقوق مردم به آن تعلق گرفته است و اگر این قسمت از مال جدا شد، بقیه ی مال، گوارا و پاک و قابل بهره برداری است و ازهرگونه طمع و کینه و نفاق و نظرسویی به دور خواهد بود. اما اگر چنان چه حق مردم از مال پرداخت نشد، این مال، پاک شده و پیراسته نیست، آلوده است و طبعا این مال برای صاحبش آن برکت، پاکی، صفا و پیراستگی را ندارد. آنجا که تزکیه درباره ی نفس و روح و جان و روان به کار رفته به معنای پیراستن روح وفکر از هر گونه آلودگی است: آلودگی فکری، آلودگی اخلاقی و آلودگی های روحی. پیراستن از این مسایل جنبه ی تزکیه ی کار است.
تزکیه قبل از تعلیم
اکنون لازم است در این زمینه چند نکته تذکر داده شود. یکی این که در قرآن مسأ له ی تزکیه قبل از تعلیم آمده است؛ یعنی پرورش قبل از تعلیم و قبل از آموزش است. بر خلاف اصطلاح معمول آموزش و پرورش، که در بین ما فارسی زبانان رایج است و آموزش را بر پرورش مقدم می دانیم، در اسلام و در تعبیر قرآن مسأ له ی تزکیه و تربیت قبل از تعلیم به کار رفته است. ظاهرا تعبیری که کشورهای عربی از این وزارتخانه دارند ((وزارة التربیة و التعلیم )) است. مسأ له ی پیراستن قبل از آراستن است. یعنی بایستی اول روح، جان، روان، اخلاق، اجتماع و عمل از آلودگی و انحراف پاک گردد، بعد از این پیراستگی، آماده می شود تا به کمالات هم آراسته شود و رشد کند و بالا بیاید. اما اگرزمینه ی روح یا فکر آلوده بود، زمینه ی اجتماع آلوده بود، چنین شرایطی برای بالا آمدن و تربیت و رشد آماده نیست.
رابطه ی تزکیه و تربیت
رابطه ای که بین تزکیه و تربیت وجود دارد، رابطه ای است که بین مقدمه و ذی المقدمه برقرار است، یا پیرامون یک حقیقت، ارتباطی است که بین یکی از ریشه ها و اصول بزرگ آن حقیقت موجود است. یعنی تزکیه به معنای پاک کردن و پیراستن از آلودگی ها است، اما تربیت یعنی بالا آوردن و رشد دادن و نمو دادن و بالا آوردن است. یک ارتباط بسیار دقیق بین تزکیه و تربیت برقرار است. مادام که یک شیئی را به خوبی پاک نکنیم برای رشد آماده نمی شود.
این مسأ له در قالب مثا ل های مختلف کاملا قابل توضیح است. مثلا در یک مزرعه یا باغستان یا گلستان مادام که باغبان سطح گلستان را از خارهای زاید،علف های هرزه و گیاهان خود رو پاک نکند زمینه برای رشد کامل برگ ها و ساقه های درخت و شاخه های گل پیدا نمی شود. بایستی محیط حتما پاک باشد تا آن چه کاسته شده بتواند رشد کند و بالا بیاید. اما اگر اجازه دادیم در سطح یک باغچه یا گلستان هر علف هرزه ای بروید، درنتیجه، زمینه برای پرورش گیاه و گل مساعد نخواهد بود. یا مثلا درختانی که لازم است بعضی شاخه های زاید آن را در موقع معینی از سال بزنند، تا رشد سایرشاخه ها زیادتر شود، این تزکیه و پاک سازی و پیراستن از شاخه های زاید مقدمه برای رشد کردن سایر شاخه ها است تا این که ثمره و میوه ی آن درخت و آن گل بیشتر و بهتر شود.
بنابراین، تزکیه یکی بسیار موثر و لازم در امر تربیت است. عنایتی که اسلام به تزکیه قبل از تعلیم دارد به همین جهت است. یعنی مادام که زمینه ی دل از آلودگی ها پاک نشود برای آراسته شدن به کمالات و فضایل معنوی و اخلاقی آماده نمی گردد.
شعار دعوت پیامبر
این جمله معروف است که اولین کلمه و دعوتی که پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله) فرمود این بود که: ((قولوا لا اله الا الله تفلحوا)) .
شعاراسلام هم ((لا اله الا الله)) است. یعنی دارای دو بخش است: یکی ((لا اله)) و یکی ((الا الله )) . بدین معنی که اسلام ابتدا می خواهد خدایی را که مردم برای خود ساخته بودند بشکند تا محیط برای پذیرفتن الله و خدای واحد و یگانه آماده شود. حال، این خدایان چه آن بتهایی باشند که خودشان تراشیده بودند و چه آن بتهای جانداری که به صورت بتهای مجسم و متحرک در بین مردم حرکت می کردند، و یا ماه و ستارگان و یا حیوانات و یا هوای نفس یا درهم و دینار باشد. و لذا اگر بخواهیم الله را در محیطی که آلوده به انواع خداها است تبلیغ کنیم، مادام که در محیطی بتهای فراوان وجود دارد، دعوت به توحید و یگانه پرستی و گرایش به الله نتیجه بخش و موفق نیست. گرایش به الله زمانی پا می گیرد و جان پیدا می کند که محیط از آلودگی ها و بتها پاک شود. و لذا پیامبر اکرم تا وقتی که محیط کعبه را از بت پاک نکرده و بتها را نشکسته است خود را موفق نمی داند. او، علاوه بر این که بتهای بیجان را شکست، بتهای جاندار را هم ریشه کن کرد. یعنی همه ی آن خدایان زر و زوری را که در محیط وجود داشتند از بین برد و اصل اتحاد و یگانگی و برابری و مساوات و هماهنگی را بین مردم ترویج کرد:
یا أیُهَا الناسُ إنا خَلَقناکُم مِن ذَکَر وَ أنثی وَ جَعَلناکُم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا انَّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ أتقیکُم ... 4
ای مردم! ما همه ی شما را نخست از مرد و زنی آفریدیم و آنگاه شعبه ها و فرق مختلف گردانیدیم تا یکدیگر را بشناسید، همانا بزرگوارترین شما نزد خدا با تقواترین شما است.
بنابراین، مسأ له ی پاک کردن و پیراستن و زدودن آلودگی ها یک مقدمه ی لازم برای رشد کردن کمالات به معنای واقعی است.
یک شاهد دیگر
باز به عنوان شاهد، جمله ای را در مورد صفات خدا عرض می کنم. می دانید که بعضی از صفات خدا سلبیه و بعضی ثبوتیه است. صفات سلبیه شامل صفاتی است که در خدا وجود ندارد. اساسا صفت نیست، چیزهایی است که در خدا راه ندارد. خدا فرزند ندارد، احتیاج ندارد، مرکب نیست، ماده و جسم نیست، محدود به زمان و مکان نیست، خواب و غفلت در او راه ندارد. ما این مسایل را از خدا نفی می کنیم. در مقابل، صفاتی است به نام صفات ثبوتیه که صفات کمال است.مثلا خدا دانای مطلق است، اراده مطلق در خدا وجود دارد و دارای قدرت مطلق و احاطه ی کافی است، دارای حیات مطلق است. در اینجا هم می بینیم وقتی قرار است خدای کامل و آراسته به جمیع فضایل و کمالات در محیطی به مردم معرفی شود ابتدا بایستی آن تصورات باطل موجود در مغز مردم درباره ی خدا و خدایان، یعنی آن صفات سلبیه، را از محیط پاک کنیم تا تصوری که مردم می خواهند از خدا داشته باشند، با نیاز و احتیاج و زمان و مکان بودن و جسم بودن همراه نباشد. وقتی می خواهد خدا را مجسم و تصور کند خدایی را که بالای عرش بر کرسی نشسته و گاهی بوده و گاهی نبوده تصور نکند. نگوید چگونه ممکن است هزار سال قبل خدا موجود باشد ؟ اصلاً خدا را وارد زمان نکند. خدا را جدای اززمان و ماورای آن بداند و بتواند خدا را با آن کمالاتی که دارد از قبیل قدرت و علم و اراده و حیات و احاطه ی مطلق و بی نهایت تصورنماید و فکر کند. بنابراین، معمولا پاک کردن و پیراستن، مقدمه ای برای رشد دادن و تربیت کردن و بالا آوردن است.
نقش تزکیه در خیرجویی و کمال طلبی انسان
اصلی که از اسلام با استفاده از شواهد قرآنی و روایات متعدد حاصل می شود و در مسایل تربیتی بسیار مفید و قابل بهره برداری است این است که اساسا انسان به گونه ای آفریده شده که متوجه خیرات و کمالات در خود او و در ذات و جانش وجود دارد. یعنی خداوند استعدادی به انسان داده است که می تواند رو به کمال و رشد حرکت کند و اوج بگیرد. ذاتا این گونه آفریده شده است: ((و نفس و ما سویها فألهمها فجورها و تقویها))5. یعنی اساسا انسان خودبه خود می - تواند خیر و شر را تمیز بدهد. این بینش و درایت، این بصیرت و روشن بینی در کنه ذات انسان قرار داده شده است.
اما این آیینه ی دل زنگار برمی دارد؛ این آیینه ی روح و نفس در اثر غبارهای تربیت های غلط، خرافات، افسانه ها، اساطیرو شهوات زنگار می گیرد و مانع می شود از این که روح و نفس و جان آدمی بتواند رشد و نمو خود را بکند و به سوی کمال تربیت و پیشرفت و بالا رفتن گام بردارد. باید این غبارها و زنگارها و آلودگی ها از محیط دل و صفحه ی روح پاک شود. در غیر این صورت، تربیت و تعلیم نیز یا اثر کامل ندارد و یا تأثیر معکوس خواهد داشت. مثلا کسانی معلومات فراوانی پیدا می کنند، اما چون تربیت کافی اخلاقی ندارند و روح شان از آلودگی ها پاک نشده است این معلومات برای آن ها وسیله ای برای شرارت و سوی استفاده و بهره برداری غلط می شود. اما اگر روح و اخلاق از آلودگی ها مهذّب و پاک شود انسان می تواند از سرمایه ای که در احتیارش می گذارند بهره برداری بیشتر و بهتری بکند.