لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخچه هواشناسی در ایران :
مطالعة و بررسی جو همیشه مورد نظر دانشمندان ایرانی بوده است ، از این رو خیلی از دانشمندان نجوم در آثار خود بخشی را به مسائل جوی اختصاص داده اند .محمد بن ذکریای رازی ، ابن سینا ، حکیم عمر خیام ، ابوریحان بیرونی و انوری شاعر معروف از شخصیتها و دانشمندان ایرانی بوده اند که پیرامون پدیده های جوی مطالبی در آثار خود به یادگار گذاشته اند .
فعالیتهای منظم هواشناسی اولین بار با اندازه گیری عناصر جوی توسط سفارتخانه های انگلیس و روس در تهران و مناطق نفت خیز جنوب کشور شروع شد که این اطلاعات صرفاً به بایگانی کشورهای مربوطه منتقل شده و احتمالاً در برنامه های تحقیقاتی آنها مورد استفاده ویژه قرارگرفته است. درس هواشناسی در سال 1298 در برنامه درسی مدرسه برزگران منظور شد که این درس توسط معلمان فرانسوی تدریس می شد و در همان محل اولین سکوی هواشناسی احداث شد که در آن دمای هوا و رطوبت نسبی و میزان بارندگی اندازه گیری می گردید . این ایستگاه در سال 1308 کامل شد و اکثر عناصر جوی را دیده بانی می کرد بتدریج در اثر نیاز شدید بخشهای کشاورزی و آبیاری تعدادی ایستگاه نیز بر حسب ضرورت در نقاط مختلف کشور تاسیس گردید که مسؤولیت آن با بنگاه مستقل آبیاری وابسته به وزارت کشاورزی وقت بود . بعد از جنگ جهانی دوم نیروهای متفقین برای سلامت پرواز هواپیماهـای
خودی واحد کوچک هواشناسی دایر کردند که نیازهــــای هواشناسی بخش هواپیمایی آنها را تامین می کرد در ایــــن زمان بنگاه مستقل آبیاری وزارت کشاورزی اقدام به تربیت یک گروه دیده بان هواشناس نمود که این دیده بانان در سال 1327 فارغ التحصیل و در ایستگاه های هواشناسی مشغول به کار شدند . هواپیمایی کشوری نیز به علت نیاز به اطلاعات جوی در فرودگاههای کشور اقدام به تاسیس ایستگاههای هواشناسی کرد
3
. در اثر نیاز شدید برنامه ریزان به آمار و اطلاعات اقلیمی از نواحی مختلف کشور و ناهماهنگی در تاسیس ایستگاههای هواشناسی که توسط بخشهای مختلف ایجاد می شد مسؤولان وقت ، تاسیس یک واحد هواشناسی مستقل در کشور را ضروری دانسته و در سال 1334 شمسی اداره کل هواشناسی کشور وابسته به وزارت راه تاسیس شد . این اداره کل بعدها بصورت سازمانی مستقل زیر نظر وزارت جنگ قرار گرفت که بعد از انقلاب اسلامی مجدداً زیر نظارت وزارت راه و ترابری درآمد در هنگام تشکیل اداره کل هواشناسی در سال 1334 تمامی ایستگاههای هواشناسی که توسط بخشهای مختلف تاسیس شده بودند به این اداره کل واگذار شد . ایستگاههای واگذارشده از نوع سینوپتیک ، اقلیم شناسی و باران سنجی بودند که هریک دیده بانی های مربوط بخود را انجام می دادند . در آن زمان تعداد ایستگاههای سینوپتیک 34 و اقلیم شناسی 107 و باران سنجی 160 بود . گسترش ایستگاههای هواشناسی و توسعه شبکه آن پس از انقلاب اسلامی شتاب بیشتری پیدا کرده است . در سال 1338 هوا شناسی ایران بعنوان یکصد و سومین عضو سازمان هواشناسی جهانی به عضویت این سازمان جهانی درآمد.
سازمان هواشناسی کشور قبل از انقلاب ببیشتر درخدمت حمل و نقل هوایی و صنعت هواپیمایی بود و به مسائل هواشناسی کاربردی کمتر توجه می شد ولی پس از انقلاب اسلامی و با تعیین کشاورزی بعنوان محور اصلی فعالیتهای اقتصادی کشور ، این سازمان نیز خدمات خود را به سمت کشاورزی متوجه کرد و امروزه توسعه ایستگاهها و بهبود سیستم آمار هواشناسی کشور در جهت ارائه خدمات به بخشهای تحقیقاتی کشاورزی ، دامداری ، آبیاری و غیره گرایش دارد . امر تحقیقات بعنوان بخشی از فعالیتهای مستمر این سازمان بدون استفاده از کامپیوتر و اصلاح روشهای جمع آوری و بایگانی آمار میسر نبوده و لذا از سال 1362 سعی شد با تجهیز مرکز کامپیوتر سازمان به یکی از پیشرفته ترین کامپیوترهای موجود در جهان و با تبدیل نقشه ها و گرافها بصورت میکروفیلم ،
3
مجموعه این مدارک بتواند پژوهشگران را در دسترسی سریع به اطلاعات یاری کند .
همچنین مراکز تحقیقاتی سازمان با تشویق کارشناسان و محققان هواشناسی توانسته است مجموعه ای از 132 اثر از ترجمه و تالیف ارائه نماید که به تدریج چاپ و منتشر می گردد ، با توجه اهمیت ارتباطات در هواشناسی ، شبکه ایستگاههای سینوپتیک کشور با مجهز شدن به دستگاههای بی سیم S S B ( اس – اس – بی ) و برقراری خطوط تلکس در مراکز مناطق تقویت شد و کلیه اطلاعات جوی از 160 ایستگاه سینوپتیک به طور همزمان ساعت به ساعت در مرکز مخابرات تهران جمع آوری می شود بصورت بلادرنگ و یا بصورت آمار در اختیار مرکز پیش بینی و مرکز خدمات کامـپیوتری سـازمان قرار می گیرد . کارشناسان مرکز کامـپیوتر بـا توجــــه به دستورالعملهـــا و اسـتانداردهــــای بین المللی در چند مرحله کار کنترل کیفی و کمی اطلاعات رسیده را به صورت دستی و کامپیوتری انجام می دهند و نتایج را روی نوار و دیسک های کامپیوتری منتقل می کنند .
مرکز پیش بینی تهران با دریافت اطلاعات ساعت به ساعت جوّی کلیه کشورهای خاورمیانه ، اروپا و آسیا و جمع آوری همزمان اطلاعات از ایستگاههای هواشناسی سینوپتیک داخل کشور روزانه چندین نقشه هواشناسی در سطوح مختلف جوّ تهیه و پیش بینی های لازم را صادر می کند . مرکز اخطاریه های ویژه پیش بینی تهران که از چند سال قبل دایر شده است پیش آگهی و اخطاریه های لازم را در مورد وقوع طوفان ، سیل ، سرمای شدید و ناگهانی ، بروز آفات کشاورزی و غیره تهیه می کند و به سازمانها و نهادهای ذیربط ارسال می دارد .
4
در کنار فعالیتهای تحقیقاتی سازمان ، مرکز آموزش عالی هواشناسی و علوم جوّ توانسته است در پنج سال گذشته در 14 دوره آموزشی دانشجویان و کارمندان را در سطوح فوق دیپلم ، لیسانس و بالاتر آموزش دهد که این آموزشها چه بصورت بازآموزی و چه بشکل دوره های تخصصی دیپلمه ها و لیسانسیه های تازه استخدام توانسته است در بالابردن کیفیت علمی امور هواشناسی مؤثر باشد .
از نظر آموزشهای بین المللی و شرکت در سمینارها و اجلاسیه های تخصصی ، سازمان بسیار فعال بوده و در چند سال اخیر تعداد زیادی از کارشناسان سازمان برای شرکت در دوره ها و سمینارهای آموزشی به خارج از کشور مسافرت کرده اند . در این راستا تعداد زیادی از متخصصان هواشناسی تا کنون در دوره های آموزشی که در سایر کشورها توسط سازمان هواشناسی ترتیب داده شده است شرکت کرده اند .
کتابخانه سازمان هواشناسی کشور با حدود ده هزار جلد کتاب و 62 عنوان مجله علمی و تخصصی ، کتب منتشره سازمان هواشناسی جهانی را مرتباً دریافت می کند و در دسترس کارشناسان خود قرار می دهد
اهداف و وظایف سازمان هواشناسی کشور :
تحقیق و شناخت کامل اتمسفر و کلیه پدیده های جوی وجمع آوری ، تنظیم و تجزیه و تحلیل اطلاعات و آمارهای هواشناسی و ارائه و کشف نتایج حاصله بمنظور کمک به برنامه ریزی ، پیشرفت و افزایش بازدهی موثر در فعالیتهای کشاورزی ، دامپروری ، آب ، آبیاری ، مخازن آبهای زیر زمینی ، آبهای سطحی ، شهرسازی ، سدسازی ، تامین انرژی ، تاسیسات شهری ، آبرسانی ، سلامتی و بهبود ارتباطات هوایی ، در یایی ، زمینی و مطالعات محیط زیست و سایر فعالیتهای دریایی ، آلودگی هوا ، تعدیل مصنوعی آب و هوا و....
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 47 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
تاریخچه نوغانداری
کرم ابریشم از زمانهای قدیم در مشرق ، مغرب و شرقی آسیا در روی درختان توت بطور وحشی زندگی میکرد ه و از برگهای درخت توت تغذیه می نمود . در مورد اهلی شدن کرم ابریشم در زمانهای قدیم داستانهائی نقل شده است و آنچه مسلم است این حشره اولین بار در چین اهلی شد و میگویند در حدود 4600 سال پیش یکی از ملکههای چینی بنام سی لین شی ضمن گردش در جنگل بروی شاخه ها و برگهای درختان توت متوجه تارهای نازکی شدکه کرم ابریشم تندیده بود ملکه با جمع آوری این تارها و بافتن آنها پارچهای نازک و لطیفی تهیه کرد که تا 3000 سال فقط در انحصار دربار چین قرار داشت بطور کلی پرورش کرم ابریشم مختص اعیان و اشراف و شاهزادگان چین بود و افتخاری برای آنان محسوب می شد و اسرار پرورش کرم ابریشم به هیچ وجه افشاء نمی گردید . تا اینکه در سال 416 میلادی شاهزاده خانم چینی که با امیر ختن ازدواج کرده بود شیوه پرورش کرم ابریشم را به مردم ختن آموخت و این شیوه در این کشور متداول گردیده .
در بعضی از کتابهای قدیمی نیز ذکر شده که در مناطق ساحلی در یای خزر پرورش کرم ابریشم معمول بوده است منجمله ماسون محقق روسی معتقد است که پرورش کرم ابریشم قبل از قرن شیشم در ناحیه مرو معمول گشت و از آنجا به گرگان و سواحل جنوبی در یای خزر ( مازندران و گیلان ) نفوذ کرد .
بیشتر محققان معتقدند که در فاصله قرن ششم و دهم میلادی نوغان داری رفته رفته از مرو به گرگان و از آنجا به طبرستان و دیلم و گیلان و دیگر نواحی مجاور کرانه جنوبی در یای خزر رخنه کرد . برخی تصور می کنند پرورش کرم ابریشم در قرن یازدهم میلادی در گیلان متداول شده باشد در سال 1638 میلادی بنا به گفته آدم اولیاریوس در گیلان 8000 عدل ابریشم بدست می آمد و در سال 1671 میلادی به گفته شادرن 10000 عدل حاصل می شده ( و کفته اولیا ریوس هر عدل 216 فونت و 6 فونت یک من تبریز ) از آغاز قرن هیجدم میلادی صنعت نوغانداری گیلان رفته رفته به سستی گرائیده و مقدار محصول ابریشم به 32330 من تبریز تنزل کرد و در اوایل همین قرن بود که در فرانسه بیماری نا معلومی در کرم ابریشم پدیدار شد و محصول پیله رو به کاهش گذاشت و البته این بیماری به ایران نیز کشیده شد و بعدها بر اثر مجاهدت دانشمند معروف فرانسه لویی پاستور ریشه این بیماری کشف گردید . بنابراین پاستور نه تنها با کشف علمی خود خدمت بزرگی به عالم بشریت کرد بلکه با کشف علمی پبرین به عنوان ناجی نوغان نیز شناخته شد . به هر حال در زمان صفویه کار نوغان و تهیه ابریشم در ایران رونق فراوانی داشته و ابریشم خام از ایران به ممالک اروپایی صادر می
2
شده و بعد در قرن نوزدهم اندکی نوغانداری در گیلان ترقی نمود و پس از نشیب فرازها در سال 91/1890 مقدار ابریشم خام گیلان به حدود 70000 من تبریز رسید و سپس بر اثر شیوع بیماری پبرین در ایران مجدداً دوران سقوط را پیمود از آن پس وارد کردن تخم نوغان موسون از بیماری از اروپا و ترکیه عثمانی و ژاپن آغاز و بار دیگر پیشرفتی در صنعت نوغان حاصل گردید .
4
تخم نوغان های وارداتی از طریق بازرگانان ایرانی و تجار خارجی مقیم ایران وارد و در واحدهای پرورش کرم ابریشم می رسید و سپس محصولات فراوردهای تخم نوغان مجدداً از طریق همان تجار به کشورهای خارجی صادر میگردید .
این روش سالیان متمادی ادامه یافت تا آنکه انحصار تولید و تجارت تخم نوغان در زمان قاجاریه برای یک دوره طولانی 50 ساله که محتشم السلطنه واگذار گردید واین شخص برای اداره امور اقدام به تاسیس موسسه نوغان نمود از این زمان به بعد تهیه تخم نوغان در داخل و واردات آن تحت نظر مستقیم موسسه مزبور بوده است موسسه نوغان دراین زمان با وجود استفاده از تجارت و مهارتهای متخصصین در امور اجرائی به نتایج ثمر بخش نرسید از این زمان تا سال 1300از تهیه تخم نوغان طرفنظر شد و موسسه نوغان فعالیتهای خود را تنها به بازرسی تخم نوغان های وارداتی که فاقد بیماری مسری باشند منحصر نمود.
بارها اقداماتی برای تهیه نوغان در ایران صورت گرفته که در مراحل اولیه با نا کامی روبرو میشد در صورتیکه دراین زمان میزان تخم نوغان به 100هزار جعبه میرسید که تا اینکه در حدود سال 1315کار تهیه تخم نوغان در ایران به موفقیت هائی نائل شد ودر همین زمان هم کار خانه حریربافی چالوس ایجاد گردید هدف از تاسیس این کارخانه توسعه پرورش تخم نوغان و کرم ابریشم در سطح کشور تولید انواع منسوجات ابریشمی برای مصرف داخل و صدور مازاد آن بخارج بود ایجاد این کارخانه و بهره گیری از آن مصادف با شروع جنگ جهانی دوم و ساخت الیاف مصنوعی بود و از آنجائیکه قیمت منسوجات تهیه شده از الیاف مصنوعی حدود 5برابر کمتر از قیمت پارچه های بافته شده از ابریشم طبیعی بود کارخانه مزبور نا گزیربه متوقف ساختن فعالیت های خود شد . در همین زمان برای اینکه کیفیت پیله بهبود پیدا کند موسسه نوغان موفق شد کلیه تخم نوغان های وارده به کشور تحت کنترل درآورده و از ورود تخم نوغان مریض به کشور جلوگیری کند لیکن با وجود کمک های متخصصان فرانسوی و یونانی و همچنین کار شناسان ایرانی نتوانست تخم نوغان های مرغوب و مطابق با استانداردهای خارجی تولید کرده و اصولا پرورش در این زمان به نوغانداران آموزش داده شد .
4
این موسسه (موسسه نوغان ) تا سال 1352به عناوین گوناگون نام گذاری و تحت نظر وزارت خانه های مختلف بکار خود ادامه داد تا سال 1352اداره نوغان تحت عنوان شرکت پیله ور به سازمان گسترش و نو سازی صنایع ایران ملحق گردید وشرکت مزبور فعالیت تولید و واردات تخم نوغان و پیله ابریشم و توزیع آن و همچنین سرپرستی کارخانه ابریشم کشی رشت را نیز بعهده داشت تا زمانیکه بعد از انقلاب در سال 1359به تصویب شورای انقلاب اسلامی ،قسمت کشاورزی پیله ور با دو شرکت جدیدی که در سال 1352 به نام های شرکت ابریشم گیلان و مجتمع ابریشم تاسیس گردیده بود ادغام که هرکدام امکانات فنی چندی که در اختیار داشتند تشکیل شرکتی بنام شرکت ابریشم ایران دادند که شرکت جدید تنها شرکتی است دولتی که کلیه فعالیتهای مربوط به ابریشم را زیر نظر دارد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخچه و اهداف صندوق بیمه محصولات کشاورزی
به منظور حمایت از کشاورزان و دامدارانی که در اثر حوادث غیر قابل پیش بینی تولیدات آنان دچار خسارت و آسیب می شوند و برای کمک به ادامه فعالیتهای تولیدی آنان، شورای انقلاب جمهوری اسلامی در تاریخ هشتم بهمن ماه سال پنجاه و هشت تصویب نمود که صندوق ویژه ای به نام " صندوق کمک به خسارت دیدگان محصولات کشاورزی و دامی " در بانک کشاورزی تشکیل شود. بر اساس تبصره پنج مصوبه شورای انقلاب، وزارت کشاورزی مکلف شد ظرف مدت پنج سال از تصویب این قانون مطالعات و اقدامات لازم را در مورد اجرای مقررات بیمه محصولات کشاورزی انجام دهد و لایحه نهایی آن را تهیه نماید. همزمان با آغاز این فعالیت ، کمیته ای مرکب از نمایندگان وزارت کشاورزی ، وزارت برنامه و بودجه وقت ، وزارت امور اقتصاد و دارایی، وزارت بازرگانی، بیمه مرکزی ایران و بانک کشاورزی مامور انجام مطالعات و تدوین لایحه قانونی و تهیه اساسنامه صندوق بیمه محصولات کشاورزی شدند. این کمیته با استفاده از مطالعات انجام یافته در داخل کشور و با بررسی و تحقیق درباره بیمه محصولات کشاورزی را تدوین و از سوی وزارت کشاورزی برای تصویب به هیات دولت و متعاقبا به مجلس شورای اسلامی تقدیم نمود. لایحه مذکور پس از بحث و مذاکره در نشستها و همایشهای مروبطه نهایتا در تاریخ اول خرداد سال۶۲ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و جهت اجرا به دولت ابلاغ گردید و بدین صورت صندوق بیمه محصولات کشاورزی در بانک کشاورزس ایران تشکیل شد. اساسنامه صندوق بیمه محصولات کشاورزی پس از تدیون نهایی در جلسه مورخ ۵ خرداد سال ۶۳ در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و جهت اجرا به دولت ابلاغ شد. براساس مصوبات اساسنامه صندوق بیمه محصولات کشاورزی، مدیرعامل بانک کشاورزی به عنوان مدیرعامل صندوق مذکور تعیین شد و در تاریخ ۷ تیر سال ۳ ۶ اولین مجمع عمومی مرکب از ورزای کشاورزی، جهاد سازندگی، اقتصاد و دارایی، بازرگانی و رییس سازمان برنامه و بودجه تشکیل گردید که طی آن ۵نفر اعضای هیات مدیره صندوق شامل دو نفر از وزارت کشاورزی، یک نفر از وزارت جهاد سازندگی و ۲نفر از بانک کشاورزی انتخاب شدند و متعاقب آن هیات مدیره صندوق از تاریخ ۸شهریور سال ۳ ۶در محل صندوق بیمه مستقر و آغاز به کار کرد. صندوق بیمه محصولات کشاروزی بر اساس اهداف و سیاست های دولت در بخش کشاورزی در قالب برنامه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اهداف خود را با مشارکت و همکاری بانک کشاورزی تحقق می بخشد. نهایتا با اجرای سیاست های حمایتی دولت برای افزایش تولید محصولات اساسی و بالا بردن سطح کشاورزان و دامداران، نقش حساس و موثری را ایفا نمود و از این طریق به عناون پشتوانه ای مطمین در جهت تصویب درآمد، اطمینان خاطر کشاورزان و دامداران رانیز فراهم نمود و سبب اتکا به نفس آنان می شود. وظایف صندوق بیمه، تامین پوشش حمایتی برای انواع محصولات کشاورزی، دام، طیور، زنبور عسل، کرم ابریشم، آبزیان پرورشی، طرح های جنگل کاری، مرتع داری و آبخیزداری در مقابل خسارت های ناشی از صوانح و حوادث قهری نظیر تگرگ، طوفان، خشکسالی، زلزله، سیل، سرمازدگی، یخ بندان، آتش سوزی، صایقه، آفات و امراض نباتی عمومی و قرنطینه ای و امراض واگیرحیوانی عمومی و قرنطینه ای به عنوان وسیله ای برای نیل به اهداف و سیاست های بخش کشاورزی می باشد.
اساسنامه صندوق بیمه محصولات کشاورزی
فصل اول – کلیات
ماده ١ - بر اساس قانون بیمه محصولات کشاورزی مصوب مورخ 1362/03/01 مجلس شورای اسلامی صندوق بیمه محصولات کشاورزی که در این اساسنامه “صندوق “ نامیده منیشود در بانک کشاورزی که دراین اساسنامه “بانک “ نامیده می شود ، تاسیس میگردد .
ماده ٢- صندوق دارای استقلال مالی وشخصیت حقوقی است بر اساس مقررات قانونی شرکتهای دولتی اداره می شود .
ماده ٣- سرمایه اولیه صندوق مبلغ یک میلیارد ریال است که تماما متعلق به دولت میباشد و به هزار سهم یک میلیون ریالی تقسیم میشود .
تبصره ١- افزایش سرمایه صندوق به پیشنهاد مجمع عمومی پس از تصویب هیات وزیران انجام میشود به استثنا افزایش سرمایه ازمحل اندوخته ها( بند ٣ ماده ٤٤) تبصره ٢- نمایندگان سهام دولت عبارتند ا زوزرا ،کشاورزی ،بازرگانی ،امور اقتصادی و دارائی ومشاور رئیس سازمان برنامه وبودجه .
ماده ٤- مدت صندوق نامحدود ومرکز آن درتهران خواهد بود .
فصل دوم – هدف و حدود عملیات
ماده ٥- هدف صندوق انجام بیمه انواع محصولات کشاورزی ،دام،طیور ،زنبور عسل ، کرم ابریشم و آبزیان پرورشی درمقابل خسارتهای ناشی ازسوانح طبیعی وحوادث قهری نظیر تگرگ و طوفان ،خشکسالی ،زلزله، سیل ،سرمازدگی و یخبندان ،آتش سوزی ،صاعقه ،آفات و امراض نباتی عمومی وقرنطینه ای وامراض واگیرحیوانی عمومی وقرنطینه ای بعنوان وسیله ای برای نیل به اهداف
وسیاستهای بخش کشاورزی میباشد .
ماده ٦- حدود عملیات صندوق بشرح زیر میباشد :
١- بررسی وتحقیق درمورد مختصات اقتصادی ،اجتماعی ، کشاورزی وفنی مناطق مختلف کشور
٢- بررسی وتحقیق تطبیقی درمورد روشهای بیمه کشاورزی دردنیا با توجه به نظام بهره برداری،هدفها و سیاستهای کشاورز ی ایرا ن جهت اتخاذ تصمیم در مورد برقراری مناسبترین نوع بیمه کشاورزی با توجه به نظام اقتصادی واجتماعی و برنامه بخش کشاورزی .
٣- بررسی ومطالعه طرحهای کاهش دهنده خسارات ناشی از خطرات تحت پوشش بیمه و پیشنهاد آن به دولت جهت هماهنگ کردن آنها با طرحهای مر بوط به عملیات زیر بنایی و همچنین ارشاد تولید کنندگان بمنظور رخود پیش گیری درمقابل خطرات و در نتیجه کاهش خسارات وارده به محصولات کشاورزی .
تبصره -اقدامات موضوع بندهای ١و ٢و ٣ این ماده با استفاده ازمنابع اطلاعاتی ونتایج تحقیقاتی وهمکاری سایر موسسات کشور انجام خواهد شد .
٤- تهیه آئین نامه ها ودستورالعملها واصلاح آنها با توجه به نتایج تحقیقات انجام شده .
٥- انجام عملیات بیمه درباره محصولات کشاورزی
٦- انجام هرگونه عملیات آموزش و شرکت درسمینار ها و کنفرانسها ،به نحوی که دراتقا سطح معلومات بیه گز اران وکارشناسان ویا سایر کارمندان و دست اندرکاران بینه کشاورزی درجهت پیشرفت وتوسعه عملیات صندوق ضروری میباشد .
٧- صندوق میتواند درصورت لزوم بمنظور جلوگیری از رکورد سرمایه خود ، اوراق قرضه وسایر اوراق صددر صد دولتی خریداری نموده ویا از طری ق بانک کشاورزی در طرحهای کشاورزی وصنایع وابسته به نحوی که سرمایه گذاری صندوق از طرف بانک کشاورزی تضمین گردد مشارکت نماید .
فصل سوم – ارکان صندوق
ماده ٧- ارکان صندوق عبارتند از مجمع عمومی ،کمیته فنی ،هیات مدیره ،مدیر عامل و بازرس قانونی
الف – مجمع عمومی
ماده ٨- مجمع عمومی مرکب از موزرا کشاورزی،بازرگانی ،امور اقتصادی ودارائی ،مشاور و رئس سازمان برنامه وبودجه به ریاست وزیر کشاورزی خواهد بود .
تبصره :بموجب این تبصره به تبصره “ ١“ ماده واحده قانون بیمه محصولات کشاورزی وزیر جهاد سازندگی به اعضا مجمع عمومی اضافه میگردد.
ماده ٩- جلسات عادی مجمع عمومی حداقل سالی دوبار تا پایان خرداد ماه سال بعد تشکیل میشود جلسات فوق العاده به دعوت مدیر عامل با به پیشنهاد هر یک از اعضا مجمع عمومی و یا بازرس قانونی تشکیل خواهد شد . مدیر عامل موظف است مجمع عمومی راظرف ده روز پس از دریافت پنشنهاد تشکیل جلسه کتبادعوت نماید .
ماده ١٠ - دعوت اعضا مجمع عمومی بوسیله مدیر عامل مو با ارسال دعوتنامه بعمل خواهد آمد که درآن روز وساعت و محل تشکیل و دستور جلسه ذکر میگردد دعوت نامه های مذک ور بایند حداقل ده روز قبل از تاریخ تشکیل جلسه برای اعضا ارسال گردد.
ماده ١١ - جلسات مجمع عمومی با حضور حداقل سه نفر رسمیت خواهد یافت و تصمیمات متخذه با اکثریت آرا (حداقل ٣ رای ( معتبر خواهد بود .
ماده ١٢ - وظایف و اختیارات مجمع عمومی بشرح زیر است :
١- تعیین سیاستهاو روشهای رسیدن به هدفهای بیمه محصولات کشاورزی با توجه و هماهنگ با اهداف برنامه های بخش کشاورزی .
٢- اتخاذ تصمیم نسبت به مواردی که از طرف هیات مدیره و کمیته فنی و یا هریک از اعضا
مجمع عمومی پیشنهاد میشود .
٣- تصویب تعرفه های بیمه وغرامت و آئین نامه های انواع بیمه محصولات کشاورزی .
٤- انتخاب یک نفر از اعضا هیات مدیره بانک وتصویب دونفر معرفی شده ار طرف وزیر
کشاورزی و یک نفر ازجهادسازندگی برای عضویت درهیات مدیره .
٥- اتخاذ تصمیم درمورد بیمه اتکایی .
٦- تعیین درصد و جمع ک ل کمک دولت بابت تامین قسمتی ار حق بیمه ،بیمه گذار و پیشنهاد به
هیات وزیران جهت تصویب و منظور نمودن درلایحه بودجه کل کشور.
٧- تائید اعتبار پنیشنهادی بمنظور جبران زیانهای احتمالی عملیات بیمه و ارسال آن به هیات
وزیران جهت تصویب ومنظور نمودن در لایحه بودجه کل کشور .
٨- تصویب بودجه سالانه که ار طرف هیات مدیره صندوق پیشنهاد میشود .
٩- استماع گزارش های هیات مدیره و بازرس قانونی
١٠ - پیشنهاداصلاح ویا تغییر اساسنامه صندوق به هیات وزیران جهت طی مراحل قانونی
١١ - رسیدگی وتصویب ترازنامه وحساب سود وزیان صندوق
١٢ - اتخاذ تصمیم نسبت به پیشنهاد افزایش سرمایه صندوق و ارسال آن جهت طی مراحل قانونی
.
١٣ - اتخاذ تصمیم در باره نحوه مصرف سودو برداشت ا ز اندوخته ها
١٤ - اتخاذ تصمیم نسبت به مطالبات مشکوک الوصول و یا لاوصول
١٥ - نظارت بر حسن اجرای طرحها وبرنامه های مصوب
ب- کمیته فنی
ماده ١٣ - کمیته فنی متشکل ار نمانیده هریک از اعضا مجمع عمومی ونماینده صندوق میباشد
که از نظر کارشناسی دارای اختیار وتحصص لازم در زمینه مربوط به وظایف هریک ار اعضا
محمع عمومی و صندوق بوده و نسبت به مسائل مربوط به صندوق که از طرف مجمع عمومی
ارجاع میگردد بررسی واقدام نموده مو گزارش توجیهی خودرا در جهت تصمیم گیری به مجمع
عمومی ارسال میدارد صندوق نیز میتواند درمورد کلیه وظایف ومسئولیتهای خود ا ز نظرات
مشورتی کمیته فنی استفاده نماید.
ماده ١٤ - اعضا کمیته فن ی برای مدت سه سال منصوب میشوند وانتصاب مجدد آنها بلامانع است
مو تا موقعی که تجدید انتصاب بعمل نیامده و در سمت خود باقی خواهند ماند .
تبصره – قبل از انتصاب مدت سه سال درصورت لزوم هریک از اعضا مجمع عمومی و صندوق
میتواند میتواند نماینده خودرا در کمیته فنی تعویض نمایند .
ماده ١٥ - نحوه تشکیل واداره جلسات کمیته فنی و بر اساس آئین نامه ای خواهد بود که توسط
کمبته مزبور تهیه و به تائید مجمع عمومی خواهد رسید.
ماده ١٦ - تصمیمات کمیته فنی با اکثریت آرا اعضا به مجمع عمومی ارسال و در صورت بدست
نیامدن اکثریت مطلق آرا نظرات متفاوت همراه با گزارش توجیهی تصمیم گیری به مجمع
عمومی ارائه خواهد شد.
ح- هیات مدیره - مدیر عامل
ماده ١٧ - هیات مدیره صندوق مرکب از ٥ نفر شامل مدیر عامل بانک و یکنفر ار اعضا هیئت
مدیره بانک و یکنفر ار جهاد سازندگی و دونفر دیگر به معرفی وزیر کشارزی میباشند .
تبصره ١- اعضا معرفی شده از طرف وزیر کشاورزی ووزارت جهاد سازندگی تمام وقت وموظف
می باشند .
تبصره ٢- مدیر عامل بانک باید در تقسیم وظایف بین اعضا هیات مدیره بانک ترتیبی اتخاذ
نماید ک ه عضو انتخاب شده برای هیات مدیره صندوق بتواند وظایف خود را درصندوق به نحو
احسن انجام دهد .
تبصره ٣- دوره خدمت اعضا هیات مدیره سه سال و انتخاب مجدد آنها بلامانع است درصورت
تغییر هیات مدیره بانک قبل ار انقضای سه سال اعضا هیات مدیره جدید در صندوق جانشین
خواهند شد .
تبصره ٤- تعویض هریک ار سه نفر اعضا هیات مدیره صندوق قبل از انقضای سه سال بلامانع
است.
ماده ١٨ - جلسات هیات مدیره با حضور حداقل ٤ نفر رسمیت خواهد داشت وتصمیمات
متخذه با اکثریت آرا معتبر خواهد بود
تبصره ١- ریاس ت جلسات هیات مدیره با توجه به حجم کاربوسیله آئین نامه داخلی تعیین
خواهد شد لیکن درهرصورت تعداد این جلسات کمتر از یکبار رد هفته نخواهد بود .ژ
ماده ١٩ - هیات مدیره مکلف است برنامه کار وزمان بندی اجرای آنرا به مجمع عمومی تسلیم
وگزارش پیشرفت عملیات را هر جهار ماه یکبار به مجمع عمومی ارسال نماید .
ماده ٢٠ -هیات مدیره دارای کلیه اختیارات لازم برای ادره امور صندوق با توجه به موضوع
وهدف مندرج د راین اساسنامه میباشد مگر درمواردی که بموجب قانون وبا اساسنامه اخذ تصمیم
درمورد آنها درصلاحیت مجمع عمومی ویا مدیر عامل صندوق باشد . ار جمله اختبارات هیات
مدیره موارد زیر است .
١- انتخاب نماینده صندوق جهت عضویت درکمیته فنی
٢- تهیه آئین نامه ها و ارائه پیشهاد ها جهت طرح درمجمع عمومی .
٣- تصویب آئین نامه ها ی داخلی ودستورالعملهای اجرایی صندوق
٤- تهیه و طرح سازمانی صندوق جهت اجرای وظایف و هدفهای تعیین شده دراین اساسنامه و
پیشنهاد آن به مجمع عمومی
٥- بررسی وتصویب نیازهای آموزشی واسنتخدامی صندوق
٦- پیشنهاد اصلاح اساسنامه به مجمع عمومی جهت طی مراحل قانونی
٧- تهیه و تنظیم ترازنامه وحساب سود وزیان وگزارش سالانه صندوق
٨- تهیه وتنظیم بودجه صندوق وپیشنهاد آن به مجمع عمومی جهنت تصویب
٩- تعیین موسسه حسابرسی برای حسابرسی داخلی ودر صورت درخواست بازرس قانونی برای
رسیدگی به حسابهای ترازنامه
١٠ - تنظیم خلاصه صورت دارایی و بدهیهای صندوق هر شش ماه یکبار وتسلیم آن به بازرس
قنانونی
١١ - رسیدگی وتعیین مطالبات لاوصول صندوق و پیشنهاد به مجمع عمومی درمورد بخشودگی
تمام و یا قسمتی از اصل مطالبات لاوصول و تامین آن از محل ذخیره مطالبات مشکوک الوصول
ماده ٢١ - مدیر عامل بانک کشاورزی ،مدیر عامل صندوق خواهد بود .
ماده ٢٢ - مدیر عامل با لاترین مقام اداری و اجرایی صندوق است واختیارات ووظایف وی
بشرحج زیر میباشد :
١- نمایندگی صندوق دربرابر شخص یا اشخاص ثالث ومراجع قضایی وکلیه ادارات دولتی
وموسسات خصوصی با حق توکیل به غیر .
٢- دعوت اعضا مجمع عمومی جهت شرکت درجلسات عادی و فوق العاده
٣-اتخاذ تصمیم واقدام درموردکلیه عملیات ومعاملات صندوق به هرشکل و با هر شخص حقیقی
یا حقوقی باستثنای آنچه جر اختیارات مجمع عمومی وهنیات مدیره قرار داده شده با رعایت
مقررات این اساسنامه وسایر مقررات مربوط
٤-اجرای کلیه تصمیمات مجمع عمومی وهیات مدیره
٥-مدیر عامل میتواند قمستی از اداره صندوق را به هرینک از اعضا هیات مدیره واگذار نماید
ماده ٢٣ - مدیر عامل میتواند یکنفر قائم مقام داشته باشد که از بین کارمندان دولت با معرفی
مدیر عامل وتصویب مجمع عمومی انتخاب شود حکم انتصاب نامبرده ا زطرف وزیر کشاورزی
صادر خواهد شد.
تبصره ١- مدیر عامل میتواند قمستی از وظایف واختیارات وهمچنین حق امضای خود را به قائم
مقام خود واگذار نماید .
تبصره ٢- درصورت استعفا ،معذو ریت ،مرخصی ،غیبت مدیر عامل ،قائم مقام دارای کلیه اختیارات
مدیر عامل میباشد .
د- بازرس قانونی
ماده ٢٤ – بازرس قانونی صندوق طبق قانون تشکیل سازمان حسابرسی ،سازمان حسابرسی میباشد.
ماده ٢٥ - بازرس علاوه بروظایف مندرج در لایحه قانونی اصلاح قانون تجارت ٢٤ اسفند سال
١٣٤٧ مکلف است نسبت به مطابقت تصمیمات مدیران وعملکرد صندوق با قوانین و آئین نامه ها
مراقبت و درمواقع لازم گزارش به مجمع عمومی تسلیم نماید .
ماده ٢٦ - بازرس قانونی حق مداخله مستقیم درامور صندوق راندارد واگر به نقص یا ایراد ی
برخنورد نمود باید مراتب را به مدیر عامل صندوق گزارش وچنانچه ظرف ١٥ روز اقدامی
درجهت رفع نقص بعمل نیاید باید مراتب را به مجمع عمومی اعلام نماید .
فصل چهارم – امور اداری واستخدامی ومنابع ومقررات مالی
الف – نحوه عملیات
ماده ٢٧ – بمنظور ج لوگیری ازتورم سازمانی وحداکثر استفاده از امکانات موجودعملیات
اجرایی بیمه کشاورزی در حد کمی وکیفی وزمان بندی تعیین شده توسط بانک و شعب آن
درسراسر کشور انجام وکلیه وسائل وخدمات مورد لزوم به پیشنهاد هیات مدیره صندوق از طریق
بانک تامین خواهد شد .
تبصره – امور اداری واستخدامی صندوق براساس مقررات جاری بانک انجام خواهد شد .
ماده ٢٨ - شروع به اجرای هر نوع بیمه کشاورزی در هرمنطقه قبلا بوسیله صندوق اعلام میشود .
ماده ٢٩ – بتدریج که صندوق آمادگی لازم رابرای انجام وظایف خود در هر منطقه وبرای هر
محصول اعلام نماید “صندوق کمک به تولید کندگان خسارت دیده محصولات کشاورزی ودامی “
به فعالیتهای خود در آن منطقه وبرای آن محصول خاتمه داده ومنابع وامکانات مربوط را به صندوق
منتقل خواهد کرد .
ماده ٣٠ - تعیین روشها وسیاستهای کلی اجرایی عملیات بیمه محصولات کشاورز ی مانند شرایط
بیمه انواع محصولات موضوع ایناساسنامه تعهدات بیمه گر و بیمه گذار تعیین و تعرفه بیمه وغرامت
بر اساس آئین نامه هائی خواهد بود که به تصویب مجمع عمومی میرسد .
ماده ٣١ - بمنظور هماهنگی سیاستهای بیمه کشاورزی با هدفه ای بخش کشاورزی دولت میتواند
ارائه کمکها و خدمات خود را به تولید محصولاتی که اجرای بیمه آن اعلام شده منوط به بیمه
کردن آنها محصول نماید .
تبصره - نحوه ارتباط واجرای بیمه هر زراعت یا تولید یا کمکها وخدمات دولت توسط
صندوق با همکاری وزا رت کشاورزی وسایر واحدهای مربوط مورد بررسی قرار گرفته ودر قالب
آئین نامهه خاصی از طریق مجمع عمومی جهت تصویب به هیات وزیران تسلیم خواهد شد .
ب- منابع مالی
ماده ٣٢ - حق بیمه عبارت از وجوهی است که از بیمه گزاران وصول خواهد شد .
تبصره - به پیشنهاد مجمع عمومی قسمتی از حق بیمه ،بیمه گزاران ا ز طریق دولت تامین وهمه
ساله در لایحه بودجه منظور خواهد شد .
ماده ٣٣ - درصورتیکه در هرسال مالی شدت حوادث موجب خسارات بیش از موارد پیش بینی
شده برای عملیات زیر پوشش بیمه گردد وصندوق قادر به پرد اخت غرامت آن نباشد کسری آن
به پیشنهاد مجمع عمومی پس از تصویب هیات وزیران ازمحل اعتبار ردیف بودجه که دراختبار
دولت میباشد . قابل پرداخت خواهد بود .
ج- هزینه ها :
ماده ٣٤ - هیات مدیره بانک با توجه به حجم عملیات سالانه صندوق جهت جبران هزینه های
انجام شده حداکثر تا ٤% ا زمنابع دریافتی حق بیمه را هر ساله به مجمع عمومی پیشنهاد وپس از
تصویب مجمع عمومی ،صندوق نسبت به پرداخت آن در قالب بودجه تنظیمی اقدام مینماید .
ماده ٣٥ –درصورتیکه با اعلام هیات مدیره بانک درمواردی خدمات ووسائل حورد نیاز صندوق
ازنظر کمی کیفی خارج از عرف معمول در بانک بوده ویا با توجه به هزینه پیش بینی شده
) درماده (٣٤ و با مقررات اجرایی امکان انجام آن نباشد با تصویب مجمع عمومی هزینه وسائل
وخدمات مذکور به بانک پرداخت میشود . مبنای بر آورد هزینه این خدمات ووسائل درهر مورد
آئین نامه های مورد عمل بانک میباشد .
د- مقررات مالی :
ماده ٣٦ - حسابهای صندوق نزد بانک افتتاح ونگهداری خواهد شد .
ماه ٣٧ - چکهایا واسناد مالی وسایر اسناد لازم الاجرا وتعهد آور صندوق در برابر اشخاص
حقیقی وحقوقی باید دارای دوامضا مجار طبق مقررات مصوبه مجمع عمومی باشد مگر درمورد
قرار دادهایی که بر اساس مصوبات هیات مدیره تنظیم ومبادله میشود که دراینصورت امضا مدیر
عامل به تنهایی با نمایندگی صندوق معتبر است .
ه- ترازنامه وحساب سود وزیان :
ماده ٣٨ - سال مالی صندوق ا زاول فرودین ماه هر سال تا پایان اسفند ماه همان سال خواهد بود .
باستثنای سال اول که شروع آن بدو تاسیس وپایان آن آخر اسفند ماه همان سال خواهد بود .
ماده ٣٩ - صندوق مطابق قانون تجارت ومقررات قانونی مربوط به شرکتهای دولتی اداره خواهد
شد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 84 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخ بلوچستان و مدعیان سلطنت طلبان
دوستان بلوچ جدایی خواه در بحثهای شان پیوسته بر ستمگری فارسها بر بلوچها سخن میرانند و تاریخ جعل میکنند و اینکه رضاشاه نام ایران را بر کشور نهاده است
ما بشر امروز، زور که بزنیم از هفت هزار سال پیش بیشتر تاریخ نداریم. بقیه اش غار نشینی و زندگی وحشی ها بوده است. فکر ده هزار سال دیگر را کرده اید؟ پنجاه هزار سال آینده چی؟ آیا آن هنگام هم هنوز جنگ فارس و بلوچ در میان است؟ یا خیال میکنید که هنوز در ایران فقط ایرانی ها زندگی میکنند؟
«باحمایت سردار ھای بلوچ نادرشاہ میرمحبت خان را بہ عنوان خان کلات تعیین نمود و بہ او خلعت ھای فاخرہ بخشید و بنا بہ خواست او میرکمال خان اھلتاززئی، سردار بنگلزئی، علی دربان و مھرعلی بہ اتفاق میراھلتازخان دستگیر شدہ و در قندھار زیر نظر قرار گرفتند ـ میرمحبت خان چندروزی در دربار نادری ماند ـ نادرشاہ نھایت رضایت را اظھار نمود و با دادن پانصد سوار بہ سرپرستی سپھسالار لطف علی ایرانی آنھا را برای رفتن بہ کلات مرخص نمود ـ با رسیدن لطف علی ایرانی بہ کلات او با شکوہ و جلال میرمحبت خان را بر تخت نشاند ـ در تاریخ بلوچھا این روز یکی از شومترین روزھا بود زیرا زور و فشار بار یک حکومت خارجی برای ھمیشہ بر دوش بلوچھای آزادمنش گذاشتہ شد» تاریخ بلوجستان نویسندہ: میرگل خان نصیر ، مترجم: ملک بلوچ
برای آنکه سخنی از حقیقت و منطق برخوردار باشد، نیازی نیست که نویسنده رنج کشیده باشد و یا کمونیست باشد. اگر یک سلطنت طلب هم بگوید ماست سفید است باید پذیرفت. من از این رو روی سلطنت طلبی ام تاکید میکنم که مچ آنها که منطق سرشان نمی شود را بگیرم و این افراد تنها هم میهن بلوچ من آقای مکرانی را شامل نمی شود بلکه بسیاری دیگر از ایرانیان جمهوریخواه از چپ تا راست را شامل میشود که با «چوب» سلطنت طلبی همه سخنان مخالف شان را رد میکنند. همینکه اعتقاد به نظام سلطنتی دارید حرف تان که میگویید ماست سفید است را نباید پذیرفت. اینچنین بحث سیاسی کردن بسیار بچه گانه است. یا آنجا که میگوید تو چون سلطنت طلب هستی و در کاخ خودت نشستی درد مرا نمی فهمی. این نوع «استدلال» چیزی بجز کم آوردن نیست. اینها چون پاسخی برای حرف حق ندارند به ایل و تبار نویسنده می تازند. حال خود کسانی که در مقالات شان سلطنت طلبی مرا بعنوان عاملی برای رد نظریاتم آورده ام به شهادت می گیرم که آیا اعتقاد به اینکه مردم ایران باید این حق را داشته باشند که بین سلطنت و جمهوری یکی را انتخاب کنند سلطنت طلبی است؟ اگر من عقیده داشته باشم که نظام پادشاهی، نه این که به زور خود را تحمیل کند بلکه با آرای مردم روی کار بیاید، در کشور ایران برای کارکرد سیاست بهترین انتخاب است سلطنت طلبی به معنای سلب حقوق انسانها است؟ اگر اینچنین است که باید گفت در دنیا هرآنکه به دموکراسی اعتقاد دارد سلطنت طلب است چرا که آنچه را که من طرح میکنم تنها در چارچوب دمکراسی مطرح میکنم. در عین حال این را هم باید پذیرفت که صرف بلوچ بودن، جمهوری خواه بودن و یا سوسیالیست بودن دال بر دموکرات بودن نیست. از اصل بحث دور نیافتیم.
دوستان بلوچ جدایی خواه در بحثهای شان پیوسته بر ستمگری فارسها بر بلوچها سخن میرانند و تاریخ جعل میکنند و اینکه رضاشاه نام ایران را بر کشور نهاده است و غیره. برای بحث و گفتگو طرفین باید در مورد یک سری پیش فرض ها با هم توافق داشته باشند. مثلا هر دو طرف بپذیرند که ماست سفید و دو ضربدر دو میشود چهار. اگر بر سر این موضوع اختلاف عقیده باشد بحث اصولا بی مورد است. اینچنین است در مورد آنچه که بلوچهای جدایی طلب مطرح میکنند. ما با کسانی که میگویند ایرانی وجود نداشته و رضاشاه این نام را بوجود آورده اصلا بحثی نداریم. اما میتوانیم با کسانی که منطق و تاریخ میشناسند و بحث را منطقی و سیاسی مطرح میکنند بحث کنیم. مثلا کسانی که خیلی منطقی و در چارچوب دمکراسی چنین طرح مبحث میکنند؛
«ما نیز تاریخ را ارج می نهیم و آنچه را که جهانیان پذیرفته اند می پذیریم که ایران تاریخ 2500 ساله دارد. ما نیز می پذیریم که بلوچستان هرگز دچار ستم مضاعف و یا ستم ملی نبوده و تمامی مردم ایران حتا ساکنان تهران نیز در طول تاریخ آنچنان که در تمام نقاط جهان مرسوم وبوده مورد ستم خان و بزرگ و رئیس حکومت و یا رئیس ایل بوده اند. اصلا اینها به کنار، اصلا فرض را بر این بگذاریم که بلوچستان گل سر سبد هم بوده و نه تنها ستمی بر آن نمی رفته بلکه خیلی هم از بقیه بیشتر به بلوچستان میرسیدند. اینها را می پذیریم. حال نامش را میخواهید بی وفایی بگذارید، نامردی بگذارید، خیانت بگذارید یا هرچه که دوست دارید، این حق بشری و دموکراتیک ماست که به هر دلیلی که به خودمان مربوط است امروز بخواهیم از شما جدا شویم. ما نمی خواهیم در چارچوب کشور بزرگ و سرفراز ایران زندگی کنیم بلکه کشور مستقل خود را میخواهیم. این هم که کپر نشین خواهیم ماند یا ثروتمند خواهیم شد هم مساله داخلی ماست و به شما مربوطی نیست. بهرحال نه پول نفت شما را میخواهیم و نه امتیازات بودن در چارچوب کشور ایران را. ما را به خیر تو امید نیست شر مرسان».
در یک محیط دمکراتیک، در ایران فردا نیز کسی نمی تواند و حق ندارد شما را بخاطر طرح این عقاید و حتا تشکیل حزب جدایی طلب تحت فشار قرار دهد و یا دستگیر کند بشرط آنکه از چارچوب دمکراتیک خارج نشود و از خشونت و مشی مسلحانه به دور باشد. با توجه به نظریات و برنامه های تمامی نیروهای سیاسی ایرانی از سلطنت طلب گرفته تا جمهوریخواه چپ و راست، شما جدایی طلبان در ایران آزاد فردا نیز میتوانید نشریه و رادیو و تلویزیون خود را داشته و عقاید جدایی طلبانه خود را چنانچه در چارچوب دمکراتیک و بدور از خشونت و جنگ مسلحانه مطرح کنید آنچنان که در کانادا جدایی خواهان ایالت فرانسوی زبان «کبک» از چنین حقوقی برخوردار شدند و یک رفراندم دمکراتیک نیز برگزار کردند و خود مردم کبک آزادانه به ماندن و یا جدا شدن از کانادا رای دادند.
اما چرا بلوچهای جدایی خواه بجای طرح دمکراتیک و معقول خواسته های شان دست به جعل تاریخ و دروغپردازی میزنند؟ پاسخ خیلی ساده، برای این است که اگر این دروغها را به هم نبافند در مقابل این سوال مردم بلوچستان که «چرا میخواهید از ایران جدا شوید؟» پاسخی ندارند که بدهند! آنها دست به جعل تاریخ و هجو تاریخ و غیره میزنند که فقر مردم بلوچ را تنها نتیجه ستم فارس بدانند و سعی دارند توجه این مردم را از عوامل جامعه شناسی علمی و دلایل اقتصادی فقر در تمامی جوامع رو به توسعه منحرف کنند. آنها نیک میدانند که میلیاردها مردم جهان در فقر زندگی میکنند اما کسی دلیل فقر خود را ستم ملی نمیداند بلکه دلایل آن همان است که آمد و مردم سعی شان را بر همت خود و تلاش بیشتر مینهند. بنگلادش نمونه خوبی برای بر رسی است. این کشور سابقا جزو هندوستان بود که پس از تقسیم هندوستان به دو کشور، تبدیل به پاکستان شرقی شد. پاکستان شرقی بعدها از پاکستان جدا شد و کشور بنگلادش را تشکیل داد. اما این جدایی هیچ ثروتی برای مردم این دیار بهمراه نداشت. در بنگلادش، در کارخانه لباس دوزی که محصولاتش به سوئد صادر میشود حقوق کارگر ساعتی یک کرون سوئد است که میشود روزی 1200 تومان ایران امروز که پول یک سیر تخمه هم نمی شود. (البته دوستان بلوچ لابد بیشتر از بنگلادش صنعت و کشاورزی برای بلوچستان آزاد فراهم خواهند کرد). در همان بوسنی و هرزه گوین و کرواسی و غیره که از یوگوسلاوی سابق رها شدند وضع اقتصادی مردم تغییری نکرده و اگر تغییری هم بوده به همان نسبتی بوده که سایر مردم آن منطقه داشته اند. جدایی طلبان ما نیز فردای جدایی از ایران پس از آنکه بیست سی سالی گذشت و کپرها تبدیل به حتا خانه هم نشد، مانند سران جمهوری اسلامی «توطئه خارجی» کارشکنی های فارسهای ستمگر و یا ناسیونالیستهای پاکستانی را بعنوان عذر و بهانه مطرح خواهند کرد. این رسم قدرت در دنیا بوده که در پاسخ به دهان های باز و گرسنه بجای غذا این مزخرفات را مینهند.
متاسفانه جدایی طلبان در ایران بجای تلاش قومی و تلاشهای مردمی و ستاندن حقوق قومی و امکانات از دولت مرکزی به آه و ناله و نفرین پرداخته اند و حرفهایی مثل ستم ملی و غیره را مطرح می کنند که تنها در صورتی میتوانست مورد قبول باشد که مثلا در ایران شهرهایی مثل تبریز و رضاییه و مراغه و سنندج و بندر ترکمن و آبادان و بوشهر و بندر عباس و نیز چابهار و زابل مردمی دارای زندگی متوسط وجود نداشته باشد و مردم این منطقه همه زاغه نشین باشند. تا همین 200 سال پیش در ایران از هر صد نفر یک نفر زندگی مرفه داشته است و بقیه مردم «زندگی عادی» داشته اند. این «زندگی عادی» با معیارهای امروز البته فقر مطلق بیش نیست اما برای آن زمان طبیعی بود و کسی خود را فقیر حس نمی کرد. این وضعیت در بیشتر نقاط جهان همه گیر بوده است. با پیشرفت علم و صنعت کم کم طبقه متوسط بوجود میآید. و آنها که سابقا «زندگی عادی» داشته اند با مقایسه وضع شان با طبقه متوسط جدید خود را فقیر به حساب می آورند. در جوامعی که به طرف صنعتی شدن میروند فقر نسبی و حاشیه نشینی امری طبیعی است و در تمامی کشورهایی که امروز پیشرفته هستند نیز وجود داشته است و برزیل با حاشیه نشینی در کنار شهرهایش یکی از نمونه های بارز است که بلوچ کپر نشین ما در مقابل آنها ثروتمند به حساب میآیند. بخشهای فقیر نشین لندن، پاریس و استکهلم و غیره در قرن هجده و نوزده حتا موضوع داستانهای بسیار شده است. هیچ کدام نیز این فقر را به گردن ستم ملی نیانداخته اند بلکه پذیرفته اند که این وضعیت حاصل صنعتی شدن جوامع است که «زندگی عادی» بخشی از مردم از حالا به بعد نامش فقر میشود و باید برای بهتر شدن وضع آنان تلاش کرد.
یک مثال بارز دیگر خانواده خود ما ایرانیان است. مثلا تهرانی ها. آنها که هم سن و سال نگارنده هستند. بیشتر ما که زمان شاه که وضع خانواده مان را متوسط به حساب میآوردیم، اگر آن وضعیت را با حتا امروز جمهوری اسلامی مقایسه کنیم فقیر به حساب خواهیم آمد. در سال 1345 ما یک خانه 120 متری داشتیم که سه اتاق داشت و ما هفت فرزند بودیم و پدر مادر روی هم نه نفر در این خانه زندگی می کردیم. نه از یخچال خبری بود و نه تلویزیون و مبلمان و کولر و نه آب لوله کشی و غیره. همسایه ها همه برق نداشتند و آب انبار داشتیم و از وسایل امروزی رفاه پنکه و رادیو و بادبزنهای دستی را داشتیم. در حقیقت در سال 1345 استاندارد زندگی من تهرانی با کپر نشین بلوچ تنها دیوار آجری خانه مان بود و بس اگرنه وسایل داخلی این خانه برای آن بلوچ چندان حسد برانگیز نبود. هیچ تهرانی وضع بد خود را و اینکه یخچال و تلویزیون ندارد را به رضاشاه و ستم ملی ربط نمی داد. البته زندگی در تهران و امکانات کاریابی روی وضع زندگی ما به نسبت بلوچها تاثیر میگذاشت و تهرانی ها در مجموع از امکانات بیشتری برخوردار بودند. اما این تهرانی کی بود؟ تهرانی که در 200 سال قبل جمعیتش از 30 هزار نفر فراتر نمی رفت چگونه 4 میلیون نفر را در سال 1345 در خود جای داده بود؟ حقیقت این است که من که متولد و بزرگ شده تهران هستم در عمرم بندرت به کسانی بر خورده ام که نسل شان از 200 سال قبل ساکن تهران بوده باشند. پدر و مادر من کودک بوده اند که از یکی از دهات شاهرود بهمراه پدر و مادر خود به تهران آمده اند و در محله عین الدوله تهران ساکن شده اند. من خود متولد محله عین الدوله و دوساله بودم که به وحیدیه و مجیدیه تهران نقل مکان کردیم. در انجا همه رقم آدم بود از ترک و کرد و بلوچ و فارس و غیره. انواع و اقسام زبانها و لهجه ها بین اهالی رواج داشت. در عین فقر (یعنی همان زندگی متوسط) کسی سخنی از ستم ملی به زبان نمی آورد.
بخاطر دارم که تابستانها به دهی در شاهرود که پدرم از آنجا بود میرفتیم و وضع مردم ده و استاندارد زندگی شان با کپر نشین بلوچ تفاوت چندانی نداشت. خانه های گلی و خشتی و گوسفندی و باغی و آبی در حاشیه کویر. کسی از ستم ملی سخنی بر زبان نمی آورد. این ستم ملی یک اصطلاحی است که توسط ایدئولوژی چپ وارد کلام سیاسی ایرانیان شده و هیچ ربطی به سیاست در ایران ندارد. ستم ملی متعلق به «ملت پیروز روس» بوده است که بر مناطقی که تسخیر میکردند روا میداشتند. در ایران ما هرکس که قدرت می یافت، همه ایران را به تسخیر در میآورد و خود را پادشاه ایران میخواند چه نامش و نادر ترک باشد و یا کریم خان فارس و یا آغا محمدخان ترکمن و یا محمود و اشرف افغان. اینها به نسبت شعور و فهم شان به اهالی میرسیدند نه بخاطر تعهدشان که اصلا تعهدی احساس نمیکردند. مردم ایران چه تهرانی و چه بلوچ چیزی بجز رعیت به حساب نمی آمدن و رعیت نیز همانقدر نزد صاحب قدرت ارزش داشت که گاو و گوسفندش. اینها رسم قدرت و رسم جامعه بوده است و ربطی به کرد و فارس و بلوچ وستم ملی ندارد.
سیب زمینی محصول قاره تازه کشف شده آمریکا بود که سهم بزرگی در ازمیان برداشتن قحطی و گرسنگی داشته و دارد. وقتی یک فرنگی اروپایی برای فتحعلی شاه قاجار سیب زمینی هدیه آورد و گفت این محصول از قاره جدید آمریکا آمده بدهید اهالی ایران بکارند رفع گرسنگی میکند. فکر میکنید فتحعلی شاه در پاسخ چه گفت؟ لابد خیال میکنید که از طرف کلی تشکر کرد و اهالی را خبر کرد که با کمک دولت این محصول را بکارند و از گرسنگی نجات یابند؟ فتحعلی شاه در پاسخ به آن فرنگی گفت «اول پیشکش دولت را معین کنید». یعنی اول یک پولی به ما بدهید تا بگذاریم که این محصول بین مردم ایران پخش شود. شاید فکر کنید این قضیه ساختگی است یا اینکه فتحعلی شاه در آن لحظه خواسته مزاح کند و یا موقتا دیوانه شده است. و نکته کلیدی همینجاست عزیزان... نکته کلیدی این است که مفاهیمی مانند «رفاه عمومی» و یا «عدالت اجتماعی» و یا «رفع ستم ملی» و یا «رواج قانون» و یا داشتن قانون اساسی و این حرفها همه و همه متعلق به 200 سال گذشت است. در اروپا تا حدی این معانی همراه با انقلاب کبیر فرانسه آمد و اولین قانون جهان نیز ماگناکارتا چندصد سالی قبل آمده است. در ایران ما چه در تهران و چه در زابل اصلا کسی نمیدانست که حقوقی دارد و هیچ فرماندار و یا فرمانروا و بزرگی نه آگاه بود و نه وظیفه خود میدانست که به مردم برسد. مردم هم نبودند رعیت بودند که با برده اندکی تفاوت داشت. به همین دلیل فتحعلی شاه به آن فرنگی گفت که اول سهم دولت را معین کنید چرا که فکرش را هم نمیکرد که کسی صرفا بخاطر انسانیت و حقوق انسانها بخواهد چنین سودی را نصیب یک ملت بکند مگر آنکه سودی برای خود او داشته باشد. به عبارت دیگر مردم ایران، ترکیه، پاکستان، هند، چین و ژاپن و دهها کشور دیگر اصلا برای خود حقی قائل نبودند و فرمانروایان شان نیز نه خبر داشتند و نه میدانستند که به دنیا جور دیگری نیز میتوان نگاه کرد. برای فتحعلی شاه مردمان با گله گوسفندان تفاوت شان در این بود که رعایت مردمان را بیشتر از گوسفندان میکرد اگر نه در حقوق چندان تفاوتی نداشتند و همه «مال» پادشاه بودند. این پادشاه میتوانست هرکسی باشد که از هر گوشه ازایران برخاسته و شمشیر قوی تری بدست داشته. خیلی متاسفم که این پادشاه بلوچ نبوده اما فارس هم نبوده. تفاوتی هم نمیکرده چه بلوچ چه فارس و چه ترک و افغان همه به یک اندازه به مردم به چشم گوسفند نگاه میکردند.
از طرفی همه فقر را نباید گردن ستم ملی و حکومت مرکزی انداخت. در تمامی جوامع در جهان، ثروت اطراف پایتخت و سپس شهرهای بزرگ جمع میشود و کسی عمدی در این کار ندارد. این خاصیت سرمایه است. هیچ ثروتمند بلوچی هرچقدر هم «وطن پرست» باشد بازهم وقتی ببیند که سرمایه گذاری در تهران نان بیشتری دارد سود بیشتر را رها نمیکند و «وطن»اش را بچسبد. هم او مدتی که در تهران زندگی کرد اگر ببیند که سرمایه گذاری در چین سود بیشتر دارد سرمایه اش را میبرد به چین آنجا کارخانه میزند و به کارگر چینی مزد میدهد و کک اش هم نمی گزد که بلوچ بی نوا مجبور است بنزین قاچاق کند. این تنها خاصیت تهران نیست بلکه همه مراکز کشورها در جهان این خاصیت را دارند و کشور بدون مرکز نمی شود. اما میتوان یقه مرکز را چسبید و مطالبات را مطرح کرد. خیلی کارها میتوان کرد فقط باید شعور جامعه به جایی برسد که بجای دعواهای بی حاصل به عاقب خود بیاندیشد.
حال دوستان جدایی طلب بلوچ ما که خیلی تاریخ تاریخ میکنند و از ستم فارسها سخن میگویند بروند تاریخ خودشان را مطالعه کنند که بخشی از آن در بالا آمد. تاریخ نگار بلوچ ما که خود این تحقیق را گشته و نوشته، چشم این را ندارد که ببیند در میان شرح آنهمه بدبختی و جنگ بین بلوچها و سرداران جور واجورش را که میدهد هیچکدام از این سران و سرداران حتا یک قدم هم برای مردم بلوچ بر نداشته اند. هیچ قناتی کنده نشد و هیچ آبادانی نشد و هیچ سدی زده نشد. همه اش جنگ بوده است و کشتار مردم. اما همین یک تیکه را که نادرشاه برای شان فرماندار تعیین کرده مایه بدبختی مردم بلوچ میداند. این بجز شوونیزم بلوچ و ناسیونالیسم کور نیست که آنهمه ستمها و درگیریهای خانه برباد ده خود سران بلوچ بر سر قدرت و تاراج مردم بلوچ را نمی بیند اما همین دلیل آبکی که نادرشاه برای بلوچها فرمانداری بلوچ از میان خود بلوچها تعیین کرده برایش نقطه شروع بدبختی بلوچها است. کوری تا این حد که حتا دست خط خودش را نتواند بخواند نوبر است. بروید در سایت این آقای بلوچ و تاریخ بلوچستان را بخوانید اگر یک نمونه، حتا یک نمونه بیاورید که فلان کس بلوچ پس از آنکه به قدرت رسید در فلانجا برای رفاه اهالی قنات کند و یا آبادانی کرد. یک نمونه هم نیست. این خاص بلوچستان هم نیست. رسم دنیا چنین بوده و در تمام ایران وضعیت همین بوده. اما گویی هم میهنان بلوچ راه راحتش را انتخاب کرده اند، جگر دیدن عیبهای خود و جامعه شان را ندارند دنبال بلا گردان می گردند؛ «اگر ما بلوچها فقیر هستیم بخاطر ستم ملی است که فارسها به ما کرده اند». مشکل اینجاست که ممکن است که فعلا سر خود را گرم کنید و مشکل را گردن فارسها بیاندازید. اما فردا که با مشکلات تان تنها شدید و مشکل و بلا و قحطی از آسمان بارید آنگاه متوجه خواهید شد که آنطور هم نبوده که خیال میکردید تا از ایران جدا شوید کپرهای تان ویلا خواهد شد. نه برادر. برای تبدیل کپر به ویلا که طلب تان، به یک خانه 120 متری با آب و برق و کولر باید اول جامعه صنعتی بسازید و تولید صنعتی یا کشاورزی داشته باشید تا کار و ثروت تولید شود. برای اینها نیز نیازی به جدا شدن نیست بلکه میتوانید یقه دولت مرکزی را بگیرید و سهم نفت تان را بخواهید. تلاش کنید دولت مرکزی را برای تشکیل یک مجلس استان که بودجه در اختیارش باشد (مثل آمریکا و سوئد) و نه مانند شورای شهر فعلی تحت فشار قرار دهید.
نکته دیگر این است که ما بشر امروز، زور که بزنیم از هفت هزار سال پیش بیشتر تاریخ نداریم. بقیه اش غار نشینی و زندگی وحشی ها بوده است. فکر ده هزار سال دیگر را کرده اید؟ پنجاه هزار سال آینده چی؟ آیا آن هنگام هم هنوز جنگ فارس و بلوچ در میان است؟ یا خیال میکنید که هنوز در ایران فقط ایرانی ها زندگی میکنند؟ در جایی خواندم که اگر زاد و ولد انسانها به همین منوال پیش برود هفتصد بعد جمعیت زمین آنقدر زیاد میشود که باید دور کره زمین را ساختمانی به ارتفاع سه کیلومتر بسازند تا همه انسانها در آن جای بگیرند. حال جای بلوچ و فارس را معین کن!
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تاریخچه نفت
صنعت نفت در جهان تاریخی بسیار کهن دارد وقدیمیترین تمدنی که تا به حال شناخته شده در درههای نیل ؛دجله و فرات و در چین بوده است. اسناد تاریخی و کاوشهای باستان شناسی نشان می دهد که مردم مزبور از کهنترین روزگاران نفت را می شناختند.چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح مردم دجله و فرات قیر را به عنوان ملاط ساختمانها به کار میبردند.در ایران کاوشهای باستان شناسی معلوم داشته که ساکنین کشور ما از 5 تا 6 هزار سال پیش قیر را به عنوان ملاط در ساختمان و یا برای نصب و بهم چسباندن جواهرات و ظروف سفالین و اندود کردن کشتیها بکار میبردند.امروزه بزرگترین منابع نفتی جهان در خاورمیانه ؛ایالات متحده امریکا؛ آفریقای شمالی و روسیه است. اولین چاه نفت در دنیا در شهر پنسیلوانیا بنام تیستوسوپل امریکا توسط شخصی به نام ادوین دریک در سال 1859 حفر شد.عمیقترین چاه در دنیا چاهی در لویزینای امریکاست که 6500 متر عمق دارد.
در سال 1908 نفت در خاورمیانه برای اولین بار در ایران و در شهر مسجد سلیمان کشف شد و بعد از آن در دیگر کشورهای خاور میانه نفت کشف شد.
تئوری پیدایش نفت
تئوریهای مختلفی نسبت به پیدایش نفت و گاز طبیعی وجود دارد و بطور دقیق نمیتوان گفت منشا موادی که نفت رابوجودآورده چه بوده است امادو نظریه ای که بیشترازهمه عمومیت داردعبارتنداز :
1:پیدایش نفت معدنی یا غیر عالی: پیدایش نفت به طریق معدنی ترکیب هیدروژن و کربن تحت فشار و درجه حرارت موجود در اعماق زمین است.
2:پیدایش نفت به طریق آلی: در اثر به وجود آمدن هیدروژن و کربن حاصل از گیاهان و حیوانات در دریاها بخصوص حیوانات ریز ذره بینی بنام پلانکتون و پس از یکسری فعل و انفعالات شیمیایی نفت تشکیل شده است.
میدانید که تئوری آلی بیشتر مورد قبول دانشمندان است زیرا دلایل و شواهد نشان میدهد که در جاییکه مخازن نفتی وجود دارد بیشتر زمینهایی هستند که زمانی دریا بوده اند.
از لحاظ شیمیایی نفت مرکب از دو عنصر کربن و هیدروژن بصورت خالص گازی است سبک و آتشگیر. نفت از جهتی خالص و از جهتی مرکب است.بدان جهت خالص است که ترکیبی از هیدروکربونهای گوناگون است و ساختمان ملکولها به واسطه کم و زیاد شدن تعداد اتمها یکی از دو عنصر مذکور با هم متفاوت است و این بر حسب ترکیب ملکولهای اتمهای کربن است.
مخزن زیر زمینی گاز و نفت
بطور کلی برای بوجود آمدن یک مخزن نفت باید عوامل زیر موجود باشد:
1:مبدا هیدروژن و کربن که از گیاهان و حیوانات زمینی و دریایی مدفون شده در زیر گل و لای در مکانی که زمانی دریا بوده.
2:شرایطی بوجود بیاید تا این نباتات و حیوانات تجزیه شده و هیدروژن وکربن حاصل از آن با هم ترکیب شوند و نفت و گاز طبیعی را بوجود بیاورند
3:سنگهای متخلخل وجود داشته باشد تا هیدروکربن بتواند از جائیکه تشکیل شده حرکت (مهاجرت) کند.
4:طبقه غیر قابل نفوذی وجود داشته باشد تا از حرکت بیشتر هیدروکربن جلوگیری کند (cap rock) و آنرا بصورت جمع آوری شده در مخازن نفتی نگهدارد.
تقریبا در تمام منابع نفتی مقداری گاز در نفت بصورت حل شده وجود دارد که سبب ذخیره سازی انرژی گاز بصورت انرژی پتانسیل است و در هنگام بهره برداری سبب می شود که نفت به همراه گاز به سطح زمین انتقال یابد.
در بعضی مواقع مقدار این گاز آنقدر زیاد است که ضمن آنکه مقداری در نفت حل شده مقدار زیادی بطور گاز آزاد در بالای نفت با فشار زیاد جمع میشود که اصطلاحا کلاهک گاز( (gas cap گویند و بهره برداری نفت با آن خیلی بیشتر از راندن توسط گاز حل شده به تنهایی است.(gas cap drive ).
تاریخچه استخراج نفت
سابقه اکتشاف نفت در ایران به حدود 4000 سال پیش میرسد. ایرانیان باستان به عنوان مواد سوختی و قیراندود کردن کشتیها ، ساختمانها و پشت بامها از این مواد استفاده می کردند. نادر شاه در جنگ با سپاهیان هند قیر را آتش زد و مورد استفاده قرار داد. در بعضی از معابد ایران باستان برای افروختن آتش مقدس از گاز طبیعی استفاده شده و بر اساس یک گزارش تاریخی یک درویش در حوالی باکو چاه نفتی داشته که از فروش آن امرار معاش میکرده است.
عکسبرداری هوایی
اگر در منطقهای به وجود نفت مشکوک شوند از آنجا عکسبرداری هوایی میکنند تا پستی و بلندیهای سطح زمین را دقیقا منعکس نمایند. آنگاه
عکس را به صورت فتوموزائیک درآورده و با دستگاه استریوسکوپ مورد مطالعه قرار میدهند.
نقشه برداری عملی
برای گویا کردن عکسهای هوایی نقشه برداری از محل ، توسط اکیپی صورت میگیرد. فواصل و اختلاف ارتفاع با دستگاه فاصله یاب یا تئودولیت تعیین میشود و بدین ترتیب نقطه به نقطه محل مورد نظر مطالعه میشود.
نقشه کشی
اطلاعات بدست آورده را بوسیله دستگاه پانتوگراف در اندازههای بزرگتر و یا کوچکتر رسم کرده و همراه با عکسهای هوایی نقشه پانتوگرافی که پستی و بلندیهای سطح زمین را نشان می دهد رسم می کنند.
آزمایش روی نمونه های سطحی
پس از نمونه برداری ، آنها را شماره گذاری کرده و در کیسههای مخصوص به آزمایشگاه میفرستند. در آنجا بر روی یک شیشه مستطیل شکلی کمی چسب کانادا قرار داده و مقداری از خرده سنگهای دانه بندی شده را روی آن میچسبانند. سپس آنها را سائیده تا ضخامت آن 0.2 میلیمتر گردد و نور بتواند از آن عبور کند. این نمونه ها را که اسلاید میگویند در زیر میکروسکوپ قرار داده تا از نظر زمین شناسی ، نوع سنگ ، فسیل شناسی ، میکروفسیل شناسی و ساختار زمین مورد بررسی قرار گیرد.