لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
جایگاه مطبوعات در سیاست ملی ارتباطی و رسانهای
چکیده
سیاستگذاری ملی ارتباطات نیازمند شناخت نقش و تعیین جایگاه هر یک از رسانهها در سپهر توسعه ملی است. این که ساختار قدرت سیاسی و مجموعه دولتمردان (به مفهوم عام) چه نگرش و، در عین حال، چه انتظاراتی نسبت به جایگاه رسانهها، هم به صورت نظاممند و هم به شکل مجزا، دارند بر حضور، فعالیت و ایفای نقش رسانهها و روزنامهنگاران تاثیری انکارناپذیر دارد. آخرین مطالعه و تحقیق میدانیای که در مورد رابطه اعتماد مردم به رسانه ها با اعتماد آنها به حکومت در سال 1382 در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها صورت گرفته است، همبستگی بالایی را در این زمینه نشان میدهد. به بیان دیگر، تحقیق مذکور نشان میدهد که اگر مردم به رسانهها اعتماد داشته باشند، به دولت (به مفهوم عام) نیز اعتماد خواهند داشت و، به عکس، اعتماد مردم به دولت با اعتماد آنها به رسانهها رابطه مستقیم دارد. این امر، البته برای رسانهها و از جمله مطبوعات، وضعیت خوشایندی نیست، زیرا اولاً بیانگر آن است که مردم سرنوشت رسانهها را به سرنوشت دولت پیوند میزنند و آنها را جدا از هم نمیانگارند و ثانیاً شکاف تاریخی دولت ـ ملت در ایران عملاً عدم اقبال یا اعتماد آنها را به رسانهها نیز سبب شده است. از زاویهای دیگر نیز میتوان، از دل این تحقیق، واقعیتی تلخ را استخراج کرد: هر چه دولتمردان ما بکوشند مردم را نسبت به رسانهها و از جمله مطبوعات ـ به هر دلیل ـ بدبین سازند عملاً باعث میشوند که بلور اعتماد مردم به خود آنها نیز ترک بردارد. سیاست ملی ارتباطات و رسانهها میباید اولاً استقلال رسانهها را از دولت به رسمیت بشناسد و آن را تبیین و تضمین کند؛ ثانیاً آزادی و کثرتگرایی آنها را بپذیرد؛ و ثالثاً نسبت به رابطه آنها را با توسعة ملی تعریف کند. در این میان، مطبوعات به دلیل نقش و جایگاه تاریخی خود در جهان و ایران، اهمیتی مضاعف دارند.
گزارش حاضر می کوشد تا ضمن بررسی و ارزیاب سرگذشت تاریخی مطبوعات به عنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین
رسانهها، نکات و محورهای اساسی «توسعه مطبوعات» را که باید در سیاستگذاری ملی ارتباطات و رسانهها مدنظر قرار گیرند به اختصار ترسیم کند. در عین حال، تاکید بر این نکته ضروری به نظر میرسد که سیاستگذاری ملی ارتباطات، پیش و بیش از هر چیز، نیازمند حصول اجماع و توافق در میان دولتمردان و مدیریت عالی سیاسی کشور بر سر استقلال، آزادی و حقوق حرفهای رسانهها، مطبوعات و روزنامهنگاران است.
مقدمه
مطبوعات، در ایران، تاریخی پرفراز و نشیب را طی کردهاند. نزدیک به یکصدوهفتاد سال از تولد نخستین روزنامه در ایران میگذرد؛ اما به نظر میرسد مسائل، نیازها، آسیبها و نقاط ضعف حوزه مطبوعات، همچنان دچار تکرار، تسلسل یا دور معیوب است.
اگر از بیرون حوزه مطبوعات بنگریم، نگاه و برخورد با مطبوعات و روزنامهنگاران، داوریها، انتظارات و اظهارنظرها هنوز هم حاکی از نگاهی نامهربانانه، ابزاری و تبلیغاتی است؛ نگاهی که فرصت و فضای تجربهکردن روزنامهنگاری و مطبوعات آزاد، مستقل و کثرتگر را به شدت از جامعه ما گرفته است و، از این رو، روزنامهنگاران ایران، امروز هم کموبیش با همان مسائلی روبرو هستند که از سپیددم تولد مطبوعات در ایران حضور خود را به رخ کشیده است.
از زاویه نگاه به درون نیز سایه عدم حرفهایگرایی و نیز عدم تحقق و تامین آزادی، استقلال و امنیت حرفهای، فقر آموزش تخصصی، سیاستزدگی، جابهجایی سریع و گسترده نیروی انسانی و ... همچنان بر این حوزه سنگینی میکند. به این ترتیب، سیاستگذاری در حوزه مطبوعات، بدون شناخت و ارزیابی وضعیت گذشته و حال نمیتواند راه به آیندهای روشن و امیدبخش ببرد. سیاستها و ضوابط حاکم بر فعالیتهای مطبوعاتی، حقوق و حدود روزنامهنگاری، مقتضیات و ضرورتهای طراحی و تدوین نظام حقوقی حرفهای (نظام جامع) مطبوعات را
بررسی و بازکاوی کند تا برخی ابزارهای لازم برای سیاستگذاری در این حوزه را در اختیار قرار دهد.
تاریخچه مطبوعات در ایران
اولین روزنامه در ایران به نام کاغذ اخبار در سال 1253 قمری، مطابق با سال 1837 میلادی، در تهران منتشر شد. میرزا صالح شیرازی که افتخار انتشاردادن اولین روزنامه ایران را داراست، جزو اولین گروه دانشجویانی بود که توسط عباسمیرزا برای تحصیل به اروپا اعزام شده بود. هدف از انتشار روزنامه را میتوان در چند سطر آغازین اولین مقاله آن روزنامه یافت:
« ... همت ملوکانه اولیای دولت علیه مصروف بر این گشته که ساکنین ممالک محروسه تربیت شوند»(1).
انتشار نشریه کاغذ اخبار که ماهانه منتشر میِشده است دیری نمیپاید و احتمالاً سه سال بعد، یعنی در سال 1256، این روزنامه به دلیل اوضاع آشفته داخلی، بیعلاقگی شاه و وزیرش (2) به اقدامات فرهنگی و سیاستهای ضد فرهنگی آنان، عدم اطمینان کافی به میرزا صالح و احساس خطر از سوی روزنامه او، تعطیل میشود. مهمترین ویژگی کاغذ اخبار «مولود دربار بودن» بود.
چهارده سال پس از انتشار کاغذ اخبار، دومین روزنامه فارسی زبان به نام وقایعاتفاقیه، در سومین سال سلطنت ناصرالدین شاه، به همت میرزا تقیخان امیرکبیر منتشر میِشود. از آن جا که صدراعظم و وزیر نظام مؤسس این روزنامه بود، آن را میتوان روزنامهای زاییده دربار دانست. با در نظر گرفتن این واقعیت که، در شرایط استبدادی آن روزگار، پذیرفتنی نبود که روزنامهای خارج از چارچوب دربار و کنترل شدید بر محتوای آن منتشر شود، اولین شماره روزنامه خطمشی آن را نشان میدهد:
«از آنجا که همت ملوکانه مصروف به تربیت اهل ایران و استحضار و آگاهی
آنها از امورات داخله و وقایع خارجه است، لهذا قرار شد که هفته به هفته احکام همایون و اخبار داخلیه مملکتی و غیره را که در دول دیگر گازت مینامند در دارالطباعه زده شود ...»
تاکید هر دو روزنامه، با فاصله زمانی حدود چهارده سال، بر تربیت مردم ایران نشاندهنده نوع نگاه و نگرش حاکمان نسبت به مردم است. بررسی گذرای محتوای آشکار روزنامه نشان میدهد که فقط اخباری برای آگاهی و تربیت اهالی مملکت محروسه چاپ میِشدند که حاکمیت استبدادی وقت را توجیه کنند واز نظر تبلیغاتی به سود آنان باشند اما رویکرد توسعهای محتوای روزنامه و محیط انتشار را هم نمیتوان نادیده انگاشت. «از جنبه ارتباطات اجتماعی و روزنامهنگاری، پس از مرگ امیرکبیر، تا چندین سال روزنامه وقایع اتفاقیه جریده منحصر به فرد ایران ماند و قدم جدیدی در توسعه مطبوعات و روزنامهنگاری برداشته نشد».(3)
ده ساله دوم سلطنت ناصرالدین شاه از منظرهای گوناگون شاهد تغییر و تحولات عمیقی بود. پیدایش مدارس جدید، رسوخ افکار اروپایی و رونق صنعت چاپ، تنور خواندن و نوشتن را در کشور اندکی گرم کرده بودند. «برای اولین بار در ایران، نشر و توزیع افکار عقاید از دو طریق بین طبقات مختلف انجام میگرفت؛ یکی طریقه قدیمی ارتباطات شفاهی که شامل ارتباطات فردی، گروهی، سخنرانیها، دورهها و انجمنها میشد و دیگری که برای محیط ایران تازگی داشت، نشر کتاب، جزوه، اعلامیه و روزنامه بود».(4)
تغییر تدریجی وضعیت ارتباطی ایران از حالت فردی و گروهی به ارتباطات جمعی و ورود کتاب و روزنامه(5) به عرصه ارتباطات ایران، کیفیت ارتباطات جامعه را تا حدودی پربارتر و حساستر کرده بود. این وضعیت، دولت را مجبور میساخت که نظام تازه ارتباطی را زیر کنترل خود در آورد تا بتواند از ابزارهای نوین، به بهترین شکل، به نفع خود استفاده کند. به همین منظور، «حکومت در سال 1288 هجری قمری، امور مربوط به انتشار روزنامه رسمی و چاپ و تکثیر کتاب و دیگر نشریات را که در چارچوب مسئولیتهای وزارت نوبنیاد علوم پراکنده بود،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
ارتباط ورزش و سیاست
جدایی بازیهای المپیک از سیاست هرگز امکانپذیر نبوده است ....
واژههای والا همیشه گروگان سرنوشت هستند. مقامات بازیهای المپیک مباهات میکنند که این بازیها «همیشه مردم را در صلح گردهم آوردهاند تا به اصول اخلاقی جهانی احترام بگذارند.»
اما تاریخ خلاف آن را نشان میدهد. تحریم المپیک، این بازیها را در سالهای ۱۹۵۶، ۱۹۷۶، ۱۹۸۰ و ۱۹۸۴ برهم زد. در سال ۱۹۶۸ دو دونده دوی سرعت آمریکا روی سکو به جنبش حمایت از حقوق سیاهپوستان ادای احترام کردند.
اکنون چین که میزبان بازیهای المپیک در ماه اوت است متوجه میشود شعار المپیک پکن «یک جهان، یک رویا» بیش از آنکه بر مبنای حقیقت باشد متکی بر امید و آرزو است. استیون اسپیلبرگ، کارگردان آمریکایی، از تبلیغات هنری مراسم افتتاحیه و اختتامیه انصراف داده است: او میگوید چین باید برای متوقف کردن کشتوکشتار در دارفور بیشتر تلاش کند. در چهاردهم فوریه یک گروه از برندگان جایزه نوبل و ورزشکاران نیز در نامهای به روزنامه انگلیسی ایندیپندنت همین موضوع را عنوان کردند.
از سال ۲۰۰۱ که پکن حق برگزاری بازیهای المپیک را به دست آورد، چین میدانست که دوران سختی را در پیش دارد تا مانع مخالفان سیاستهای حقوق بشر چین از سوء استفاده سیاسی از این رویداد شود. چین در سال ۲۰۰۶ زمانی که آقای اسپیلبرگ وارد صحنه شد بسیار خرسند شد. اما در کمال تعجب چین، عملکرد این کشور در خارج بهخصوص در سودان، کانون غضب هال
یوود در آستانه بازیهای المپیک شده است.
چین با خشم به آنچه تلاش برای «سیاسی کردن» المپیک میخواند واکنش نشان داده است. اما به تازگی به علت تلاشهای فعالان سیاسی همچون میافارو هنرپیشه آمریکایی، برای نشان دادن این بازیها به عنوان «المپیک نسلکشی» به علت کشتارها در سودان، برافروخته شده است. چین میزان فراوانی از نفت سودان را میخرد و به این کشور اسلحه میفروشد. فعالان سیاسی میگویند این امر مشارکت در کشتار سازماندهی شده توسط دولت است که دارفور را تباه کرده است.
چین برای منحرف کردن چنین اتهاماتی، کمی از امتناع معمول خود در مورد درگیر شدن در مسائل سیاسی دیگر کشورها تغییر جهت داده است. دیپلماتهای غربی چین را به دلیل کمک به متقاعد کردن سودان برای پذیرش هیات حافظ صلح سازمان ملل در این کشور تحسین میکنند. اما این امر آقای اسپیلبرگ را راضی نکرده است. گرچه «سیاستزدگی» بازیهای المپیک رد میشود، اما این بازیها از اهمیت سیاسی بالایی برای چین برخوردار هستند. دوره بازیهای المپیک در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ یک پیشبینی ورزشی از جنگ سرد بود؛ اکنون رهبران چین میخواهند کشورشان را به عنوان یک قدرت جهانی مورد احترام نشان دهند و دیگر خاطرات کشتار تظاهرکنندگان مدافع دموکراسی در سال ۱۹۸۹ در پکن را تکرار نخواهند کرد. (آنها میخواهند در صدر جدول مدالها قرار بگیرند.) جورج بوش گفته است او نیز در پکن خواهد بود.
اما به سکوت وادار کردن فعالان سیاسی کار دشواری خواهد بود. اگر یکی از مهمانان حرف نسنجیدهای بزند، چه؟ قوانین اجرایی المپیک ورزشکاران را از برگزاری «نظارت» س
یاسی در محل برگزاری بازیهای المپیک منع میکند. اما در هفته گذشته پس از انتقادهای بسیار، انجمن المپیک انگلستان اعلام کرد در حال تجدیدنظر در مورد تصمیمی است که از اعضای تیم خود میخواهد از اظهارنظر در مورد مسائل حساس در طی بازیها خودداری کنند. به هر حال سیاست از راهی وارد خواهد شد.
سیاست و ورزش
بین ورزش و سیاست و یا به عبارت بهتر بین سیاستمداران و ورزشکاران نقاط اشتراک زیادی وجود دارد ، کارهایی در بین ورزشکاران انجام می شود و یا در عالم ورزش و جود دارد که که مشابه آن نیز در میان سیاستمداران هست و یا در عالم سیاست وجود دارد و بالعکس . اینکه کدامیک از دیگری این کارها را آموخته اند معلوم نیست ، آنچه مسلم است گاهی اوقات وقتی به رفتار سیاستمداران نگاه می کنی به یاد ورزشکاران می افتی و وقتی به رفتار ورزشکاران نگاه می کنی نا خودآگاه به یاد سیاستمداران می افتی !
در دو برنامه ی تلویزیونی که دیروز و امروز از تلویزیون پخش می شد ، نا خودآگاه رابطه ی بین سیاست و ورزش در ذهن تداعی می شد:
برنامه ی اول :
پس از بازی تیم فجر شهید سپاسی در برابر تیم سایپا که با نتیجه 1بر 1 خاتمه یافت ، یکی از خبر نگاران از مربی سایپا(علی دایی) سوال کرد که نظرتان در باره بازی تیم فجر چه بود ؟ علی دایی هم در پاسخ گفت : « تیم فجر حرفی برای گفتن نداشت » دیشب در برنامه ورزش شبکه ی استان فارس ، مجری برنامه نظر مربی تیم فجر ( غلامحسین پیروانی ) را در باره ی اظهار نظر علی دایی جویا شد . پ
یروانی ضمن تعریف از علی دایی گفت : وای به حال تیم سایپا که با تیمی که حرفی...
س