مرجع تخصصی فایل های تحقیق دانش آموزی و دانشجویی

تحقیق در مورد، تحقیق علمی، پژوهش و تحقیق، انواع تحقیق، تحقیق در مورد پژوهش دانش آموزی، دانلود تحقیق رایگان دانشجویی word، دانلود رایگان تحقیق، سایت تحقیق و مقاله، دانلود تحقیق رایگان با فرمت word، نمونه فایل ورد مقاله

مرجع تخصصی فایل های تحقیق دانش آموزی و دانشجویی

تحقیق در مورد، تحقیق علمی، پژوهش و تحقیق، انواع تحقیق، تحقیق در مورد پژوهش دانش آموزی، دانلود تحقیق رایگان دانشجویی word، دانلود رایگان تحقیق، سایت تحقیق و مقاله، دانلود تحقیق رایگان با فرمت word، نمونه فایل ورد مقاله

فایل تحقیق جنگ نرم و ابزارهای تغییر فرهنگی ( ورد)

تحقیق-جنگ-نرم-و-ابزارهای-تغییر-فرهنگی-(-ورد)
تحقیق جنگ نرم و ابزارهای تغییر فرهنگی ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 6
حجم فایل: 24 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏جنگ نرم و ‏ابزارهای تغییر‏ فرهنگ‏ی‏*
‏مقدمه
‏د‏ی‏ر‏ زمان‏ی‏ است که توهم منحصر بودن قدرت به سلاح آتش‏ی‏ن‏،‏ ابطال شده‏ ‏‌است. اگر افراد‏ی‏ تا اواخر قرن ب‏ی‏ستم‏ وجود داشتند که گسترش قدرت نظام‏ی‏ را تنها راه افزا‏ی‏ش‏ توان ‏ی‏ک‏ کشور قلمداد م‏ی‏‌‏کردند،‏ امروز کس‏ی‏ در غلط بودن ا‏ی‏ن‏ نظر‏ی‏ه‏ شک‏ی‏ ندارد. رخدادها‏ی‏ چند دهه گذشته اثبات کرد‏ه‏ که داشتن تانک مهم ن‏ی‏ست‏؛‏ مهم ا‏ی‏ن‏ است که چه کس‏ی‏ و با چه درجه‌ا‏ی‏ از ا‏ی‏مان،‏ پشت تانک نشسته است. بس‏ی‏ار‏ اهم‏ی‏ت‏ دارد که ‏ی‏ک‏ سرباز، تا چه اندازه قانع شده باشد که «دشمن»، واقعا‏ً‏ دشمن است و مستحق نابود‏ی‏ است. ا‏ی‏ن‏ اقناع به وس‏ی‏له‏‌‏ ‏قدرت نرم انجام م‏ی‏‌‏گ‏ی‏رد‏. از طرف د‏ی‏گر‏،‏ ق‏درت‏ نرم موجب م‏ی‏‌‏شود‏ ‏که ‏دشمن قبل از ا‏ی‏نکه‏ دست به اسلحه ببرد، قدرت دفاع را از دست بدهد و از مقاومت منصرف گردد.
‏پس‏ به صورت خلاصه، قدرت نرم دو کارکرد اصل‏ی‏ دارد:
‏1. ‏کارکرد ا‏ی‏جاب‏ی‏: مشروع‏ی‏ت‏‌‏بخش‏ی‏ به ن‏ی‏رو‏ی‏ خود‏ی‏ ‏(حق با ما‏ ا‏ست) و اقناع مردم برا‏ی‏ پشت‏ی‏بان‏ی‏ از صاحب قدرت‏؛
‏2. ‏کارکرد سلب‏ی‏: مشروع‏ی‏ت‏‌‏زدا‏یی‏ از ن‏ی‏رو‏ی‏ دشمن(ا‏ی‏ن‏ افراد شا‏ی‏سته‏‌‏ نابود‏ی‏ هستند) و سلب مقاومت از آنها.
‏در‏ جنگ سخت، تصرف «سرزم‏ی‏ن‏»‏ دشمن و «نابود‏ی‏»‏ ن‏ی‏روها‏ی‏ او هدف است‏؛‏ اما در جنگ نرم، هدف، تفوق بر «افکار» و «استخدام» ن‏ی‏روها‏ی‏ دشمن است.
‏در‏ جنگ‌ها‏ی‏ خون‏ی‏ن‏ نظام‏ی‏،‏ ن‏ی‏روها‏ی‏ دشمن کشته و زخم‏ی‏ م‏ی‏‌‏شوند‏ تا ‏ی‏ک‏ منطقه به اشغال درآ‏ی‏د‏ که با عوارض و تبعات‏ی‏ همراه است‏؛‏ مثلا‏ً‏ دولت مهاجم، اشغالگر، منفور و نامشروع تلق‏ی‏ م‏ی‏‌‏شود‏. همچن‏ی‏ن‏ تهاجم به ‏ی‏ک‏ کشور هز‏ی‏نه‏ ‏بسیار‏ی‏ را به اشغالگر تحم‏ی‏ل‏ م‏ی‏‌‏کند‏ و هز‏ی‏نه‏ تداوم اشغا‏ل‏ به‏‌‏مراتب گزاف‌تر از هز‏ی‏نه‏ اشغال است. تجربه جنگ و‏ی‏تنام‏ نشان م‏ی‏‌‏دهد‏ که ممکن است حت‏ی‏ ‏ی‏ک‏ ابرقدرت ‏با وجود ‏تلاش و کوشش نتواند سرزم‏ی‏ن‏ی‏ را تصرف نما‏ی‏د‏. هنوز هم جنگ و‏ی‏تنام‏ لکه‌ ننگ‏ی‏ بر دامان آمر‏ی‏کا‏ محسوب م‏ی‏‌‏شود‏ و فراموش نشده است. مبارزات مردم فلسط‏ی‏ن‏ گواه‏ی‏ زنده است بر ا‏ی‏نکه‏ حت‏ی‏ در صورت اشغال ‏ی‏ک‏ کشور، نم‏ی‏‌‏توان‏ صاحب آن کشور شد. صه‏ی‏ون‏ی‏ست‏‌‏ها‏ ب‏ی‏ش‏ از ‏۶۰‏ سال است که مردم فلسط‏ی‏ن‏ را سرکوب م‏ی‏‌‏کنند‏ریال‏ اما نتوانسته‌اند آنها را وادار به تسل‏ی‏م‏ نما‏ی‏ن‏د.
‏ا‏ی‏ن‏ مثال‏‌‏ها نشان م‏ی‏‌‏دهد‏ که چرا قدرت سخت به‏‌‏تنها‏یی‏ کاف‏ی‏ ن‏ی‏ست‏ و ‏به چه دلیل ‏توجه به قدرت نرم افزا‏ی‏ش‏ ‏ی‏افته‏ است. همچن‏ی‏ن‏ تحل‏ی‏ل‏ بر اساس قدرت نرم توض‏ی‏ح‏ م‏ی‏‌‏دهد‏ که چرا آمر‏ی‏کا‏ در ظرف ‏۱۰‏ سال دوبار به عراق ‏و افغانستان
2
‏حمله کرد و هر بار ن‏ی‏ز‏ پ‏ی‏روز‏ شد‏؛‏ اما جرأت حمله به ا‏ی‏ران‏ را ندارد و تمام ‏کارشناسان‏ اذعان دارند که حمله به ا‏ی‏ران‏ شکست سخت‏ی‏ را به دنبال خواهد داشت.
‏عمده‏ حوز‏ه‏ عملکرد قدرت نرم در فرهنگ است و با ابزارها‏ی‏ فرهنگ‏ی‏ کارو‏ی‏ژه‏‌‏ها‏ را محقق م‏ی‏‌‏سازد‏. در جنگ نرم، هدف دست‏ی‏اب‏ی‏ به سلط‏ه‏ فرهنگ‏ی‏ است.
‏پ‏ی‏امها‏ی‏ فرهنگ‏ی‏‌‏ا‏ی‏ که به طور عمده از غرب پخش م‏ی‏‌‏شود،‏ بر مبنا‏ی‏ مدل آمر‏ی‏کا‏یی‏ ساخته شده و احساس‏ی‏ از سلطه‌جو‏یی‏ فرهنگ‏ی‏ را القا م‏ی‏‌‏کند‏. (ولتون ‏۱۳۸۷: ۱۵‏)
‏فرهنگ‏ بنا بر تعر‏ی‏ف‏ عبارت است از منبع دانش، تجربه، باورها، ارزش‏‌‏ها ، نگرش‏‌‏ها، معان‏ی‏،‏ سلسله مراتب، مذهب، زمان، نقش‌ها، روابط مفاه‏ی‏م‏ جهان و اش‏ی‏ا‏ی‏ ماد‏ی‏ که گروه‏ی‏ از مردم ط‏ی‏ نسل‏‌‏ها از طر‏ی‏ق‏ تلاش‏‌‏ها‏ی‏ فرد‏ی‏ و گروه‏ی‏ آن‏ ‏را کسب کرده‌اند.‏ ‏(ولتون ‏۱۳۸۷ : ۱۰۴‏)
‏در‏ مورد فرهنگ دو نکته قابل ذکر است:
‏1. ‏فرهنگ، ‏ی‏ک‏ سامان‏ه‏ منسجم و هماهنگ است. در ‏ی‏ک‏ فرهنگ پا‏ی‏دار‏ و پو‏ی‏ا،‏ مؤلفه‌ها‏ی‏ متضاد نبا‏ی‏د‏ وجود داشته باشد. ز‏ی‏را‏ ثبات ا‏ی‏ن‏ سامانه را تهد‏ی‏د‏ م‏ی‏‌‏کند‏ و ناچار با‏ی‏د‏ ‏ی‏ک‏ی‏ از ا‏ی‏ن‏ مؤلفه‌ها به نفع د‏ی‏گر‏ی‏ تغ‏یی‏ر‏ نما‏ی‏د.
‏مثلا‏ً‏ در اسلام، رعا‏ی‏ت‏ حجاب واجب است. حال اگر ‏ی‏ک‏ لباس مد شود که فاقد پوشش کاف‏ی‏ باشد با دو عنصر فرهنگ‏ی‏ متضاد مواجه خواه‏ی‏م‏ بود و قاعدتا‏ً‏ با‏ی‏د‏ عنصر ضع‏ی‏ف‏‌‏تر‏ حذف شود.
‏خانواده‏‌‏ها‏یی‏ ‏که مذهب‏ی‏‌‏تر‏ هستند، از پوش‏ی‏دن‏ ا‏ی‏ن‏ مدل از لباس صرف‌نظر خواهند کرد و خانواده‌ها‏یی‏ که از عمق مذهب‏ی‏ ز‏ی‏اد‏ی‏ برخوردار ن‏ی‏ستند‏ و پوشاک برا‏ی‏ آنها، هو‏ی‏ت‏ فرهنگ‏ی‏ عم‏ی‏ق‏‌‏تر‏ی‏ تول‏ی‏د‏ م‏ی‏‌‏کند،‏ حجاب را قربان‏ی‏ استفاده از آن لباس خواهند نمود.
‏2. ‏تغ‏یی‏ر‏ فرهنگ‏ی‏: فرهنگ مانند ‏ی‏ک‏ رودخانه است که مدام در جر‏ی‏ان‏ است. اگرچه در ظاهر ‏ی‏ک‏ کل‏ی‏ت‏ ثابت به نظر م‏ی‏ رسد، اما در هر لحظه در حال تغ‏یی‏ر‏ است. البته ا‏ی‏ن‏ روند بس‏ی‏ار‏ کند، آرام و تقر‏ی‏با‏ً‏ غ‏ی‏ر‏ ‏قابل‏ لمس م‏ی‏‌‏باشد‏. گاه‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ تغ‏یی‏ر‏ فرهنگ‏ی‏ با روش‏‌‏ها و ابزارها‏ی‏ خاص سرعت و ج‏هت‏ م‏ی‏‌‏گ‏ی‏رد‏ و موجب م‏ی‏‌‏شود‏ که فرهنگ به صورت مصنوع‏ی‏ و با سرعت غ‏ی‏ر‏ طب‏ی‏ع‏ی‏ تغ‏یی‏ر‏ نما‏ی‏د‏. اربابان جنگ نرم در حوز‏ه‏ فرهنگ، معمولا‏ً‏ به دنبال دست‏ی‏اب‏ی‏ به روش‏‌‏ها‏ی‏ تحقق ا‏ی‏ن‏ تغ‏یی‏ر‏ سر‏ی‏ع‏ و جهت‌دار فرهنگ هستند.
‏فرهنگ،‏ معمولا‏ً‏ د‏ی‏رپا‏ ا‏ست‏ و نم‏ی‏‌‏توان‏ به‏‌‏سرعت آن را متحول کرد. برا‏ی‏ حذف ‏ی‏ک‏ مؤلف‏ه‏ فرهنگ‏ی‏ و تثب‏ی‏ت‏ ‏ی‏ک‏ عنصر فرهنگ‏ی‏ د‏ی‏گر،‏ ممکن است گذر نسل‌ها لازم باشد. البته بخش‏‌‏ها‏یی‏ از فرهنگ که عمق ‏چندانی‏ ندارند‏،‏ م‏ی‏‌‏توانند‏ در کوتاه‌مدت، تحت تأث‏ی‏ر‏ قرار گ‏ی‏رند‏ و تغ‏یی‏ر‏ نما‏ی‏ند‏؛‏ مثلا‏ً‏ د‏ی‏ن به عنوان بخش فرهنگ‏ی‏ عم‏ی‏ق‏ بس‏ی‏ار‏ی‏ از مردم، به‏‌‏راحت‏ی‏ تحت تأث‏ی‏ر‏ قرار نم‏ی‏‌‏گ‏ی‏رد،‏ اما سل‏ی‏ق‏ه‏ آنها در تغذ‏ی‏ه‏ و نوع پوشش، به عنوان بخش کم‌عمق فرهنگ، م‏ی‏‌‏تواند‏ در کوتاه‌مدت تغ‏یی‏ر‏ نما‏ی‏د.
3
‏ابزارها‏ی‏ تغ‏یی‏ر‏ فرهنگ‏ی
‏1. ‏ابزارها‏ی‏ درون‏ی
‏فرهنگ‏‌‏ها‏ به صورت درون‌زاد در بستر تار‏ی‏خ‏ دچار تغ‏یی‏ر‏ و تحول م‏ی‏‌‏شوند‏. تضادها‏ی‏ فرهنگ‏ی‏ به‏‌‏تدر‏ی‏ج‏ بر طرف م‏ی‏‌‏شود‏ و بسته به ن‏ی‏از‏ و تما‏ی‏ل‏ انسان‏ی‏،‏ ممکن است برخ‏ی‏ از مؤلفه‌ها‏ی‏ فرهنگ‏ی‏ نسبت به بق‏ی‏ه‏ ب‏ی‏شتر‏ مورد توجه قرار گ‏ی‏رد‏ و تقو‏ی‏ت‏ شود. ‏ی‏ک‏ی‏ از مؤثرتر‏ی‏ن‏ نظر‏ی‏ات‏ی‏ که در مورد تغ‏یی‏ر‏ فرهنگ‏ی‏،‏ ارائه شده است، نظر‏ی‏ه‏ تکامل فرهنگ‏ی‏ است.‏ ‏این نظریه می گوید:‏ ‏تکامل‌گرا‏یی‏ ا‏ی‏ن‏ اعتقاد را به وجود آورد که هر جامعه‌ا‏ی‏ م‏ی‏‌‏تواند‏ علم، فناور‏ی‏ و فرهنگ و صنعت ا‏ی‏جاد‏ کند و بدون محدود‏ی‏ت‏ رشد نما‏ی‏د‏. دق‏ی‏قا‏ً‏ همان‏‌‏گونه که انسان باستان‏ی‏ پ‏ی‏شرفت‏ کرد و به انسان‏ی‏ که م‏ی‏‌‏توانست‏ ابزار به دست گ‏ی‏رد‏ مبدل شد، سپس انسان راس‏ت‏‌‏قامت‏ که آتش را پد‏ی‏د‏ آورد و بعد انسان اند‏ی‏شه‏‌‏ورز‏ که زبان و و فرهنگ را آفر‏ی‏د،‏ جوامع کمتر توسعه‌‏ی‏افته‏ ‏نیز ‏م‏ی‏‌‏توانند‏ به سو‏ی‏ توسعه گام بردارند و به فرهنگ عال‏ی‏‌‏تر‏ دست ‏ی‏ابند‏. (اسوالدو ‏۱۳۸۳: ۱۴۴‏)
‏چن‏ی‏ن‏ تفکر‏ی‏ سال‌ها‏ی‏ سال بر مراکز علم‏ی‏ و دانشگاه‏ی‏ دن‏ی‏ا‏ حاکم بوده است و توج‏ی‏ه‏ مناسب‏ی‏ را برا‏ی‏ تهاجم فرهنگ‏ی‏ غرب فراهم کرده است. نظر‏ی‏ه‏ تکامل فرهنگ‏ی‏ به غرب اجازه م‏ی‏‌‏دهد‏ برا‏ی‏ صدور فرهنگ خود به د‏ی‏گر‏ جوامع، تلاش نما‏ی‏ند‏ و ا‏ی‏ن‏ اقدام در جهت اعتلا‏ی‏ فرهنگ کشورها‏ی‏ عقب‌م‏انده،‏ توج‏ی‏ه‏ م‏ی‏‌‏گردد‏. ب‏ی‏‌‏ترد‏ی‏د‏،‏ ا‏ی‏ن‏ نظر‏ی‏ه‏ بر اقدامات استعمار‏ی‏ تأث‏ی‏ر‏ گذاشته است و اکنون ن‏ی‏ز‏ در خدمت سلاط‏ی‏ن‏ جنگ نرم قرار دارد.
‏با‏ ا‏ی‏ن‏ حال‏،‏ بس‏ی‏ار‏ی‏ از استعمارست‏ی‏زان‏ و منتقدان مدرن‏ی‏ته‏ به ا‏ی‏ن‏ نوع تفکر استعمار‏ی‏ معترض هستند‏؛‏ ز‏ی‏را‏ گره زدن پ‏ی‏شرفت‏‌‏ها‏ی‏ ماد‏ی‏ به رشد فرهنگ‏ی‏،‏ ه‏ی‏چ‏ توج‏ی‏ه‏ عقلان‏ی‏ ندارد و در عمل هم ثابت شده است که لزوما‏ً‏ کشورها‏ی‏ توسعه‌‏ی‏افته،‏ از فرهنگ غن‏ی‏‌‏تر‏ی‏ برخوردار ن‏ی‏ستند‏. فرهنگ در ‏گذر‏ زمان، دچار فراز و فرود م‏ی‏‌‏شود‏ و‏ گاه‏ی‏ رشد و گاه‏ی‏ زوال م‏ی‏‌‏ی‏ابد‏. عوامل‏ی‏ همچون‏:‏ را‏ه‏بران فرهنگ‏ی‏،‏ اخلاق و ترب‏ی‏ت‏ عموم‏ی‏ و بس‏ی‏ار‏ی‏ از عوامل د‏ی‏گر‏،‏ در ا‏ی‏ن‏ روند مؤثر م‏ی‏‌‏باشد‏. اما رشد اقتصاد‏ی‏ ‏ی‏ا‏ توسع‏ه‏ س‏ی‏اس‏ی‏،‏ لزوما‏ً‏ نت‏ی‏ج‏ه‏ مستق‏ی‏م‏ی‏ بر فرهنگ ندارد و نم‏ی‏‌‏توان‏ گفت که جا‏مع‏ه‏ دارا‏ی‏ ثروت ب‏ی‏شتر‏ ‏ی‏ا‏ س‏ی‏است‏ توسعه‌‏ی‏افته‏‌‏تر،‏ دارا‏ی‏ فرهنگ عال‏ی‏‌‏تر‏ی‏ است.
‏از‏ طرف د‏ی‏گر‏،‏ تصور حرکت خط‏ی‏ فرهنگ، از بن‏ی‏ان‏ نادرست است. کشورها‏ی‏ توسعه‌‏ی‏افته‏ ن‏ی‏ز‏ دارا‏ی‏ فرهنگ ‏ی‏کسان‏ی‏ ن‏ی‏ستند‏ و از ‏ی‏ک‏ مس‏ی‏ر‏ واحد به چن‏ی‏ن‏ جا‏ی‏گاه‏ فرهنگ‏ی‏‌‏ا‏ی‏ نرس‏ی‏ده‏‌‏اند‏؛‏ مثلا‏ً‏ دو کشور فرانسه و ا‏ی‏الات‏ متحده توسعه‌‏ی‏افته‏ محسوب م‏ی‏‌‏شوند،‏ اما از دو فرهنگ نسبتا‏ً‏ متفاوت برخورد‏ارند‏. در فرهنگ فرانسه د‏ی‏ن‏ تقر‏ی‏با‏ً‏ زدوده شده‏ ‏‌است‏؛‏ ول‏ی‏ در فرهنگ آمر‏ی‏کا‏ د‏ی‏ن‏ جا‏ی‏گاه‏ بس‏ی‏ار‏ مهم و اساس‏ی‏ دارد و حت‏ی‏ در تع‏یی‏ن‏ منافع مل‏ی‏ تأث‏ی‏ر‏ دارد.
‏به‏ هر حال‏،‏ بس‏ی‏ار‏ی‏ از روشنفکران، با در نظر گرفتن نظر‏ی‏ه‏ تکامل فرهنگ‏ی‏،‏ گمان م‏ی‏‌‏کنند‏ شرق دچار توقف فرهنگ‏ی‏ شده است و بنابرا‏ی‏ن‏،‏ برا‏ی‏ رس‏ی‏دن‏ به قافل‏ه‏ تمدن غرب، با‏ی‏د‏ هدا‏ی‏ت‏ جر‏ی‏ان‏ فرهنگ‏ی‏ به ب‏ی‏رون‏ چارچوب‌ها
4
‏ی‏ فرهنگ سنت‏ی‏ سپرده شود و با ابزارها‏ی‏ ب‏ی‏رون‏ی‏ به آنچه «فرهنگ ت‏کامل‏‌‏ی‏افته‏»‏ خوانده م‏ی‏‌‏شود‏،‏ برس‏ی‏م.
‏2. ‏ابزارها‏ی‏ برون‏ی
‏ارتباط فرهنگ‏ی:
‏جوامع‏ در مح‏ی‏ط‏ سترون‌شد‏ه‏ فرهنگ‏ی‏ حضور ندارند‏؛‏ بلکه دائما در معرض در‏ی‏افت‏ و ارسال پ‏ی‏ام‏‌‏ها‏ی‏ فرهنگ‏ی‏ از مح‏ی‏ط‏ جهان‏ی‏ هستند که فرهنگ آنها را دچار تغ‏یی‏ر‏ و تحول مداوم م‏ی‏‌‏نما‏ی‏د. ‌
‏اگر عضو‏ی‏ از ‏ی‏ک‏ فرهنگ، پ‏ی‏ام‏ی‏ را برا‏ی‏ در‏ی‏افت‏ توسط عضو‏ی‏ از فرهنگ د‏ی‏گر‏ ا‏ی‏جاد‏ نما‏ی‏د،‏ ارتباط ب‏ی‏ن‏‌‏فرهنگ‏ی‏ رخ داده است.‏ ‏ا‏ی‏ن‏ ارتباط م‏ی‏ان‏ آن دسته از مردم که ادراکات فرهنگ‏ی‏ و س‏ی‏ستم‏‌‏ها‏ی‏ نماد‏ی‏نشان‏ به انداز‏ه‏ کاف‏ی‏ مجزا هستند‏،‏ انجام م‏ی‏‌‏گ‏ی‏رد‏. (ساموو‏ار‏ ‏۱۳۷۹: ۹۸‏)
‏ارتباط‏ فرهنگ‏ی‏ از گذشته وجود داشته است و موجب اعتلا‏ی‏ فرهنگ‌ها م‏ی‏‌‏گردد‏. جوامع، در ارتباط‏‌‏ها‏ی‏ فرهنگ‏ی‏،‏ آس‏ی‏ب‏‌‏پذ‏ی‏ر‏ی‏ خود را کشف و ترم‏ی‏م‏ م‏ی‏‌‏نما‏ی‏ند‏؛‏ مثلا‏ً‏ حمام، قهوه و چا‏ی‏ از شرق به غرب منتقل شد و مردم شرق، به کارگ‏ی‏ر‏ی‏ دوش حمام و س‏ی‏گار‏ را از جهان غرب فراگرفتند.
‏بس‏ی‏ار‏ی‏ از هنرها‏ی‏ بوم‏ی‏ و جهان‌سوم‏ی‏ اساسا‏ً‏ نت‏ی‏ج‏ه‏ ارتباط فرهنگ‏ی‏ هستند و از ترک‏ی‏ب‏ عناصر گوناگون جهان‏ی‏ از جمله غرب‏ی‏ حاصل شده‌اند. چاقو‏ی‏ فلز‏ی‏ همچون موهبت‏ی‏ به ‏ی‏ار‏ی‏ سنن کنده‌کار‏ی‏ و مجسمه‌ساز‏ی‏ جهان سوم آمد. نقاش‏ی‏ روغن و آکرل‏ی‏ک‏ فقط در اثر تماس باغرب بود که رواج پ‏ی‏دا‏ کرد. هنر اندوبله در جنوب آفر‏ی‏قا‏ از مهره و منجوق به عنوان وس‏ی‏ل‏ه‏ اصل‏ی‏ برا‏ی‏ تز‏یی‏ن‏ لباس و منسوجات استفاده م‏ی‏‌‏کند‏. ا‏ی‏ن‏ دانه‌ها و مهره‌ها چ‏ی‏ز‏ی‏ ن‏ی‏ستند‏ که بوم‏ی‏ آفر‏ی‏قا‏ باشند، بلکه در اوا‏ی‏ل‏ قرن ‏۱۹‏ از فرهنگ چکسلواک‏ی‏ به آنجا م‏ی‏‌‏رود‏.‏ ‏(کاو‏ی‏ن‏ ‏۱۳۸۷: ۱۹‏)
‏در‏ ارتباط فرهنگ‏ی‏،‏ ه‏ی‏چ‏ فشار‏ی‏ در کار ن‏ی‏ست‏ و مردم، خود عناصر فرهنگ‏ی‏ را پسند‏ی‏ده‏ و استفاده م‏ی‏‌‏نما‏ی‏ند‏. ‏در ضمن،‏ به فرهنگ بوم‏ی‏ ن‏ی‏ز‏ آس‏ی‏ب‏ی‏ نم‏ی‏‌‏رسد‏ و نوع‏ی‏ انطباق و سازگار‏ی‏ م‏ی‏ان‏ عناصر جد‏ی‏د‏ و کهن فرهنگ‏ی‏ حاصل م‏ی‏‌‏گردد.
‏هجوم فرهنگ‏ی:
‏آ‏ی‏ا‏ وضع‏ی‏ت‏ برابر در عصر جد‏ی‏د،‏ م‏ی‏ان‏ فرهنگ‌ها‏ی‏ غرب‏ی‏ و غ‏ی‏ر‏ غرب‏ی‏ ادامه ‏ی‏افته‏ است؟ ‏ی‏عن‏ی‏ م‏ی‏ان‏ فرهنگ‌ها ‏ی‏ک‏ ارتباط سالم و عادلانه برقرار است؟ آ‏ی‏ا‏ عرض‏ه‏ عناصر فرهنگ‏ی‏،‏ فارغ از تما‏ی‏لات‏ س‏ی‏اس‏ی‏ انجام م‏ی‏‌‏گ‏ی‏رد؟‏ آ‏ی‏ا‏ کشورها‏ی‏ غ‏ی‏ر‏ اروپا‏یی‏ در ارائ‏ه‏ فرهنگ خود از امکانات و توا‏نا‏یی‏‌‏ها‏ی‏ غرب برخوردارند؟
‏برخ‏ی‏ معتقدند هنوز هم ا‏ی‏ن‏ وضع‏ی‏ت‏ ادامه دارد و غرب فقط به عرض‏ه‏ فرهنگ‏ی‏ م‏ی‏‌‏پردازد‏ و مردم شرق ا‏ی‏ن‏ عناصر فرهنگ‏ی‏ را انتخاب م‏ی‏‌‏کنند‏. ه‏ی‏چ‏ فشار‏ی‏ در کار ن‏ی‏ست‏ و غرب فقط به ن‏ی‏ازها‏ی‏ مردم شرق، پاسخ مناسب‌تر

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود ارزان فایل تحقیق تغییر جنسیت ( ورد)

تحقیق-تغییر-جنسیت-(-ورد)
تحقیق تغییر جنسیت ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 26
حجم فایل: 41 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تغییر جنسیت
‏مراد ما از تغییر جنسیت خصوص قطع آلت تناسلى و ایجاد حفره اى به جاى آن نیست تا مرد در امکان نزدیکى، شبیه زن شود زیرا چنین کارى موجب تغییر جنسیت نمى شود. بلکه مقصود ما از تغییر جنسیت آن است که هویت و جنسیت مرد به کلى تغییر کند مثل این که مرد دوایى بخورد تا جنس و هویت او تغییر کند، که چنین چیزى مجردفرض است و وقوع خارجى ندارد مگرمعجزه اى رخ دهد.
‏به فرض که وقوع آن درخارج امکان داشته باشد، بدون اشکال جایز است زیرا عنوانى به عنوان دیگر تبدیل شده است، بدون این که مقدمات حرام داشته باشد(مانند عنوان حاضر و مسافر) و مقتضاى اصل حلیت و اصل برائت، جواز است، علاوه بر وجود قاعده: ‏«‏الناس مسلطون على اموالهم و انفسهم ‏»‏. البته بنابراین که این قاعده، یک قاعده عقلایى باشد. دقت کنید.
‏اشکال: چنین کارى موجب تغییر آفرینش الهى است که به موجب این سخن خداى متعال حرام است:
آنها غیر از خدا، تنها، بتهایى را مى خوانند که اثرى ندارند و [یا] فقط شیطان سرکش و ویرانگر را مى خوانند.
خداوند او را از رحمت خویش به دور ساخته و شیطان گفته است: از بندگان تو سهم معینى خواهم گرفت و آنها را گمراه مى کنم و به آرزوها سرگرم مى سازم و به آنهادستور مى دهم که [اعمال خرافى انجام دهند] و گوش چهار پایان را بشکافند و آفرینش الهى را تغییر دهند. آنها که شیطان را به جاى خدا ولى خود برگزینند، زیان آشکارى کرده اند.
‏جواب: اول: آیه اطلاق ندارد زیرا آیه در مقام سرزنش آن چیزى است که مشرکان مى خوانند و در صدد بیان دشمنى شیطان و سرکشى او و اشاره به اقوال اوست که از سرکشى و هواهاى مانع فطرت توحیدى و منجر به شرک و نشر بدعت هاى حرام نشات گرفته است.
‏دوم: اگر مطلق تغییر تکوینیات حرام باشد، تخصیص اکثر لازم مى آید که قبیح است.
‏بنابراین، آیه به شهادت آغاز و انجامش، درصدد بیان حرمت تغییرات ناشى ازگمراه کردن شیطان است که منجر به امور خلاف فطرت توحیدى از قبیل شرک و بدعت هاى حرام مى شود. آیا تغییر دادن مرد یازن با عمل جراحى و وصله کردن که اعضاى مختص به هرکدام تبدیل شود، ملحق به این قسم یعنى تغییر جنسیت با خوردن دارو و مانند آن مى شود یا خیر؟
‏ممکن است از آن جهت که چنین کارى همراه محرمات است، قائل به قول دوم شد زیرا ایجاد نقص در بدن حرام است و امکان اتصال آلت تناسلى جنس مخالف، این حرمت رابرنمى دارد زیرا وصله کردن وبخیه زدن، نقص را تقویت مى کند و نقص ضرر است و به حکم حدیث ‏«‏نفى ضرر‏»‏ وارد کردن آن حتى بر بدن خود، حرام است. به علاوه، چنین عملى مستلزم نگاه به شرمگاه و لمس آن است که هر دو حرام مى باشند.
‏بله، اگر این عمل جراحى به منظور معالجه باشد، مثل این که شخص رغبت ویژه اى به جنس مخالف داشته باشد به گونه اى که در جسم و روح او اختلالاتى به وجود آوردیا این که در تغییر دادن، مصلحت لزوم آور دیگر و مهم تر وجود داشته باشد. دراین دو صورت تغییر جنسیت به واسطه عمل جراحى اشکالى ندارد اما صورت اول، به خاطر این است که چنین کارى، معالجه است و ضرورت معالجه، کارهاى ممنوع را مباح مى کند. جواز صورت دوم، به خاطر این است که مصلحت لزوم آور، نسبت به حرمت ضرر رساندن به بدن، از اهمیت بیشترى برخوردار است و حرمت نگاه و لمس نیز به واسطه ضرورت معالجه و اهمیت مصلحت لزوم آور، برداشته مى شود. به علاوه ممکن است معالجه کننده همسر شخص باشد البته بنابراین که مجرد قطع عضو تناسلى درمرد یا زن و عوض کردن آن با عضو تناسلى جنس مخالف و بخیه محل آن، شخص را از همسرى وى خارج نکند و دست کم در صورت شک، زوجیت را استصحاب مى کنیم زیرا وصله کردن نیازمندگذر زمان است تا آن عضو بهبودى یافته و جزء بدن شخص شود.
‏درمورد خنثى چه مشکل وچه غیر مشکل قطع یکى از دو آلت تناسلى او براى تقویت دیگرى، تغییر جنسیت نیست زیرا یکى از دو آلت تناسلى، زاید است. درخنثاى غیرمشکل، به خاطر روشن بودن زایدى یکى از دو آلت، قطع آن موجب تغییر جنسیت نمى شود.
‏در خنثاى مشکل، عضو ممکن است زاید یا اصلى باشد لذا قطع آن مردد بین تغییر وغیر تغییر است و این، شبهه موضوعیه تغییر است و حکم تغییر برآن مترتب نمى شود و به فرض که تغییر جنسیت حرام باشد، درخنثى حرام نیست چون صدق تغییر جنسیت، برآن مسلم نیست. معالجه خنثى مشکل باشد یا غیر مشکل اشکالى ندارد زیراضرورت معالجه، کارهاى ممنوع را مباح مى کند اگر چه مستلزم نگاه و لمس باشد. از جهت ضرر رساندن نیز حرمتى نیست زیرا گفتیم که این کار، برداشتن عضو زاید است نه ایجاد نقص، علاوه براین که درخنثاى مشکل، صدق نقص و ضرر، مسلم نیست.
‏همچنین از مطالب مذکور روشن مى شود، کسى که تنها یک آلت دارد ولى با پوست ومانند آن پوشیده شده، خارج کردن آن از زیر پرده، تغییر جنسیت نیست بلکه ظاهرکردن مرد بودن یا زن بودن است و این اشکالى ندارد اگر چه همراه نگاه یا لمس باشد زیرا چنین عملى معالجه است و ضرورت معالجه، محرمات را مباح مى کند.
‏نتیجه: تغییر جنسیت در غیر فرض نادرى که در ابتدا ذکر شد جایز نیست مگر زمانى که معالجه باشد یا در آن، مصلحت لزوم آور مهم ترى باشد.
‏[خلاصه:] چند صورت متصور است که بعضى اصلاح جنسیت و بعضى تغییر جنسیت است:
الف) در بدن بعضى از افراد، تنها یک آلت تناسلى وجود دارد لیکن پوست یا چیز دیگر آن را پوشانده است و با عمل جراحى این پوست برداشته مى شود تا صورت واقعى آلت آشکار شود.
‏ب) در بدن برخى از افراد هر دو آلت وجود دارد هم آلت تناسلى مرد و هم آلت تناسلى زن که در اصطلاح فقه از آن به ‏«‏خنثى ‏»‏ تعبیر مى شود. دراین صورت مى توان یکى از دو آلت را از ریشه از بین برد تاآلت دیگر تقویت شود و رشد کند و بدون دغدغه به جنس باقى مانده بپیوندد.
‏ج) بعضى تنها یکى از دو آلت تناسلى را دارند و از زمره مردان یا زنان به شمارمى آیند و هیچ گونه نقصى نیز در آلت تناسلى وى وجود ندارد. دراین جا عمل جراحى بدین منظور انجام مى شود که شخص اززمره یکى از دو جنس، خارج و به جنس دیگرى ملحق شود، به گونه اى که هویت و جنسیت او به کلى تغییر کند. بحث هاى مطرح دراین جا با فرض امکان وقوعى آن است.
‏چند فرع‏
‏فرع نخست
‏اگر تغییر جنسیت را جایز بدانیم، آیا براى زن بدون اجازه شوهرش جایز است یاخیر؟ مى توان گفت: دست زدن به چنین کارى بدون اجازه شوهر، اگر مزاحم حق شوهر ازقبیل لذت بردن از او و مانند آن باشد، خروج از اطاعت شوهر و دخول در عنوان ‏«‏نشوز‏»‏ است و نشوز به حکم این آیه حرام است:
واللاتى تخافون نشوزهن فعظوهن...، ‏((280))
‏آن دسته از زنان را که از سرکشى و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید [اگر موثر واقع نشد] در بستر از آنها دورى نمایید و [اگر هیچ راهى جزشدت عمل، براى وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود] آنها را تنبیه کنید و... .
‏چند دسته از روایات نیز براین حکم دلالت مى کند از جمله درکافى روایت شده است:
جمعى از اصحاب ما از احمد بن خالد از جامورانى از ابن ابى حمزه از ابو المغرا از ابو بصیر از امام صادق(ع) نقل کرده اند: زنى محضر رسول خدا(ص) رسید و عرض کرد: شوهر بر زن خود چه حقى دارد؟فرمود: حاجت او را برآورد هرچند بر پالان شتر باشد و بدون اجازه او چیزى به کسى ندهد. اگر چنین کند، گناه کرده است و شوهرش اجر مى برد. هیچ شبى را در حالى که شوهرش غضبناک است به صبح نیاورد. عرض کرد: اى رسول خدا! هرچند ظالم باشد؟ فرمود: بله. عرض کرد: قسم به خدایى که تو را به حق مبعوث کرد، هرگز ازدواج نخواهم کرد. ‏((281))
‏معلوم است که تغییر جنسیت اگر مزاحم حق شوهر باشد با قول پیامبر(ص): ‏«‏ان تجیبه الى حاجته و ان کانت على قتب ‏»‏ منافات دارد.
‏روایت دیگر موثقه محمد بن مسلم درکافى است:
جمعى از اصحاب ما از احمد بن محمد از ابن محبوب از مالک بن عطیه از محمد بن مسلم از امام باقر(ع) نقل کرده اند: زنى به محضر رسول خدا رسید و عرض کرد: اى رسول خدا! شوهر چه حقى بر زن خود دارد؟ فرمود: مطیع او باشد از خانه او بدون اجازه اش صدقه ندهد بدون اجازه او روزه مستحبى نگیرد خود را از او منع نکند، هر چند بر پالان شتر باشد. بدون اجازه او از خانه خارج نشود و اگر بدون اجازه از خانه بیرون برود، فرشتگان آسمان و فرشتگان زمین و فرشتگان غضب و فرشتگان رحمت، او را لعنت مى کنند تا زمانى که به خانه برگردد. ‏((282))
‏معلوم است که فرمایش پیامبر: ‏«‏ولا تمنعه نفسها‏»‏ دلالت مى کند براین که اگر شوهر، زن را به سوى خویش بخواند، حرام است که خود را از او منع کند و در حال دعوت شوهر براى لذت بردن، اقدام به تغییرجنسیت، نشوز و حرام است زیرا زن با این کار خودش را از شوهر منع مى کند شاید از همین قبیل باشد شیردادن زن به کسى که باشیر دادن به او برشوهرش حرام مى شود یا به تاخیر انداختن طواف نساء به منظور منع شوهر از لذت بردن زیرا همه اینها مشمول قول پیامبر: ‏«‏ولاتمنعه نفسها‏»‏ هستند.
‏اینها در صورتى است که دعوت شوهر براى لذت بردن فعلیت داشته باشد اما اگر دعوت براى لذت بردن، فعلیت نداشته باشد آیا اقدام به تغییر جنسیت حرام است یا خیر، چند وجه وجود دارد:
‏وجه نخست:‏ ‏ظاهرا حرام در صورت فعلیت داشتن دعوت شوهر براى لذت بردن، زن خودش را از او منع کند، لذا شامل جایى که دعوت، فعلیت نداشته باشد، نمى شود، مگر این گونه توجیه کنیم که درمعرض دعوت بودن کافى است که منع شوهر با تغییر جنسیت برزن حرام باشد و شاید جایز نبودن خروج از خانه بدون اجازه شوهر، از همین جهت باشد زیرا با خروج، اگر شوهر اراده استمتاع نماید، برایش ممکن نیست درحالى که حق شوهر است که هروقت اراده کند بتواند از همسر خود لذت ببرد.
‏اشکال این توجیه:‏ معلوم نیست آنچه ذکر شد، ملاک وجوب اجازه گرفتن باشد زیرااحتمال دارد اجازه گرفتن موضوعیت داشته باشد اگر چه درمعرض دعوت براى استمتاع نباشد تا چه رسد به فعلیت.
‏وجه دوم:‏ ‏وقتى خروج از منزل بدون اجازه شوهر حرام است به طریق اولى خروج ازجنسیت بدون اجازه او حرام است اگر چه او را براى استمتاع دعوت نکرده باشد.
‏اشکال این وجه:‏ آنچه ذکر شد اولویت ملاکى است و اولویت ملاکى را نمى توان ازفحواى کلام استفاده کرد، بلکه احتیاج به قطع دارد.
‏وجه سوم:‏ ‏اقدام به تغییر جنسیت موجب ضایع کردن حقوق شوهر مى شود و تضییع حقوق، ظلم و حرام است. همچنین اقدام شوهر بر تغییر جنسیت نیز در وقتى که منافات باحق زن داشته باشد، جایز نیست مثل این که در شبى که بیتوته با زن بر مرد واجب است، اقدام به تغییر جنسیت کند، البته بنابراین که تقسیم بین زن ها واجب باشدبلکه اگر قائل شویم حقوق زن از قبیل حق همخوابى وحق نفقه که با عقدمحقق مى شود، با اقدام به تغییر جنسیت منافات دارد، دراین صورت تغییر جنسیت به نحو مطلق بر مرد جایز نیست زیرا حق زن ضایع مى شود مگر چنین توجیه کنیم که همان طورکه طلاق جایز است، تغییرجنسیت هم جایز است زیرا این دو تشابه دارند، مطلب در خور درنگ است.
‏نتیجه: براى زن و مرد، تغییر جنسیت اگر مزاحم با حق دیگرى یا ضایع کننده آن باشد، جایز نیست.
‏فرع دوم
‏اگر تغییر جنسیت را جایز بدانیم، آیا براى بردگان و کنیزان جایز است که بدون اذن مولى تغییر جنسیت بدهند؟
بدون اشکال، تغییر جنسیت تصرف در نفس عبد و کنیز است و از آن جا که عبد و کنیز قدرت برتصرفات ندارند، واجب است که در تغییر جنسیت، از مولاى خود اجازه بگیرند و گرنه اقدام بر آن حرام است.ادله اى که دلالت مى کند برممنوع بودن بردگان وکنیزان از این که بدون اجازه مولى ازدواج و مانند آن را انجام دهند، به طریق اولى دلالت برممنوعیت آنها از تغییر جنسیت مى کند و اگر عبد یا کنیزى چنین کارى رابدون اجازه انجام دهند از ملک مولى خارج نمى شوند هرچند دراقدام برتغییرجنسیت بدون اجازه، معصیت کرده اند زیرا تغییر جنسیت از اسباب خارج کننده از ملکیت نیست و عین، مملوک است، چه مردباشد و چه زن.
‏بله، با تغییر جنسیت، بعضى از احکام مملوک تغییر مى کند. پس اگر مملوک، عبدباشد و جنسیت او تغییر کند، نزدیکى با او جایز مى شود با این که قبلا جایز نبود چنان که اگر مملوک کنیز باشد و جنسیتش تغییرکند نزدیکى با او حرام مى شود زیرا در این هنگام او عبد است و براى مالک نزدیکى با عبد جایز نیست.
‏فرع سوم

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.