لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
0
موضوع تحقیق:
تاریخ ایران پیش از اسلام
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
مقدمه
2
تاریخ ایران پیش از اسلام در یک نگاه
6
ماد ها
8
هخامنشیان
9
سلوکیان
13
اشکانیان
14
1
ساسانیان
20
منابع
30
مقدمه
ترکیب قوم آریایی با اقوام کهنی که پیش از آنها در منطقه فلات ایران ساکن بودند ، ملتی را پدید آورد که در طول هزار سال ، سلسه ای از تمدن ها و امپراطوری های بزرگ را در جهان کهن به وجود آورد . این ملت با بهره گیری از میراث تمدن های کهن تر از خود نظیر بابل ، اورارتو ، آشور و عیلام ، تمدن و دولتی بزرگ را بنیان افکند و با وجود فراز و نشیب فراوان و شکست ها و فروپاشی ها ، فرهنگ ، ابنیه ، زبانها ، مذاهب و بسیاری دستاوردهای دیگر را نصیب تاریخ جهان نمود .
حمله اسکندر و هجوم یونانیان چندی استقلال سیاسی و سپس فرهنگی را از این ملت و سرزمین گرفت اما بازهم با رستاخیزی فرهنگی و سیاسی ، حکومت و دولتی برخاسته از ویژگی های سرزمینی و ملی به وجود آمد و صد ها سال ، سرداران و فاتحان بزرگ رومی را پشت آب های فرات وادار به شکست و سرافکندگی نمود .
یکی از مشهور ترین حاکمان رومی یعنی کراسوس ، در زمانی که دولت روم در حال اوج گیری بود ، و نه هنگامه ضعف یا ناتوانی اش ، بدست سرداران و لشگر های پارتی با همه سپاهیانش نابود شد . گویند این شکست کاملا روم را تکان داد و متوجه خطر پارت ها نمود . همین اتفاق در زمان ساسانیان هم تکرار شد و سه امپراطور رومی توسط لشگر های ایرانی ، کشته شدند و به اسارت درآمدند و وادار به صلح شدند .
اما نکته بسیار جالب آن است که ایرانی در اکثر اوقات ویژگی اش کشور گشایی نبوده است .ما هدف فاتحان و زورگویان بوده ایم اما نه مغلوب ایشان . چرا که همواره این فرهنگ و هنر و اندیشه ایرانی بوده است که قوم فاتح را اسیر و مفتون خویش می ساخت . هرودوت تاریخ نویس یونانی ، کمبوجیه فرزند و جانشین کورش را بد می گوید اما کتیبه ها و نوشته های مصری ، که از زیر خروار ها خاک بدست آمده اند ، او را چون حاکمی دادگر می ستایند . بسیاری تحولات در جهان باستان به ایران نسبت داده می شود ، فرای شرق شناس و ایران شناس برجسته آمریکایی اولین رواج گسترده مبادلات بر مبنای پول و سکه به داریوش هخامنشی نسبت می دهد . چرا که تا قبل از آن عمدتا صورت مبادله جنس به جنس بوده است . بعلاوه او می گوید که قانون ها و ساختار منظم حکومتی او چنان نامدار بوده است که حتی فیلسوفانی یونانی بدان اشاره می کردند و هم او احتمال می دهد که قانون و حقوق رومی که تا این حد برای غربی
2
ها نامدار و پر اهمیت است ، به نوعی برگرفته و اقتباس شده از قوانین داریوش بوده باشد .
ابن خلدون دانشمند بزرگ اسلامی ساکن شمال آفریقا و حدود مغرب و اندلس است . او در تقسیم بندی حکومت ها در جهان ، دسته ای را چنین معرفی می کند : حکومت هایی که بر مبنای عقل و خرد شکل گرفته اند و ساختار حکومتی و روش حرکت آن ها بر این مبنا استوار شده است . او بعنوان نمونه از این دسته ، حکومت ایرانیان را پیش از اسلام نام می برد . جالب آن است که منطقه زندگی او ، تا پیش از اسلام در اختیار و حاکمیت رومی ها بوده است و لذا ابن خلدون کسی است که با آنها کاملا آشنایی دارد ، اما باز هم به عنوان نمونه از حاکمیت خرد و عقل در جامعه و شیوه اداره ، ایران باستان را نام می برد .
بسیاری تحولات در جهان باستان به ایران نسبت داده می شود ، فرای شرق شناس و ایران شناس برجسته آمریکایی اولین رواج گسترده مبادلات بر مبنای پول و سکه به داریوش هخامنشی نسبت می دهد . چرا که تا قبل از آن عمدتا صورت مبادله جنس به جنس بوده است . بعلاوه او می گوید که قانون ها و ساختار منظم حکومتی او چنان نامدار بوده است که حتی فیلسوفانی یونانی بدان اشاره می کردند و هم او احتمال می دهد که قانون و حقوق رومی که تا این حد برای غربی ها نامدار و پر اهمیت است ، به نوعی برگرفته و اقتباس شده از قوانین داریوش بوده باشد .
ابن خلدون دانشمند بزرگ اسلامی ساکن شمال آفریقا و حدود مغرب و اندلس است . او در تقسیم بندی حکومت ها در جهان ، دسته ای را چنین معرفی می کند : حکومت هایی که بر مبنای عقل و خرد شکل گرفته اند و ساختار حکومتی و روش حرکت آن ها بر این مبنا استوار شده است . او بعنوان نمونه از این دسته ، حکومت ایرانیان را پیش از اسلام نام می برد . جالب آن است که منطقه زندگی او ، تا پیش از اسلام در اختیار و حاکمیت رومی ها بوده است و لذا ابن خلدون کسی است که با آنها کاملا آشنایی دارد ، اما باز هم به عنوان نمونه از حاکمیت خرد و عقل در جامعه و شیوه اداره ، ایران باستان را نام می برد .
تاریخ ایران پیش از اسلام در یک نگاه
3
مهاجرت آریائیان به ایران
پیش از مهاجرت آریائیان به ایران، اقوامی از نژادهای متفاوت با تمدنهای مشابه در آن میزیستند؛ طایفه هایی از نژاد سفیدپوست، که شعبهای از نژاد هند و اروپایی بودند، از شمال فلات ایران وارد این سرزمین شدند.
شعبههای مختلف آریایی، هر یک در قسمتی از ایران سکنی گزیدند: مادها در شمال غربی ایران، پارسهادر قسمت جنوبی و پارتهادر حدود خراسان امروزی.
مادها
مادها قومی ایرانی بودند از تبار آریایی که در بخش غربی فلات ایران ساکن شدند. سرزمین مادها دربرگیرنده بخش غربی فلات ایران بود. سرزمین آذربایجان در شمال غربی فلات ایران را با نام ماد کوچک و بقیهٔ ناحیه زاگرس را با نام ماد بزرگ میشناختند. پایتخت ماد هگمتانه داشت. مادهادر اوایل قرن هفتم قبل از میلاد اولین دولت ایرانی را تاسیس کردند.
پس از حملات شدید و خونین آشوریان به مناطق مادنشین، گروهی از بزرگان ماد گرد رهبری به نام دیاکو جمع شدند.
از پادشاهان بزرگ این دودمان هووخشتره بود که با دولت بابل متحد شد و سرانجام امپراتوری آشوررا منقرض کرد و پایههای نخستین شاهنشاهی آریاییتباران در ایران را بنیاد نهاد.
دولت ماد در ۵۵۰ پیش از میلاد به دست کوروش منقرض شد و سلطنت ایران به پارسیها منتقل گشت. در زمان داریوش ، امپراتوری هخامنشی به منتهای بزرگی خود رسید: از هند تا دریای آدریاتیک و از دریای عمان تا کوههای قفقاز.
هخامنشیان
هخاماشیان نخست پادشاهان بومی پارس و سپس انسان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگوواپسین پادشاه ماد وارد ساخت و سپس فتح لیدی و بابل پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش را بنیادگذار شاهنشاهی هخامنشی میدانند.
در ۵۲۹ پ.م کوروش پایه گذار دولت هخامنشی در جنگهای شمال شرقی ایران با سکاها، کشته شد. لشکرکشی کمبوجیه جانشین او به مصر آخرین رمق کشاورزان و مردم مغلوب را کشید و زمینه را برای شورشی همگانی فراهم کرد. داریوش در کتیبهً بیستون می گوید: " بعد از رفتن او کمبوجیه به مصر مردم از او برگشتند..."
شورشها بزرگ شد و حتی پارس زادگاه شاهان هخامنشی را نیز در برگرفت. داریوش در کتیبه بیستون شمهای از این قیامها را در بند دوم چنین نقل میکند: " زمانی که من در بابل بودم این ایالات از من برگشتند: پارس، خوزستان، ماد، آشور، مصر، پارت) خراسان (مرو، گوش) افغانستان (مکائیه." داریوش از 9 مهر ماه 522 تا 19 اسفند 520 ق.م به سرکوبی این جنبشها مشغول بود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 51 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
تاریخ اسلام
پیشینه
دین اسلام در سده هفتم میلادی در شبه جزیره عربستان ظهور یافت. در خلال یک سده پس از پیداییش آن، این دین موفق به ایجاد یک قلمروی اسلامی شد که از اقیانوس اطلس در شرق تا آسیای میانه در غرب امتداد یافته بود. یکپارچگی امپراتوری اسلامی دیری نپائید و بهزودی جنگهای داخلی در آن درگرفت که در میان تاریخنگاران اسلامی به دوران فتنه معروفند. پس از این مرحله، دوره دیگری به نام دوره دوم فتنه نیز بر جامعه اسلامی تأثیرگذار شد. پس از آن دودمانهای رقیب ادعای خلیفگی مسلمانان را داشتند و یکپارچگی جهان اسلام دیگر حاصل نشد.
اما از چندین سده بدین رو جریانهای فکری اسلامی رشد بسزایی دریکپارچگی جهان اسلامی داشته و جهان شاهد جوشش عظیم ازموج بیداری اسلامی درعصر حاضر میباشد.
عربستان در پایان قرن ششم میلادی در گیر و دار درد زایمان انتقال به مرحلهء یکتاپرستی بود. در دههء دوم قرن هفتم میلادی همزمان با گسترش اسلام در حجاز، در سه نقطهء دیگر عربستان نیز دین یکتاپرستی درحال شکل گرفتن بود و کسانی ادعای نبوت داشتند و دین نوینی را عرضه مینمودند. برای اینکه این موضوع را بهتر بشکافیم ابتدا باید به ترکیب قبایل عربستان در آن زمان نظری بیفکنیم.
قبایل درون عربستان پیش ازظهور اسلام به ۳ مجموعهء بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم میشدند که هرکدام دارای خدایان قبیلهئی ویژه و کعبهء قبیلهئی خاص و آداب و رسومِ سنتی و دین مخصوص به خودشان بودند، و در آداب و رسومشان نقاط مشترک بسیاری با مجموعههای دیگر داشتند. این سه مجموعه عبارت بودند از:
۱) مجموعهء قبایل یمنی در جنوب عربستان؛
1
تاریخ اسلام
پیشینه
دین اسلام در سده هفتم میلادی در شبه جزیره عربستان ظهور یافت. در خلال یک سده پس از پیداییش آن، این دین موفق به ایجاد یک قلمروی اسلامی شد که از اقیانوس اطلس در شرق تا آسیای میانه در غرب امتداد یافته بود. یکپارچگی امپراتوری اسلامی دیری نپائید و بهزودی جنگهای داخلی در آن درگرفت که در میان تاریخنگاران اسلامی به دوران فتنه معروفند. پس از این مرحله، دوره دیگری به نام دوره دوم فتنه نیز بر جامعه اسلامی تأثیرگذار شد. پس از آن دودمانهای رقیب ادعای خلیفگی مسلمانان را داشتند و یکپارچگی جهان اسلام دیگر حاصل نشد.
اما از چندین سده بدین رو جریانهای فکری اسلامی رشد بسزایی دریکپارچگی جهان اسلامی داشته و جهان شاهد جوشش عظیم ازموج بیداری اسلامی درعصر حاضر میباشد.
عربستان در پایان قرن ششم میلادی در گیر و دار درد زایمان انتقال به مرحلهء یکتاپرستی بود. در دههء دوم قرن هفتم میلادی همزمان با گسترش اسلام در حجاز، در سه نقطهء دیگر عربستان نیز دین یکتاپرستی درحال شکل گرفتن بود و کسانی ادعای نبوت داشتند و دین نوینی را عرضه مینمودند. برای اینکه این موضوع را بهتر بشکافیم ابتدا باید به ترکیب قبایل عربستان در آن زمان نظری بیفکنیم.
قبایل درون عربستان پیش ازظهور اسلام به ۳ مجموعهء بزرگ و رقیب و متخاصم تقسیم میشدند که هرکدام دارای خدایان قبیلهئی ویژه و کعبهء قبیلهئی خاص و آداب و رسومِ سنتی و دین مخصوص به خودشان بودند، و در آداب و رسومشان نقاط مشترک بسیاری با مجموعههای دیگر داشتند. این سه مجموعه عبارت بودند از:
۱) مجموعهء قبایل یمنی در جنوب عربستان؛
2
۲) مجموعهء قبایلِ ربیعه در شرق و شمالشرق عربستان؛
۳) مجموعهء قبایل مُضَر (بر وزن هنر) در مرکز و غرب عربستان.
بزرگترین مجموعهء قبایل عربستان قبایلِ یمنی بودند؛ بعد ازآنها مجموعهء قبایل ربیعه قرار میگرفتند؛ و مجموعهء قبایل مُضَر دردرجهء سوم ازنظر جمعیتی بودند.
مجموعهء قبایل یمنی جنوب عربستان از چند بخش تقسیم شده بود: قبایل مِذحَج (بر وزن بهتر) با شاخههای متعددشان در درون یمن ساکن بودند. بعد ازاینها قبایل کِنده (بر وزن قبله) بودند که محل اسکانشان در منطقهء حَضرَموت در شرق یمن در همین سرزمینی بود که اکنون نیز شرق یمن نامیده میشود و تا مرزهای عُمان امتداد دارد و از چندین شاخه تشکیل میشد. یمنیها از نظر سنتی دارای یک خدای برتر و مشترک بودند که دارای کعبهء مخصوص به خودش بود. درکنار او خدایان کوچک دیگر نیز پرستیده میشدند که نیاهای مقدس از خاندانهای کاهنان سنتی- به نامهای وُد، یَغوث، یَعوق، نَسرا- بودند. یعنی دین قبایل یمن یک دین مبتنی بر نیاپرستی بود، و کاهنانِ مرده و زنده که نوادگان نیاهای تقدسیافته بودند، رابطان میان مردم و خدای مشترکشان پنداشته میشدند؛ و منصب کهانت از پدر به پسر دست به دست میشد. آخرین کاهن مقدس قبایل یمنی مردی بود که در تاریخ اسلام با نام اهانتآمیز «اسود عَنسی»- یعنی سیاه قبیلهء عنس- شناخته میشود. یک شاخه از قبایل یمنی به نام بنیاسد نیز درشمال حجاز میزیستند که ازنظر آداب و رسوم سنتی شباهت تام و تمام با قبایل درون یمن داشتند و دارای کاهنان مقدس قبیلهئی بودند که منصبشان موروثی بود.
قبایل ربیعه که در بخش شرقی عربستان جاگیر بودند به دو بخش تقسیم میشدند. بزرگترین بخش آن قبایل بنیبکر بودند که در شمالشرق عربستان اسکان داشتند. بعد ازاینها قبایل بنیحنیفه که محل اسکانشان در منطقهء یَمامه درشرق عربستان بود، ازنظر جمعیتی دردرجهء دوم قرار میگرفتند. خدای مشترک دستهبندیِ قبایل ربیعه الرحمان نام داشت، و دارای کعبهء مخصوص به خودش در یمامه بود. یمامه از روزگاران دور تا اوائل قرن هفتم میلادی دردرون قلمرو ایران واقع میشد.
4
قبایل مُضَری که سومین دستهبندی قبایل عربستان بودند به چهار دسته تقسیم میشدند: یکی بنیعامر که بزرگترین بخش قبایل مضری بود و در مرکز عربستان اسکان داشت؛ دیگر بنیتمیم که بین بنیعامر و حجاز جاگیر بودند و بعد از بنیعامر ازنظر جمعیتی مرتبهء دوم را داشتند؛ سوم هوازن و ثقیف که ازنظر جمعیتی بعد ازاینها قرار میگرفتند و در منطقهء طائف ساکن بودند؛ و چهارم قبایل قریش و کِنانه که در مکه و اطرافش اسکان داشتند و کوچکترین بخش قبایل مُضَری بودند. خدای مشترک تمامی قبایل مضری الله بود؛ و کعبهء واقع در مکه که در زمانی از تاریخ برای پرستش او ساخته شده بود در اوائل قرن هفتم میلادی برترین بیت الله نزد این قبایل بود.
دو مجموعه از قبایل یمنی نیز در زمانی از تاریخ به بیابانهای شام کوچیده بودند و دردرون مرزهای امپراطوری روم میزیستند. در میان این مجموعه در اوائل قرن هفتم میلادی قبایل کَلب ازهمه بزرگتر بودند و در بخش غربی بیابانهای شام اسکان داشتند. بعد ازاینها قبایل غسان قرار میگرفتند که در جنوب شام جاگیر بودند.
مجموعهء دیگری از قبایل عرب به نام «اِیاد» نیز در نخش شرقی بیابانهای شام میزیستند. تمدنهای معروف به پترا و تدمر که ویرانههای شکوهمندی ازآن هنوز در سوریه و اردن برجا است یادگار این مجموعه از قبایل عرب است. خدای باستانی اینها اللات نام داشت؛ و درنوشتههای هرودوت نیز نام این خدا آمدهاست. خدای باستانی اینها اللات نام داشت؛ و درنوشتههای هرودوت نیز نام این خدا آمدهاست. آخرین پادشاه تدمر، وهب اللات معاصر شاپور اول ساسانی بود؛ و رومیها با کشتن وی تدمر را بهکلی ویران کردند. خرابههای بزرگ معبد اللات در منطقهء تدمر سوریه داستان یک دوران پرشکوه را بازگوئی میکند.
قبایل عربِ شام تا اواخر قرن ششم میلادی عموما به دین مسیح گرویده بودند و چیزی از دین کهن در میانشان نمانده بود. بعد ازگسترش اسلام نیز اینها خیلی دیر- و با آهنگی آهسته در طی یکی دوقرن- مسلمان شدند. ازاین رو در جریان سخن از شکلگیری اسلامهای متنازع که موضوع این نوشتار است به اینها اشارهئی نخواهد رفت. دراینجا همینقدر اشاره کنم که مبلغان مسیحی قبایل عرب شام- مخصوصا قبایل ایاد- که برای تبلیغ یکتاپرستی به میان قبایل عربستان میرفتند و در مناسبتها و بازارهای فصلی سخنرانی میکرند و شعر میخواندند اثر بسیار محسوسی در توجه دادن قبایل درون عربستان به یکتاپرستی داشتند؛ و داستانهای بسیاری از این مبلغان وارد کتابهای سیره و تاریخ اسلام شدهاست که جای سخن ازآنها دراینجا نیست.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 58 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
1- تاریخ اداری قبل از اسلام ایران
در بررسی سازمان های اداری پیش ازاسلام ایران، توجه به دو نکته ی زیرین لازم به نظر می رسد :
آگاهی های ما از گذشته های تاریخی دور ایران بسیار اندک بوده و مبتنی است بر بررسی - های دو قرن نزدیک دانشمندان اروپایی و شرق شناسانی مانند « سیلوستر دوساسی » پایه گذار مطالعه های شرق شناسی فرانسه (1793) و برنوف ، کاشف مبانی علمی ( 1830 ) .
در ایران باستان مانند دیگر کشورهای جهان ، مردم زندگی ابتدائی داشته و پای بند اصول اخلاقی جامعه بوده و در نتیجه سازمان های اداری ساده و رئیسان قبیله ها ، مرجع داوری و حل اختلاف بوده اند که در این صورت ، مهمترین کار دولت جمع - آ وری مالیات ها به ساده ترین شکل خود بوده است .
1-1- دوره هخامنشیان
بررسی تاریخ تحول اداری ایران را با ورود آریان ها به فلات ایران شروع می کنیم و از مطالعه ی زندگی و سرگذشت بومیان این سرزمین صرف نظر می نمائیم .
آریان ها یا آریائی ها که شاخه ای ازمردمان هند و اروپائی بودند و درآسیای میانه زندگی می کردند ، در حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح ، از گروه اصلی خود ، جدا شده و به سوی سرزمین ایران حرکت کردند و در این جا زندگی نوینی را آغاز نمودند .
سازمان اجتماعی آریان ها ، از روحانیون جنگ آوران و برزگران ترکیب یافته و اداره ی خانوارها ، بر قدرت پدر یا بزرگتر خانواده مبتنی بود . سلسله مراتب سازمان اجتماعی بدین ترتیب بود که از چند خانواده ، تیره ، از تعدادی تیره یا عشیره قبیله و از چند قبیله یک قوم به وجود می آمد ، که در یک ایالت زندگی می کردند . رئیس هر ایالت شاه و پادشاه ایران ، شاهنشاه خوانده می شد .
برابر نوشته های تاریخی ، در گذشته های دور ، مذهب و زبان آریان ها با هندی ها یکی بود . تا این که آن ها مذهب خود را جدا کرده و به وجود خیر و شّر اعتقاد پیدا کردند ، بدین ترتیب که خوبی هائی مانند : روشنائی ، باران و غیره را به خیر و بدی هائی مانند : تاریکی ، خشک سالی ، ناخوشی و مرگ را به شرّ نسبت می دادند . با گذشت زمان مذهب آن ها کامل تر شد و باور کردند که خداوند خوبی ها « اهورامزدا » و خدای « اهریمن » است .
در آن زمان زردشت پیامبر آن ها و اوستا کتاب مقدس او بود که گفته اند بیست و یک کتاب بوده و به خط طلا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود که پس از پایان کار سلسله ی هخامنشی ، آن کتاب ها از میان رفته و قسمتی کوچکی از آن ها باقی مانده است .
1
1- تاریخ اداری قبل از اسلام ایران
در بررسی سازمان های اداری پیش ازاسلام ایران، توجه به دو نکته ی زیرین لازم به نظر می رسد :
آگاهی های ما از گذشته های تاریخی دور ایران بسیار اندک بوده و مبتنی است بر بررسی - های دو قرن نزدیک دانشمندان اروپایی و شرق شناسانی مانند « سیلوستر دوساسی » پایه گذار مطالعه های شرق شناسی فرانسه (1793) و برنوف ، کاشف مبانی علمی ( 1830 ) .
در ایران باستان مانند دیگر کشورهای جهان ، مردم زندگی ابتدائی داشته و پای بند اصول اخلاقی جامعه بوده و در نتیجه سازمان های اداری ساده و رئیسان قبیله ها ، مرجع داوری و حل اختلاف بوده اند که در این صورت ، مهمترین کار دولت جمع - آ وری مالیات ها به ساده ترین شکل خود بوده است .
1-1- دوره هخامنشیان
بررسی تاریخ تحول اداری ایران را با ورود آریان ها به فلات ایران شروع می کنیم و از مطالعه ی زندگی و سرگذشت بومیان این سرزمین صرف نظر می نمائیم .
آریان ها یا آریائی ها که شاخه ای ازمردمان هند و اروپائی بودند و درآسیای میانه زندگی می کردند ، در حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح ، از گروه اصلی خود ، جدا شده و به سوی سرزمین ایران حرکت کردند و در این جا زندگی نوینی را آغاز نمودند .
سازمان اجتماعی آریان ها ، از روحانیون جنگ آوران و برزگران ترکیب یافته و اداره ی خانوارها ، بر قدرت پدر یا بزرگتر خانواده مبتنی بود . سلسله مراتب سازمان اجتماعی بدین ترتیب بود که از چند خانواده ، تیره ، از تعدادی تیره یا عشیره قبیله و از چند قبیله یک قوم به وجود می آمد ، که در یک ایالت زندگی می کردند . رئیس هر ایالت شاه و پادشاه ایران ، شاهنشاه خوانده می شد .
برابر نوشته های تاریخی ، در گذشته های دور ، مذهب و زبان آریان ها با هندی ها یکی بود . تا این که آن ها مذهب خود را جدا کرده و به وجود خیر و شّر اعتقاد پیدا کردند ، بدین ترتیب که خوبی هائی مانند : روشنائی ، باران و غیره را به خیر و بدی هائی مانند : تاریکی ، خشک سالی ، ناخوشی و مرگ را به شرّ نسبت می دادند . با گذشت زمان مذهب آن ها کامل تر شد و باور کردند که خداوند خوبی ها « اهورامزدا » و خدای « اهریمن » است .
در آن زمان زردشت پیامبر آن ها و اوستا کتاب مقدس او بود که گفته اند بیست و یک کتاب بوده و به خط طلا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود که پس از پایان کار سلسله ی هخامنشی ، آن کتاب ها از میان رفته و قسمتی کوچکی از آن ها باقی مانده است .
1
1- تاریخ اداری قبل از اسلام ایران
در بررسی سازمان های اداری پیش ازاسلام ایران، توجه به دو نکته ی زیرین لازم به نظر می رسد :
آگاهی های ما از گذشته های تاریخی دور ایران بسیار اندک بوده و مبتنی است بر بررسی - های دو قرن نزدیک دانشمندان اروپایی و شرق شناسانی مانند « سیلوستر دوساسی » پایه گذار مطالعه های شرق شناسی فرانسه (1793) و برنوف ، کاشف مبانی علمی ( 1830 ) .
در ایران باستان مانند دیگر کشورهای جهان ، مردم زندگی ابتدائی داشته و پای بند اصول اخلاقی جامعه بوده و در نتیجه سازمان های اداری ساده و رئیسان قبیله ها ، مرجع داوری و حل اختلاف بوده اند که در این صورت ، مهمترین کار دولت جمع - آ وری مالیات ها به ساده ترین شکل خود بوده است .
1-1- دوره هخامنشیان
بررسی تاریخ تحول اداری ایران را با ورود آریان ها به فلات ایران شروع می کنیم و از مطالعه ی زندگی و سرگذشت بومیان این سرزمین صرف نظر می نمائیم .
آریان ها یا آریائی ها که شاخه ای ازمردمان هند و اروپائی بودند و درآسیای میانه زندگی می کردند ، در حدود دو هزار سال پیش از میلاد مسیح ، از گروه اصلی خود ، جدا شده و به سوی سرزمین ایران حرکت کردند و در این جا زندگی نوینی را آغاز نمودند .
سازمان اجتماعی آریان ها ، از روحانیون جنگ آوران و برزگران ترکیب یافته و اداره ی خانوارها ، بر قدرت پدر یا بزرگتر خانواده مبتنی بود . سلسله مراتب سازمان اجتماعی بدین ترتیب بود که از چند خانواده ، تیره ، از تعدادی تیره یا عشیره قبیله و از چند قبیله یک قوم به وجود می آمد ، که در یک ایالت زندگی می کردند . رئیس هر ایالت شاه و پادشاه ایران ، شاهنشاه خوانده می شد .
برابر نوشته های تاریخی ، در گذشته های دور ، مذهب و زبان آریان ها با هندی ها یکی بود . تا این که آن ها مذهب خود را جدا کرده و به وجود خیر و شّر اعتقاد پیدا کردند ، بدین ترتیب که خوبی هائی مانند : روشنائی ، باران و غیره را به خیر و بدی هائی مانند : تاریکی ، خشک سالی ، ناخوشی و مرگ را به شرّ نسبت می دادند . با گذشت زمان مذهب آن ها کامل تر شد و باور کردند که خداوند خوبی ها « اهورامزدا » و خدای « اهریمن » است .
در آن زمان زردشت پیامبر آن ها و اوستا کتاب مقدس او بود که گفته اند بیست و یک کتاب بوده و به خط طلا بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود که پس از پایان کار سلسله ی هخامنشی ، آن کتاب ها از میان رفته و قسمتی کوچکی از آن ها باقی مانده است .
2
در این دوران شاه مرکز قدرت ها بود ، امتیاز را او می داد ، قانون ها از او ناشی می شد ، فرمانده کل قوا بوده و رئیس کل تشکیلات کشوری به حساب می آمد ، رئیس مذهب نیز بود ، زیرا پادشاه هخامنشی خود را نماینده اهورامزدا ( خداوند ) در روی زمین می دانست . چنان که داریوش در سنگ نبشه ی نقش رستم می گوید : « چون اهورامزدا دید کار زمین مختل است آن را به من سپرد و من آن را به ترتیب صحیح در آوردم » .
گسترش و بزرگی امپراطوری هخامنشیان ( 550 تا 230 قبل از میلاد ) . مشکل ادرای و سازمانی تازه ای در زمینه ی برقراری ارتباط ، میان واحد های مختلف مملکتی به وجود آورد و کنترل سازمان های دولتی را که از مدیترانه به پنجاب و از نیل به ترکستان گسترده شده بود دشوار ساخت .
برای رفع این مشکل ، شبکه ی راهها به وجود آمد که پایتخت را به دورترین نقطه های مرزی مربوط می ساخت و در رشد بازرگانی داخلی و خارجی ایران ، تاثیر به سزایی داشت . اقتصاد پولی در ایران آغاز شد و نوعی تمرکز سیاسی و عدم تمرکز اداری ایجاد گردید ، بدین ترتیب که سیاست های مربوط به تمامی کشور در پایتخت گرفته می شد ، در حالی که تصمیم -های محلی به حکومت های محلی و ساتراپ ها سپرده شده بود .
پارسی ها ، بالا بردن سطح فرهنگ و تمدن سرزمین های تصرف شده را وظیفه خود می – دانستند و با مردمان آن ها به مهربانی رفتار می کردند و در ارائه ی خدمات عمومی مانند ایجاد راهها و شبکه های آبیاری پیش قدم بودند ، چنان که داریوش در تکمیل کانال نیل کوشش کرد
( 521 – 458 ق.م ) تا کشتی های بتوانند از مصر به ایران و هند ، رفت و آمد نمایند .
قابل ذکر است که بر روی استوانه ای از گل که در حدود 65 سال پیش در بین النهرین پیدا شده ، به خط بابلی و به فرمان کورش کبیر اولین منشور آزادی ملت ها نوشته شده است ، این فرمان در سال 550 ق.م صادر گردیده و به موجب آن یهودیان پس از70 سال اسیری به وطن خود بازگشتند که این رویداد در تورات نیز آمده است .
با توجه به آن چه که در بالا آمد و نوشته های گزنفون در کتاب تربیت کورش ، می توان برداشت کرد که پارسی ها به آموزش کارمندان ، پیش از ورود به سازمان و هم چنین آموزش
ضمن خدمت توجه داشته و شالوده ترفیع بر شایستگی و لیاقت کارکنان استوار بوده است .
در نهایت به نظر برخی از دانشمندان مدیریت ، ایرانیان باستان ، در مدیریت و اداره ی سازمان های بزرگ ، چنان استعداد و توانائی از خود نشان دادند که مقدونی ها ، عرب ها و مغول ها ، پس از پیروزی ناگزیر شدند که شغل های مهم و حساس مملکتی را به آنان بسپارند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 4 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بخش دوم
مراسم جشن سال نو بودائیان
آغاز سال نو در میانمار(همچون تایلند)هفده آوریل برابر با 28فروردین میباشد و به مدت 10 روز تعطیل عمومی است. روزهای سیزدهو چهارده و پانزدهم آوریل، ایام آب پاشی است که زن و مرد درکوچهها و خیابانها به هم آب میپاشند، دولت هم مکانی را برایجشن آب پاشی توسط شیلنگ و غیر آن آماده مینماید.
بودائیان میانمار معتقدند که گناه یک ساله انسان بدین وسیلهریخته و پاک میشود، چرا که فرشتگان «تین جو» (نام بتیاست.)از آسمان جهتشرکت در این جشن فرود آمده پس از سه روزدوباره به آسمان برمیگردند.
همه مردم اعم از بودایی، مسیحی، هندو و مسلمان در این جشنشرکت مینمایند ولی در سال 1997 میلادی برابر با 1359 میانماری و1376 شمسی است از آنجا که مساجد زیادی به دستبودائیان آسیبجزیی ویا کلی دیده، مسلمانان در جشن شرکت نکردند.
مردم در این چند روز گروه گروه سوار ماشین میشوند و درخیابانها به حرکت درمیآیند، در خیلی از موارد زنان و مردان بهپایکوبی میپردازند و به مشروبخواری و شادی رو میآورند. پارهایاز سفارتخانهها هم در این جشنها شرکت کرده و با مردم همراهیمیکنند.
در روز چهارم معبد هرمحلهای، یک روحانی بودایی را جهت اجرایمراسم ویژه دعوت مینماید تا برای پربرکتبودن سال آینده دعاکند و پس از آن معابد را با آب شستشو میدهند.
پس از این مراسم هرکس به منازل همسایگان رفته و جوانها،افراد مسن و پیران سپیدمو(مردها، پیرمردان، زنها و پیرزنان)رابه حمام برده، در امر نظافت و پاکی آنان را یاری میدهند.
سپس هرکسی به اندازه توانایی خود، جانوری مثل ماهی، گوسفند ویا گاو را تزئین و آرایش کرده و آن را آزاد مینماید و دیگر درپیآن نمیرود.
همزیستی مسلمانان با بودائیان
مردم میانمار هرچند که بودایی هستند ولی مردمان خوب ومهربانیمیباشند. آنها به انسانیتخیلی احترام قایل هستند. مسلمانانعموما مانند سایر مناطق متاثر از فرهنگ منطقه هستند و فرهنگبومی منطقه برنحوه عمل و رفتار آنها تاثیراتی گذاشته و نوعیاسلام بومی را به وجود آورده است. بیشک تسامح مسلمانان اولیه کهدر گروههای بازرگان به منطقه سفر میکردند موجب شد تا اسلام باپارهای از مظاهر بومی در هر منطقه شکل بگیرد. بنابراین در هرزمینهای میتوان اختلافات جزئی را مشاهده کرد، این گوناگونیدرباره شیوه زندگی و خوراک گرفته تا در مورد قرائت قرآن واجرایآیینهای مذهبی در اعیاد و وفیات دیده میشود و این امرشباهتهایی را میان مسلمانان و غیر مسلمانان پدید آورد و نوعیهمزیستی و هماهنگی در آداب و رسوم را به وجود آورد. با این حالمسلمانان پس از انقلاب اسلامی ایران، دگرگونیها را در نحوه زندگیخود پدید آوردهاند و انقلاب اسلامی در اکثر آنها تاثیرات مثبتیرا به جا گذاشته است.
یکی از آداب و رسوم مسلمانان این است که هرگاه میهمانی بریکی از آنها وارد شود، همسایهها را خبر کرده و دسته جمعیدربرنامههای شام و ناهار شرکت مینمایند.
مسلمانان میانمار برخلاف عموم مردم آنجا سحر خیز میباشند ولیمردم میانمار خیلی دیر از خواب بیدار میشوند و سحرخیزی در میانکافران رواج ندارد.
مساجد مسلمانان همیشه پراز جمعیت است و در نمازهای جمعه وجماعتشرکت میکنند و مساجد آنان آباد است. شیعیان در پارهای ازآیینها و به ویژه آیین عزاداری حسینی(ع)، همان شیوه و آداب ورسوم منطقه سند پاکستان و عموم شبه قاره را دارند و فرهنگشیعیان متاثر از شبه قاره هند است. یکی از چیزهایی که در میانمیانمار مرسوم است این است که بوداییهاهنگام اجرای مراسم مذهبی ویژه خودشان، باساز و دیگر آلاتموسیقی مراسم خود را برپا میکنند، همین شیوه در روضهخوانیشیعیان هم نفوذ کرده و شیعیان با آلات موسیقی ویژه منطقه بهروضهخوانی و عزاداری میپردازند.
شیعیان در میانمار
پراکندگی مسلمانان و شیعیان در میانمار(برمه):
مساحت: 261789 مایل مربع، یا 676500 کیلومتر مربع.
جمعیت: 45 میلیون درسال 1992 میلادی.
جمعیت مسلمانان : 5 میلیون (%10)
جمعیتشیعیان: 30 هزار.
شهرهای شیعهنشین
1- یانگون(رانگون) Yangon
2- ماندلی Mandalay
3- آماراپورا Amamarapura
4- تانگ جی Taunggyi
5- تانگو Taungoo
6- پروم Prome
7- ساندوی Sandowy
8- مالمین Moulmein
9- میکچیتا Myitkyina
اوضاع اجتماعی و فرهنگی شیعیان
در این کشور که حدود 45 میلیون نفر جمعیت دارد، 4 تا 5میلیون نفر آن مسلمانان میباشند و آمار شیعیان به گفتهخودشان سی هزار نفر میباشند. (البته آمار صحیح ظاهرا ده تاپانزده هزار نفرشیعه رانشان میدهد.)مرکزیتشیعه در یانگون یارانگون، پایتخت کشور، قرار دارد و مسجد «مغول شیعه» یا«منگول شیعه» (مسجدایرانیان)محل اصلی تجمع شیعیان است.(درآنجا به ایرانیان، مغول یا منگول میگویند.)هم اکنون رهبری شیعهبا آقای «عطا شفیع شیرازی» است که اشراف نسبتا کاملی برفعالیت تمامی مساجد و مراکز شیعه در میانمار دارد.
از نظر اقتصادی، وضعیت اکثر شیعیان در حد متوسط و پایین استو به شغلهایی نظیر دریانوردی، دورهگردی و رانندگی مشغولند. سطحزندگی مردم در این کشور ساده است و چندان بالانیست. شیعیان نیزاز این قاعده مستثنی نیستند. اما در بین آنان افرادی معدودصاحب نفوذ و ثروت، مثل دکتر، وکیل دادگستری، مهندس و تاجر همپیدا میشود. البته باید گفت همین تعداد هم با مساجد و مراسممخصوصا عاشورا و تاسوعا بیارتباط نیستند. اما اهل خمس بسیاراندک میباشد.
مردم از حیث اجتماعی و فرهنگی در سطح نسبتا پایینی قراردارند. اصول اولیه بهداشت و نظافت، به آن شکل که باید و شاید،در میان آنان جایی ندارد; حتی بین شیعیان عدم رعایت مقررات وقوانین بهخصوص قوانین راهنمایی و رانندگی رواج دارد. تعدادبیکاران و کسانی که شبها در خیابان اطراق میکنند، کم نیستند.
جوانان ولگرد همه جا هستند و دزدی در این کشور شیوع فراواندارد. از طرفی صدای موسیقی غربی از هرخانه و کوی وبرزنی به گوشمیرسد. نوع لباس اکثر مردم، محلی و متشکل از یک پیراهن و یکلنگ است و اکثرا یا پابرهنه هستند یا از دمپایی استفادهمیکنند. (وضعیت پوشش از تایلند بهتر است.)میانمار مردمی صبور،خوش برخورد و با حوصله دارد که البته خوشگذرانی را فراموشنمیکنند و اوقات فراغتبسیار دارند.
با توجه به جو حاکم و پلیسی، روزنامهها و مجلات تحت کنترلهستند. بسیاری از مجلات خارجی و کتب دربازار آزاد موجود است;لذا شیعیان و مسلمانان هم با این فرهنگ خوگرفتهاند. برنامههایشیعیان دراین کشور از حیث مطابقتبا دستورات اسلامی دو شکلدارد:
اول آن سری برنامههایی است که هیچ پایه و اساس دینی ندارد وآلوده به خرافات یا متاثر از آیینهای بودایی است و یا به علتناآشنایی با احکام اسلامی رایج است; مثل عبور از آتش و قمهزنیهنگام عزاداری در ماه محرم; پاک دانستن خونی که در عزاداریریخته میشود، جلوگیری از حضور زنان در مسجد و نماز جماعت، عدمرعایتحد و حدود شرعی در مورد رابطه محرم و نامحرم، عدم پوششمناسب اسلامی و حجاب مناسب برای زنان و حتی برخی از مردان، عدمرعایت مسائل طهارت و نجاست و...
قسمت دوم از برنامههای آنان ریشهدار و زیباست; از جمله،احترام و علاقه شدید به حضرت صاحب الزمان(ع)به طوری که نمونه آندرجاهای دیگر کمتر مشاهده میشود.، اعتقاد شدید به ائمه(علیهمالسلام)، حضور فعال در مراسم بزرگذاشت اعیاد، ولادتها، شهادتها ومراثی، شرکت مردان در نماز جمعه، علاقه به فراگیری دستوراتاسلام، آموزش و به کارگیری کودکان، نوجوانان و جوانان در مراسمو برنامهها که بسیار قابل توجه است.، احترام و علاقه به علماو روحانیون، اهمیت دادن به تعقیبات و مستحبات نماز و...
متاسفانه شیعیان میانمار به طور محسوس از فقر آموزشهایاسلامی رنج میبرند و بسیاری از دستورات و احکام را یا نمیدانندو یا آن را با خرافاتی که سینه به سینه از گذشتگانشان بهآنان رسیده. درهم آمیختهاند. با قرآن آشنایی چندانی ندارند وجلسات قرآنشان فقط در ماه مبارک رمضان برپا میگردد. ازائمه(علیهم السلام)فقط زمان ولادت و شهادتشان و مقداری هم ازفضائلشان را میدانند و بس. حال خود قضاوت کنید که تفسیر قرآن،بحث اعتقادات، نهج البلاغه، حدیث، احکام و.. . چقدر جایش خالیاست و چقدر کار دارد تا سطح آموزش و تعلیمات دینی به حد مطلوببرسد!
تاثیرات فرهنگ ایرانی آمیخته با اسلام درمیان شیعیان کهبیشتر آنها اصل و نسب ایرانی دارند و به آن نیز افتخارمیکنند. به خوبی مشهود است. مواردی چون: استفاده از خط وشعرهای کهن فارسی که بیشتر در سنگ نوشتههاست. داشتنفامیلیهای ایرانی مثل: بهبهانی، اصفهانی، شیرازی، خراسانی وهمچنین استفاده از کلماتی که ریشه فارسی دارند; مثل: آستانه،عزاداری، خداحافظ، نماز و خواندن مراثی فارسی قدیم درعزاداریها، از نشانههای وابستگی فرهنگی به ایران اسلامی است.
آنان مردمانی هستند که تمام آرزویشان سفر به ایران اسلامی است.
برای نشان دادن هرچه بیشتر این علاقه و انس به نمونهای اشارهمیشود: هرساله در ماه محرم و صفر مسوولین مسجد مغول شیعه اقدامبه دوختن تن پوشهایی آستین کوتاه میکنند که روی آن طرح و نقش ونگارهای الهام گرفته از فرهنگ ناب اسلامی و ایرانی است. بهعنوان مثال سال گذشته پرچم ایران و امسال(1376)نیز کلمه«جمهوری اسلامی» و «لااله الاالله» بر روی لباس مشترک عزاداریتعداد زیادی از این عزیزان در ایام محرم و صفر چاپ شده بود.
از دیگر صحنههای جالب توجه قرائت اشعار فارسی در مراسمعزاداری و سینهزنی مردان و زنان شیعه است که البته معنی ومفهوم لغات را نمیفهمند. در بعضی از موارد سبک سینهزنی آنان بهشکل عزاداری مردم خوزستان است و آن هم به دلیل رفت و آمدهاییاست که دریانوردان آنجا به ایران نمودهاند.
حضور جوانان و نوجوانان در مراسم و تشریک مساعی آنان و ابرازعلاقه آنان به ایران و شکل فعالیتشان طوری بود که انسان را بهیاد بچههای جنگ و بسیج میانداخت و شایان توجه بود که نیروهاییبسیار مستعد هستند که با برنامهریزی و آموزشهای صحیح میتوان ازآنان به نحو احسن استفاده کرد.
مقبره شیعیان در کنار قبرستان مسیحیان یهودیان و روبهرویقبور اهل تسنن قرار دارد که البته با دیواری جدا شده است. اینقبرستان در محلی بسیار سرسبز و در حومه شهر رانگون قرار دارد وتاریخ تاسیس آن به سال 1235 هجری مطابق به 1856 میلادی میرسد.
در ابتدای ورود، تابلو حاوی دعای اهلقبور نصب شده و در سمتراست، سالن تغسیل و تکفین و انتظار میباشد که نیاز به تعمیراساسی دارد و کمیجلوتر دفتر قبرستان میباشد که مزین به عکسهایحضرت امام و آیهالله خویی قدس سرهما است. این دفتر یک چهاردیواری بزرگی است که پارکینگ آمبولانس اهدایی جمهوری اسلامی نیزمیباشد که الان هم راننده مشخصی ندارد، قبور اکثرا شکسته و درمیان انبوه علفها قرار دارد. آنچه که جالب توجه استسنگنبشتههای قدیمی فارسی میباشد که البته تابلوهای قبور جدید هماکثرا به خط انگلیسی و یا میانماری است و منقش و مزین به پرچمسه رنگ جمهوری اسلامی ایران میباشد. به عنوان نمونه، به نوشتهایاز این سنگها اشاره میگردد:
هوالحیالذی لا یموت
جهان منزل راحت اندیش نیست ازل تا ابد یک نفس بیش نیست فاتحهای چو آمدی برسرخسته بخوان لب بگشا که میدهد لعل لب به مرده جان
وفات مرحمت و غفران پناه، جنت و رضوان آرامگاه، المستغرق فیبحار رحمهالله، میرزا جعفر، ولد حاجی میرزا نصرالله الحسینیشیرازی به تاریخ بیست و سوم رمضان المبارک سنه 1295 هجری.
این سنگ قبر شاید از قدیمترین سنگها و قبور باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 23 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .
1
بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب به اسلام واولیای عظیم الشان و به ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ، ضایعة اسف انگیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالی مقام مرحوم آقای شیخ مرتضی مطهری قدس سره را تسلیت و تبریک عرض می کنم . تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندة خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرده و با کجرویها و انحرافات مبارزة سرسخناته کرده ، تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفة اسلام و قرآن کریم کم نظیر بوده . من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بوده که حاصل عمرم محسوب می شد . در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثُلمه أی وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست .
تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوة خود نور افشانی کرده و می کنند . من در تربیت چنین فرزندانی ، که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند به اسلام بزرگ ، مربی انسانها و به امت اسلامی تبریک می گویم . من اگرچه فرزند عزیزی که پارة تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.
«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بوده ، رفت و به ملأ اعلی پیوست ، لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفیش نمی رود . ترورها نمی توانند شخصیت اسلامی مردان اسلام را ترور کنند .آنان بدانند ه به خواست خدای توانا ملت ما با رفت اشخاص بزرگ ، در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار مصممتر می شوند. ملت ما راه خود را یافته و در قطع ریشه های گندیدة رژیم سابق و طرفداران منحوس آن از پای نمی نشیند . اسلام عزیز با فداکاری و فدایی دادن عزیزان ، رشد نمود . برنامه اسلام از عصر وحی تاکنون بر شهادتِ توأم با شهامت بوده است . قتال در راه خدا و راه مستضعفین در رأس برنامه های اسلام است . اینان که شکست و مرگ خود را لمس نموده و با این رفتار غیر انسانی می خواهند انتقام بگیرند یا به خیال خام خود مجاهدین در راه اسلام را بترسانند بدگمان کرده اند ، از هر موی شهیدی از ما و از هر قطرة خونی که به زمنی می ریزد انسانهای مصمم و مبارزی به وجود می آید . شما مگر تمام افراد ملت شجاع را ترور کنید والا ترور فرد هرچه بزرگ باشد برای اعادة چپاولگری سودی ندارد. ملتی که با اعتماد به خدای بزرگ و برای احیای اسلام به پا خاسته با این تلاشهای مذبوحانه عقبگرد نمی کند. ما برای فداکاری حاض و برای شهادت در اره خدا مهیا هستیم . اینجانب روز 13 اردیبهشت 58 را برای بزرگداشت شخصیتی فداکار و مجاهد در راه اسلام و ملت «عزای عمومی» اعلام می کنم و خودم در مدرسة فیضیه ، روز پنجشنبه و جمعه به سوگ می نشینم . از خداوند متعال برای آن فرزند عزیز اسلام رحمت و غفران ، و برای اسلام عزیز عظمت و عزت مسئلت می نمایم . سلام بر شهدای راه حق و آزادی .