مرجع تخصصی فایل های تحقیق دانش آموزی و دانشجویی

تحقیق در مورد، تحقیق علمی، پژوهش و تحقیق، انواع تحقیق، تحقیق در مورد پژوهش دانش آموزی، دانلود تحقیق رایگان دانشجویی word، دانلود رایگان تحقیق، سایت تحقیق و مقاله، دانلود تحقیق رایگان با فرمت word، نمونه فایل ورد مقاله

مرجع تخصصی فایل های تحقیق دانش آموزی و دانشجویی

تحقیق در مورد، تحقیق علمی، پژوهش و تحقیق، انواع تحقیق، تحقیق در مورد پژوهش دانش آموزی، دانلود تحقیق رایگان دانشجویی word، دانلود رایگان تحقیق، سایت تحقیق و مقاله، دانلود تحقیق رایگان با فرمت word، نمونه فایل ورد مقاله

دانلود ارزان فایل تحقیق تفسیر سوره قدر 17 ص ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-قدر-17-ص-(-ورد)
تحقیق تفسیر سوره قدر 17 ص ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 17
حجم فایل: 31 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏اِنّا اَنزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ لِلنّاسِ بِلْحَقِّ فَمَنِ اهَتدی فَلِنَفْسِه وَ مَنْ ضَلََّ فَاِنَّما یَضِلُّ عَلَیْهْمِ بِوَکیلٍ
‏اَللهُ یَتَوَفَّی الْانْفُسَ حینَ‏ مَوْتِها وَ الّتَی ‏لَمْ تَمُتْ فی مَنامِها فَیُمْسِکُ الَّتی قَضی عَلَیْهَا اْلمَوْتَ وَ یُرْسِلُ الْاخُرْی اِلی اَجَلٍ مُسَمّیً اِنَّ فی ذلِکَ لَایاتٍ لِقَومٍ یَتَفَکَّرونَ
‏اَمِ اتّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ شُف‏َعاءَ قُلْ اَوَلَوْکانُوا لا یَمْلِکُونَ شَیْئًا وَی‏َعْقِلُونَ
‏قُلْ لِلّهِ الشَّفاعَهُ جَمیعًا لَهُ مُلْکُ السّشمواتِ وَاْلَارْضِ ثُمَّ اِلَیْهِ تُرْجَعُونَ
‏تفسیر:
‏ خداوند ارواح را به هنگام مرگ و خواب می گیرد
‏بعد از ذکر دلائل توحید و بیان سرگذشت مشرکان و موحدان، در نخستین آیه مورد بحث این حقیقت را توضیح می دهد که پذیرش و عدم پذیرش شما سود و زیانش متوجه خودتان است،‏ و اگر پیامبر (ص) در این زمینه اصرار می ورزد نه بخاطر نفعی است که عائد او شود، بلکه صرفاً انجام وظیفه الهی است، می فرماید:
‏«‏ما این کتاب آسمانی را به حق برای مردم بر تو نازل کردیم‏»‏ (انا انزلنا علیک الکتاب للناس بالحق)‏ (1).
‏«‏هر کس هدایت را پذیرا شود به نفع خود او ست، و هرکس گمراهی را بر گزیند تنها به زیان خود او تمام می شود‏»‏ (فمن اهتدی فلنفسه و من ضل فانمایضل علیها).
‏و در هر حال ‏«‏تو مأمور نیستی که حق را در قلوب آنه به اجبار داخل کنی‏»‏ وظیفه تو تنها ابلاغ و انذار است (و ما انت علیهم بوکیل)
‏این سخن که هر کس راه حق را پیش گیرد سودش عائد خود او می شود، و هرکس در بیراهه گام نهد زیانش دامن خود او را می گیرد، کراراً در آیات قرآن آمده است، و تأکیدی است بر این واقعیت که نه خدا نیازی به ایمان بندگان و وحشتی از کفر آنها دارد و نه پیامبر او، او این برنامه را تنظیم نکرده تا سودی کند ‏«‏بلکه تا بر بندگانش جودی کند‏»‏.
‏تعبیر ‏«‏و ما انت علیهم بوکیل‏»‏ (با توجه به اینکه وکیل در اینجا به معنی کسی است که موظف بر ایمان آوردن گمراهان باشد) کراراً در آیات قرآن با همین عبارت و یا شبیه به آن تکرار شده، و بیانگر این حقیقت است که پی‏غمبر اکرم (ص) مسئول ایمان مردم نیست، اصولا ایمان از طریق اجبار به دست نمی آید، و تنها موظف است که در ابلاغ فرمان الهی به مردم لحظه ای کوتاهی و سستی نکند خواه پذیرا شوند یا رویگردان؟
‏ ***
‏سپس برای اینکه روشن سازد همه چیز انسانها و از جمله حیات و مرگشان به دست خدا است می گوید: ‏«‏خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند‏»‏ (الله یتوفی الا نفس حین موتها).
‏«‏وارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد (و التی تمت ؟ فی منامها).
‏و به این ترتیب ‏«‏خواب‏»‏ برادر ‏«‏مرگ‏»‏ است و شکل ضعیفی از آن چرا که رابطه روح با جسم به هنگام خواب به حداقل می رسد وبسیاری از پیوندهای این دو قطع می شود.
‏بعد می اف‏زاید: ‏«‏ارواح کسانی را که فرمان مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد‏»‏ (به گونه ای که هرگز از خواب بیدار نمی شوند) و ارواح دیگری را که فرمان ادامه حیاتشان داده به بدنهایشان باز می گرداند تا سر آمد معینی‏»‏ (فیمسک التی قضی علیها الموت و یرسل الخری الی مسمی).
‏آری ‏«‏در این مسأله آیات و نشانه های روشنی است برای کسانی که تفکر می کنند‏»‏ (ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون)
‏ ***
‏از این آیه امور زیر به خوبی استفاده می شود:
‏انسان ترکیبی است از روح و جسم، روح گوهری است غیر مادی که ارتباط آن با جسم مایه نور و حیات آن است.
‏به هنگام مرگ خداوند این رابطه را قطع می کند، و روح را به عالم ارواح می برد و به هنگام خواب نیز این روح را می گیرد، اما نه آنچنان که رابطه به کلی قطع شود، بنابر این روح نسبت به بدن دارای سه حالت است: ارتباط تام (حالت حیات و بیداری) ارتباط ناقص (حالت خواب) قطع ارتباط ‏به طور کامل ‏(‏حالت مرگ).
‏«‏خواب‏»‏ چهره ضعیفی از ‏«‏مرگ‏»‏ نمونه کامل ‏«‏خواب‏»‏!
‏خواب از دلائل استقلال و اصالت روح است، مخصوصاً هنگامی که ‏«‏رویا‏»‏ آنهم رویاهای صادقه توأم باشد این معنی روشنتر میشود.
‏بعضی از ارواح هنگامی که در عالم خواب و ؟؟؟ می شود گاه به قطع کامل این ارتباط می انجامد به طوری که صاحبان آنها هرگز بیدار نمی شوند، و اما ارواح دیگر در حال خواب و بیداری در نوسانند تا فرمان الهی فرا رسد.
‏توجه به این حقیقت که انسان همه شب به هنگام ‏«‏خواب‏»‏ در آستانه مرگ قرار می گیرد درس عبرتی است که اگر در آن بیندیشد برای ‏«‏بیداری‏»‏ او کافی است.
‏تمام این امور به دست قدرت خداوند انجام می گیرد، و اگر در آیات دیگر سخن از قبض روح به دست ‏«‏ملک الموت‏»‏ و فرشتگان مرگ مرگ امده، به عنوان این است که آنها فرمانبران حق و مجریان اوامر او هستند و تضادی میان این دو وجود ندارد.
‏به هر حال این که پایان آیه می فرماید: ‏«‏در این موضوع نشانه های روشنی است برای کسانی که اندیشه می کنند‏»‏ منظور نشان هائی از قدرت خداوند و مأله مبدء و معاد و ضعف و ناتوانی انسان در برابر اراده او است.
‏ ***
‏از آنجا که در آیه گذشته حاکمیت ‏«‏الله‏»‏ بر وجود انسان و تدبیر او از طریق نظام مرگ و حیات و خواب و بیداری مسلم شد در آیه بعد سخن از انحراف مشرکان در م‏س‏أله شفاف به میان می آورد تا به آنها ثابت کند مالک ‏شفاعت همان مالک مرگ و حیات و حیات آدمی است، نه بتهای فاقد شعور، می فرماید: ‏«‏آنها غیر خدا را شفیعان خود برگزیدند‏»‏ (ام اتتخذوا من دون الله شفعاء).
‏می دانیم که یکی از بهانه های معروف بت پرستان در مورد پرستش بتها این بود که می گفتند: ‏«‏ما آنها را بخاطر این می پرستیم که شفیعان مانزد الله بوده
‏97- اِنَّ الَّذینَ تَوَفّیهُمُ الْ‏ملائکَهُ ظالِمی اَنْفُسهِمِ قال‏وا فِیهمَ کُنتُمْ قالُوا کُنّا مُسْتَضْعَفینَ فی الاَرْضِ قالُوا اَلَمْ تَکُنْ اَرْضُ اللهِ واسِعَهْ فَتُهاجِروا فیها فَاُلئِکَ مَأوْیهُمْ جَهَنَّمس وَ ساعَتْ مَصیراً.
‏98- اِلَّا‏ الْمَستَضْعَفینَ مِنَ الرَجالِ وَالنِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لایسْتَطیعونِ حیلَةً وَلا یَهتَدونَ سَبیلاً
‏99- فَاوُلَئِکَ‏ عَسَی اللهَ اَنْ یَعْفُوَ عَنْهُمْ وَکانَ اللهُ عَفُواً غَفُوراً.
‏ترجمه:
‏97- کسانی که فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند و به آنها گفتند شما در چه حالی بودید (و چرا با اینکه مسلمان بودید در صف کفار جای داشتید؟) گفتند ما در سرزمین خود تحت فشار بودیم، آنها (فرشتگان) گفتن مگر سرزمین خدا پنهاور نبود که مهجرت کنید؟ پس آنها (عذری نداشتند و) جایگاهشان دوزخ و سر انجام بدی دارند.
‏98- مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانی که به راستی تحت فشار قرار گرفته اند، نه چاره ای دارند و نه راهی (برای نجات از آن محیط آلوده) می یابند.
‏99- آنها ممکن ‏است خداوند مورد عفوشان قرار دهد و خداوند عفو کننده و آمرزنده است.
‏شأن نزل:
‏قبل از آغاز جنگ بدر سران قریش اخطار کردند همه افراد ساکن مکه که آمادگی برای شرکت در میدان جنگ دارند، باید برای نبرد با مسلمانان حرکت کنند و هر کس مخالفت کند خانه او ویران و اموالش مصادره می شود، به دنبال این تهدید، عده ای از افرادی که ظاهراً اسلام آورده بودند ولی به خاطر علاقه شدید به خانه و زندگی و اموال خود حاضر به مهاجرت نشده بودند، نیز با بت پرستان به سوی میدان جنگ حرکت کردند، و در میدان در صفوف مشرکان ایستادند و از کمی نفرات مسلمانان به شک و تردید افتادند و سرانجام در این میدان کشته شدند، آیه فوق نازل گردید و سرنوشت شوم آنها را شرح داد.
‏تفسیر: در تعقیب بحثهای مربوط به جهاد، در این آیات اشاره به سرنوشت شوم کسانی می شود که دم از اسلام می زدند ولی برنامه مهم اسلامی یعنی ‏«‏هجرت‏»‏ را عملی نساختند در نتیجه به وادی های خطرناکی کشیده شدند و در صفوف مشرکان جان سپردند، قرآن می گوید: ‏«‏کسانی که فرشتگان قبض روح، روح آنها را گرفتند در حالی که به خود ستم کرده بودند، و از آنها پرسیدند، شما اگر مسلمان بودید، پس چرا در صفوف کفار قرار داشتید و با مسلمانان جنگیدید؟‏»
‏(ان الذین تو فاهم الملائکه ظالمی قالوا فیم کنتم).
‏آنها در پاسخ به عنوان عذر خواهی می گویند: ‏«‏ما در محیط خود تحت فشار بودیم و به همین جهت توانائی بر اجرای فرمان خدا نداشتیم‏»‏.
‏(قالوا کنا مستضعفین فی الارض).
‏اما این اعتذار از آنان پذیرفته نمی شود و بزودی از فرشتگان خدا پاسخ می شنوند که: ‏«‏مگر سرزمین پروردگار وسیع و پهناور نبود که مهاجرت کنید وخود را از ان محیط آلوده و خفقان بار برهانید‏»‏.
‏(قالوا الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا فیها).
‏و در پایان به سرنوشت آنان اشاره کرده، می فرماید: ‏«‏این گونه اشخاص که با عذرهای واهی و مصلحت اندیشی های شخصی شانه از زیر بار هجرت خالی کردند و زندگی در محیط آلوده و خفقان بار را بر آن ترجیح دادن، جایگاهشان دوزخ و بد سرانجامی دارند

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

بهترین فایل تحقیق تفسیر سوره ملک ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-ملک-(-ورد)
تحقیق تفسیر سوره ملک ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 13
حجم فایل: 19 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

1
‏این سوره در ((مکه )) نازل شده و داراى 30 آیه است .
‏محتواى سوره
‏سوره ملک ـکه نام دیگرش ((منجیه )) (نجاتبخش ) و نام سومش ((واقعیة )) یا((مانعة )) است زیرا تـلاوت کـننده خود را از عذاب الهى یا عذاب قبر نگاه مى داردـ ازسوره هاى بسیار پرفضیلت قرآن مى باشد, و مسائل زیادى در آن مطرح شده که عمدتا بر سه محور دور مى زند.
‏1ـ بـحـثـهـائى پـیرامون ((مبدا)) و صفات خداوند, و نظام شگفت انگیز خلقت مخصوصا آفرینش آسمانها و ستارگان , و آفرینش زمین و مواهب آن , و همچنین آفرینش پرندگان , و آبهاى جارى و آفرینش گوش و چشم و ابزار شناخت .
‏2ـ بحثهائى پیرامون ((معاد)) و عذاب دوزخ , و گفتگوهاى ماموران عذاب بادوزخیان , و مانند آن .
‏3ـ انذار و تهدید کافران و ظالمان به انواع عذابهاى دنیا و آخرت .
‏فضیلت تلاوت سوره
‏در حدیثى از امام باقر(ع ) مى خوانیم که فرمود: ((سوره ملک سوره ((مانعه ))است , یعنى از عذاب قـبـر مـمـانعت مى کند, و در تورات به همین نام ثبت است ,کسى که آن را در شبى بخواند بسیار خوانده , و خوب خوانده , و از غافلان محسوب نمى شود)).
‏البته این همه آثار عظیم مربوط به خواندن بدون فکر و عمل نیست , هدف خواندنى است آمیخته با الهام گرفتن براى عمل .
‏به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
‏(آیه )ـ این سوره با مساله مهم مالکیت و حکامیت خداوند و جاودانگى ذات پاک او آغاز مى شود که در واقع کلید همه بحثهاى این سوره است .
2
‏مـى فـرماید: ((پربرکت و زوال ناپذیر است کسى که حکومت جهان هستى به دست اوست , و او بر هر چیز تواناست )) (تبـارک الذى بیده الملک وهو على کل شى قدیر).
‏(آیـه )ـ در ایـن آیه به هدف آفرینش مرگ و حیات انسان که از شؤون مالکیت و حاکمیت خداست اشاره کرده , مى فرماید: ((آن کسى که مرگ و حیات راآفرید تا شما را بیازماید که کدامیک از شما بهتر عمل مى کنید)) (الذى خلق الموت والحیوة لیبلوکم ایکم احسن عملا ).
‏منظور از آزمایش خداوند نوعى پرورش است , به این معنى که انسانها را به میدان عمل مى کشد تا ورزیده و آزموده و پاک و پاکیزه شوند و لایق قرب خداگردند.
‏به این ترتیب عالم میدان آزمایش بزرگى است براى همه انسانها و وسیله آزمایش , مرگ و حیات , و هـدف ایـن آزمون بزرگ رسیدن به حسن عمل , که مفهومش ((تکامل معرفت , و اخلاص نیت , و انجام هر کار خیر)) است .
‏و از آنـجـا کـه در ایـن میدان آزمایش بزرگ , انسان گرفتار لغزشهاى فراوانى مى شود و نباید این لغزشها او را مایوس کند, و از تلاش و کوشش براى اصلاح خویش باز دارد, در پایان آیه به بندگان وعده یارى و آمرزش داده مى گوید: ((و اوشکست ناپذیر و بخشنده است )) (وهو العزیز الغفور).
‏(آیـه )ـ بـعـد از بـیـان نـظـام مرگ و زندگى , به نظام کلى جهان پرداخته , وانسان را به مطالعه مـجـمـوعـه عـالم هستى دعوت مى کند, تا از این طریق خود را براى آن آزمون بزرگ آماده کند, مـى فـرمـایـد: ((هـمان کسى که هفت آسمان را بر فراز یکدیگرآفرید)) (الذى خلق سبع سموات طبـاقا).
‏و به دنبال آن مى افزاید: ((در آفرینش خداوند رحمان هیچ تضاد و عیبى نمى بینى )) (مـا ترى فى خلق الرحمن من تفـاوت ).
‏بـا تـمـام عـظـمتى که عالم هستى دارد هرچه هست نظم است و استحکام , وانسجام , و ترکیبات حـسـاب شـده , و قوانین دقیق و اگر بى نظمى در گوشه اى از جهان راه مى یافت آن را به نابودى مى کشید.
3
‏و در پـایـان آیـه بـراى تاکید بیشتر مى فرماید: ((بار دیگر نگاه کن (و عالم را بادقت بنگر) آیا هیچ شکاف و خلل و اختلافى (در جهان ) مشاهده مى کند))؟!(فارجع البصر هل ترى من فطور).
‏مـنـظـور ایـن است که هر چه انسان در جهان آفرینش دقت کند کمترین خلل وناموزونى در آن نمى بیند.
‏(آیـه )ـ و لذا در این آیه براى تاکید همین معنى مى افزاید: ((بار دیگر به عالم هستى بنگر, سرانجام چشمانت به سوى تو باز مى گردد در حالى که خسته وناتوان شده )) و در جستجوى خلل و نقصان در این عالم بزرگ ناکام مانده است ! (ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خـاسئا وهو حسیر).
‏(آیـه )ـ ایـن آیـه , نـظرى به صفحه آسمان افکنده , و از ستارگان درخشنده وزیبا سخن به میان آورده , مـى گـویـد: ((مـا آسـمان پایین را با چراغهاى فروزانى زینت بخشیدیم , و آنها [ شهابها] را تـیـرهـائى بـراى شیاطین قرار دادیم , و براى آنان عذاب آتش فروزان فراهم ساختیم )) (ولقد زینا السمـا الدنیـا بمصـابیح وجعلنـاهـارجوما للشیاطین واعتدنـا لهم عذاب السعیر).
‏ایـن آیـه بـار دیـگر این حقیقت را تاکید مى کند که تمام ستارگانى که ما مى بینیم همه بخشى از آسمان اول است , آسمانى که از میان آسمانهاى هفتگانه به ما نزدیکترمى باشد, و به همین دلیل به عنوان ((السما الدنیا)) (آسمان نزدیک و پائین ) از آن تعبیر شده است .
‏(آیـه )ـ از آنـجـا که در آیات گذشته سخن از نشانه هاى عظمت و قدرت خدا و دلائل آن در عالم آفـرینش بود, در اینجا سخن از کسانى مى گوید که این دلائل را نادیده گرفته , و راه کفر و شرک را پیش مى گیرند, و همچون شیاطین , عذاب الهى را به جان مى خرند.
‏نخست مى فرماید: ((براى کسانى که به پروردگارشان کافر شدند عذاب جهنم است و بدفرجامى است )) (وللذین کفروا بربهم عذاب جهنم وبئس المصیر).
‏(آیـه )ـ سپس به شرح گوشه اى از این عذاب وحشتناک پرداخته ,مى افزاید: ((هنگامى که (کفار) در آن افکنده شوند صداى وحشتناکى از آن مى شنوند و این در حالى است که پیوسته مى جوشد)) (اذا القوا فیهـا سمعوا لهـااشهیقا وهى تفور).
4
‏آرى ! هـنـگـامى که آنها با نهایت ذلت و حقارت در آن پرتاب مى شوند فریاد وحشتناک و طولانى جهنم برمى خیزد, و تمام وجود آنها را در وحشت فرو مى برد.
‏(آیـه )ـ سـپـس بـراى مـجـسم ساختن خشم ((دوزخ )) مى افزاید: ((نزدیک است از شدت غضب پاره پاره شود))! (تکـاد تمیز من الغیظ).
‏درسـت همانند ظرف عظیمى که روى آتش فوق العاده پرحرارتى گذارده اند وچنان مى جوشد و زیر و رو مى شود که هر زمان بیم متلاشى شدن آن مى رود.
‏سـپـس ادامـه مـى دهـد: ((هر زمان که گروهى در آن افکنده مى شوند نگهبانان دوزخ (از روى تـعصب و توبیخ ) از آنها مى پرسند (مگر شما رهبر و راهنمانداشتید؟) مگر بیم دهنده الهى به سراغ شما نیامد))؟ پس چرا به این روز سیاه افتاده اید؟! (کلمـا القى فیهـا فوج سالهم خزنتهـا الم یاتکم نذیر).
‏(آیه )ـ ولى آنان در پاسخ ((مى گویند: آرى بیم دهنده به سراغ ما آمد,ولى ما او را تکذیب کردیم و گـفـتـیـم : خـداوند هرگز چیزى نازل نکرده (تا به هواى نفس خویش ادامه دهیم , حتى به آنها گفتیم ) شما در گمراهى عظیمى هستید))!(قـالوا بلى قد جـانـا نذیر فکذبنـا وقلنـا مـا نزل اللّه من شى ان انتم الا فى ضلا ل کبیر).
‏نـه تـنـهـا آنـهـا را تـصـدیق نکردیم , و به پیام حیات بخششان گوش فرا ندادیم ,بلکه به مخالفت برخاسته , و این طبیبان روحانى را گمراه خواندیم , و از خود راندیم .
‏(آیه )ـ بعد به دلیل اصلى بدبختى و گمراهى خود اشاره کرده ((ومى گویند: اگر ما گوش شنوا داشتیم , و یا تعقل مى کردیم , درمیان دوزخیان نبودیم ))!(وقـالوا لو کنا نسمع او نعقل مـا کنا فى اصحـاب السعیر).
‏(آیـه )ـ آرى ((اینجاست که به گناه خود اعتراف مى کنند, دور باشنددوزخیان از رحمت خدا))! (فاعترفوا بذنبهم فسحقا لا صحـاب السعیر).
‏از یـکـسـو خـداونـد گـوش شنوا عقل و هوش داده , و از سوى دیگر پیامبرانش رابا دلائل روشن فـرسـتـاده , اگر این دو با هم ضمیمه شوند سعادت انسان تامین است وگرنه بدبختى و دورى از رحمت خدا نصیب انسان خواهد شد.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

بهترین فایل تحقیق تفسیر سوره ناس ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-ناس-(-ورد)
تحقیق تفسیر سوره ناس ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 10
حجم فایل: 14 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

2
‏تفسیر سورۀ ناس
‏بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
‏قُلْ أَعُوذُ بِرَب النَّاسِ(1)
‏مَلِکِ النَّاسِ(2)
‏إِلَهِ النَّاسِ(3)
‏مِن شرِّ الْوَسوَاسِ الخَْنَّاسِ(4)
‏الَّذِى یُوَسوِس فى صدُورِ النَّاسِ(5)
‏مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ(6)
‏ترجمه آیات
‏به نام الله که بخشنده به همه و مهربان به خواص است .
‏بگو پناه مى برم به پروردگار مردم (1).
‏فرمانرواى مردم (2).
‏معبود مردم (3).
‏از شر وسوسه گر نهانى (4).
‏که در دل مردم وسوسه مى کند (5).
‏چه آنها که از جنس جن هستند و چه آنها که از جنس انسانند (6)
‏بیان آیات
‏سوره ناس مدنى است و شش آیه دارد. در این سوره رسول گرامى خود را دستور ‏مى دهد به اینکه از شر وسواس خناس ، به خدا پناه ببرد، و به طورى که از روایات ‏وارده در شاءن نزول آن استفاده مى شود این سوره در مدینه نازل شده ، بلکه از آن ‏روایات بر مى آید که این سوره و سوره قبلیش هر دو با هم نازل شده اند.
‏طبع آدمى چنین است که وقتى شرى به او متوجه مى شود و جان او را تهدید مى کند، و در ‏خود نیروى دفع آن را نمى بیند به کسى پناهنده مى شود که نیروى دفع آن را دارد، تا ‏او وى را در رفع آن شر کفایت کند، و انسان در اینگونه موارد به یکى از سه پناه ،
3
‏پناهنده مى شود: یا به ربى پناه مى برد که مدبر امر او و مربى او است ، و در تمامى ‏حوائجش از کوچک و بزرگ به او رجوع مى کند، در این هنگام هم که چنین شرى متوجه او ‏شده و بقاى او را تهدید مى کند به وى پناهنده مى شود تا آن شر را دفع کرده بقایش را ‏تضمین کند، و از میان آن سه پناهگاه ، این یکى سببى است فى نفسه تام در سببیت .
‏دومین پناه ، کسى است که داراى سلطنت و قوتى کافى باشد، و حکمى نافذ داشته ‏باشد، به طورى که هر کس از هر شرى بدو پناهنده شود و او بتواند با اعمال قدرت و ‏سلطنتش آن را دفع کند، نظیر پادشاهان (و امثال ایشان )، این سبب هم سببى است مستقل ‏و تام در سببیت .
‏در این میان سبب سومى است و آن عبارت است از الهى که معبود ‏واقعى باشد، چون لازمه معبودیت اله و مخصوصا اگر الهى واحد و بى شریک باشد، این است ‏که بنده خود را براى خود خالص سازد، یعنى جز او کسى را نخواند و در هیچ یک از ‏حوائجش جز به او مراجعه ننماید، جز آنچه او اراده مى کند اراده نکند، و جز آنچه او ‏مى خواهد عمل نکند.
‏و خداى سبحان رب مردم ، و ملک آنان ، و اله ایشان است ، ‏همچنان که در کلام خویش این سه صفت خود را جمع کرده فرموده : ‏«‏ذلکم الله ربکم له الملک لا اله الا هو فانى تصرفون ‏» ‏و در آیه زیر به علت ربوبیت و الوهیت خود اشاره نموده ، مى فرماید ‏«‏رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وکیلا‏»‏، و در این آیه اى که از نظرت مى گذرد به علت مالکیت خود اشاره ‏نموده مى فرماید: ‏«‏له ملک السموات و الارض و الى الله ترجع ‏الامور‏»‏، پس اگر قرار است آدمى در هنگام هجوم خطرهایى که او ‏را تهدید مى کند به ربى پناهنده شود، الله تعالى تنها رب آدمى است و به جز او ربى نیست ، و نیز اگر قرار است آدمى در ‏چنین مواقعى به پادشاهى نیرومند پناه ببرد، الله سبحانه ، پادشاه حقیقى عالم است ، ‏چون ملک از آن او است و حکم هم حکم او است . و اگر قرار است بدین جهت به معبودى
3
‏پناه ببرد، الله تعالى معبودى واقعى است و به جز او اگر معبودى باشد قلابى و ادعایى ‏است .
‏و بنابر این جمله ‏«‏قل اعوذ برب الناس ‏»‏، دستورى است به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )،به اینکه ‏به خدا پناه ببرد، از این جهت که خداى تعالى رب همه انسانها است و آن جناب هم یکى ‏از ایشان است ، و نیز خداى تعالى ملک و اله همه انسانها است و آن جناب هم یکى از ‏ایشان است .
‏از آنچه گذشت روشن شد که :
‏اولا: چرا در میان همه صفات خداى ‏تعالى خصوص سه صفت : ‏«‏ربوبیت‏» ‏و ‏«‏مالکیت ‏و ‏«‏الوهیت‏» ‏را نام برد؟ و نیز چرا این سه صفت را به این ترتیب ذکر کرد، ‏اول ربوبیت ، بعد مالکیت ، و در آخر الوهیت ؟ و گفتیم ربوبیت نزدیک ترین صفات خدا ‏به انسان است و ولایت در آن اخص است ، زیرا عنایتى که خداى تعالى در تربیت او دارد، ‏بیش از سایر مخلوقات است . علاوه بر این اصولا ولایت ، امرى خصوصى است مانند پدر که ‏فرزند را تحت پر و بال ولایت خود تربیت مى کند. و ملک دورتر از ربوبیت و ولایت آن ‏است، همچنان که در مثل فرزندى که پدر دارد کارى به پادشاه ندارد، بله اگر بى ‏سرپرست شد به اداره آن پادشاه مراجعه مى کند، تازه باز دستش به خود شاه نمى رسد، و ‏ولایت هم در این مرحله عمومى تر است ، همچنان که مى بینیم پادشاه تمام ملت را زیر ‏پر و بال خود مى گیرد، واله مرحله اى است که در آن بنده عابد دیگر در حوائجش به ‏معبود مراجعه نمى کند، و کارى به ولایت خاص و عام او ندارد، چون عبادت ناشى از ‏اخلاص درونى است ، نه طبیعت مادى ، به همین جهت در سوره مورد بحث نخست از ربوبیت ‏خداى سبحان و سپس از سلطنتش سخن مى گوید، و در آخر عالى ترین رابطه بین انسان و خدا ‏یعنى رابطه بندگى را بیاد مى آورد، مى فرماید: ‏«‏قل اعوذ برب ‏الناس ملک الناس اله الناس‏».
4
‏و ثانیا: روشن گردید که چرا ‏جمله هاى ‏«‏رب الناس‏» ‏«‏ملک الناس‏»‏،‏ ‏«‏اله ‏الناس‏» ‏را متصل و بدون واو عاطفه آورد، خواست تا بفهماند هر ‏یک از دو صفت الوهیت و سلطنت سببى مستقل در دفع شر است ، پس خداى تعالى سبب مستقل ‏دفع شر است ، بدین جهت که رب است ، و نیز سبب مستقل است بدین جهت که ملک است ، و ‏نیز سبب مستقل است بدین جهت که اله است ، پس او از هر جهت که اراده شود سبب مستقل ‏است ، و نظیر این وجه در دو جمله ‏«‏الله احد الله الصمد‏» ‏گذشت .
‏و نیز با این بیان روشن گردید که چرا ‏«‏کلمه‏» ‏ناس سه بار تکرار شد، با اینکه مى توانست بفرماید: ‏«‏قل اعوذ برب الناس و الههم و ملکهم‏» ‏چون ‏خواست تا به این وسیله اشاره کند به اینکه این سه صفت هر یک به تنهایى ممکن است ‏پناه پناهنده قرار گیرد، بدون اینکه پناهنده احتیاج داشته باشد به اینکه آن دو جمله ‏دیگر را که مشتمل بر دو صفت دیگر است به زبان آورد، همچنان که در صریح قرآن فرموده : ‏خداى تعالى اسمائى حسنى دارد، به هر یک بخواهید مى توانید او را بخوانید، این بود ‏توجیهات ما در باره آیات این سوره، ولى مفسرین در توجیه هر یک از سوالهاى بالا ‏وجوهى ذکر کرده اند که دردى را دوا‏ ‏ نمى کند.
‏در مجمع البیان ، آمده که کلمه ‏«‏وسواس‏» ‏به معناى حدیث نفس ‏‍‏ است ، به نحوى که گویى صدایى آهسته است که بگوش مى رسد، و بنا ‏به گفته وى کلمه ‏«‏وسواس‏» ‏مانند کلمه ‏«‏وسوسه‏» ‏مصدر خواهد بود، و دیگران آن ‏را مصدرى سماعى و بر خلاف قاعده دانسته اند، چون قاعده اقتضا مى کرد ‏«‏واو‏» ‏اول این کلمه به کسره خوانده شود، همچ ‏نان که حرف اول مصدر سایر افعال چهار حرفى به کسره خوانده مى شود، مثلا مى گویند: ‏«‏دحرج ، یدحرج ، دحراجا و زلزل ، یزلزل زلزالا‏» ‏و به هر حال ظاهر این آیه - همانطور که دیگران نیز استظهار کرده ‏اند - این است که : مراد از این مصدر معناى وصفى است، که مانند جمله ‏«‏زید عدل - زید عدالت است‏» ‏به منظور مبالغه ‏به صیغه مصدر تعبیر شده است .

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

بهترین فایل تحقیق تفسیر سوره روم ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-روم-(-ورد)
تحقیق تفسیر سوره روم ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .docx
تعداد صفحات: 36
حجم فایل: 40 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 36 صفحه

 قسمتی از متن word (..docx) : 
 

1
‏سوره روم‏
‏تمام این سوره بگفتار حسن در مکه نازل شده بجز یک آیه و آن «فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ ...» میباشد.
‏عدد آیات این سوره از نظر اهل مکه و پیشینیان اهل مدینه ۵۹ آیه و از نظر دیگران ۶۰ آیه است.
‏قراء کوفه «الم» را یک آیه و غیر کوفیان و پسینیان اهل مدینه «غُلِبَتِ الرُّومُ» را یک آیه و نیز غیر کوفیان و پیشینیان مدینه «فِی بِضْعِ سِنِینَ» را آیه‏اى و «یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ» را نیز پیشینیان اهل مدینه آیه‏اى میدانند.
‏فضیلت این سوره:
‏ابى بن کعب از پیامبر (ص) روایت کرده که فرمود هر که این سوره را قرائت کند ده برابر اجر ملائکه‏اى که بین آسمان و زمین مشغول تسبیح پروردگار بوده، باو اجر داده شده و آنچه را که در آن روز و شب از او ثواب فوت شده باشد باو داده خواهد شد.
‏تفسیر و توضیح:
‏در پایان سوره عنکبوت، خداوند از افرادى که در راه او جهاد نموده‏اند تقدیر نموده و باجمال و اختصار گذارده بود و اینک در آغاز این سوره بتفصیلش مى‏پردازد.
‏سوره‏ الروم (۳۰): آیات ۱ تا ۷
‏بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏
‏الم (۱) غُلِبَتِ الرُّومُ (۲) فِی أَدْنَى الْأَرْضِ وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ (۳) فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ (۴(
2
‏بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ (۵) وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (۶) ‏یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ )‏۷(
‏ترجمه:
‏شکست خوردند (سپاه) روم در نزدیکترین سرزمین و ایشان پس از شکست خوردن بزودى پیروز میشوند. در چند سالى، از براى خداست امر (هر چه خواهد) چه قبل (از پیروزى روم) و چه بعد و در آن روز (پیروزى روم) خرسند شوند مؤمنان.
‏بیارى خدا، یارى کند هر که را که خواهد و او غالب مهربان است. و (این پیروزى) وعده خدا است و نمى‏شکند خدا وعده‏اش را و لکن بیشتر مردم نمیدانند. میدانند ظاهرى از زندگانى دنیا را (از منفعتها و ضررها) و ایشان از آخرت غافلند.
‏شرح لغات:
‏غلبت: «زجاج» گوید که «الغلب و الغلبه» مصدر «غلبت» میباشد و هم وزن آنها «الجلب و الجلبه» است و معنى غلبه همان پیروزى بر دشمن است.
‏بضع: یعنى قسمتى از عدد که بین ۳ تا ۱۰ میباشد و «بضعته تبضیعا» بمعنى قطعه بوده- و قطعه همان قسمتى و مقدارى از شى‏ء است-.
‏و «بضاعة» هم بهمین معنى قطعه و مقدارى از مال را گویند که در تجارت در گردش است. مبرد گوید: که (بضع) عبارت است از اعدادى که ما بین (۱۰ تا ۲۰) و ما بین (۲۰ تا ۳۰) و ... «۱»
‏یفرح المؤمنون: فرح و سرور از نظر معنى مساوى بوده و در مقابل غم و اندوه بکار برده میشود.
4
‏اعراب:
‏مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ: در تقدیر «من بعد ان غلبوا» بوده و مصدر اضافه به مفعول گردیده است.
‏وَعْدَ اللَّهِ: مصدر و تأکید است زیرا جمله «سیغلبون» وعده خداوند بمؤمنین بود یعنى خداوند وعده داده بمؤمنین وعده‏اى.
‏مقصود:
‏الم: معنى و تفسیر آن قبلا گذشت.
‏غُلِبَتِ الرُّومُ: مفسرین گویند که یعنى «‏اهل فارس» بر رومیان غالب شدند و آن در زمان حیات رسول خدا (ص) بوده و بمنظور این پیروزى قریش خوشحال و ابراز احساسات مینمودند چون (فارس) در آن وقت کافر بودند و اما مسلمانان‏ اظهار تأثر مینمودند چون «بیت المقدس» ‏قبله مؤمنین بوده و بدست کفار افتاده از این جهت ناراحت بودند چنان که کعبه قبله مسلمانان است.
‏فِی أَدْنَى الْأَرْضِ: «زجاج گوید» یعنى در نزدیک‏ترین سرزمین بزمینهاى عرب و گفته‏اند: نزدیکترین شهر از شام بسوى فارس، و مقصود البته همان جزیرة العرب است چنان که مجاهد گفته، و عکرمه گوید مراد اذرعات و کسکر مى‏باشد.
‏وَ هُمْ مِنْ بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ: و ایشان یعنى فارس پس از پیروزى بزودى مغلوب میگردند.
‏فِی بِضْعِ سِنِینَ: در چند سالى- در ظرف همین چند سال که بین ۳ تا ۱۰ باشد- و این از آیاتیست که دلالت دارد بر اینکه قرآن از نزد پروردگار نازل شده است زیرا در آن پیشگوییهایى است که جز خداوند بآن آگاه نیست
4
.
‏لِلَّهِ الْأَمْرُ مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ بَعْدُ: و از براى خداوند امر و اختیار است چه قبل از مغلوب شدن آنها و چه بعد از آن پس هر که را خداوند بخواهد غالب و پیروز بر دشمن نموده و یا هر دو را هلاک میگرداند.
‏وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ: و در آن روز که سپاه روم بر سپاه فارس پیروز شود مؤمنین خوشحال گردند که رومیان سپاه فارس را از بیت المقدس بیرون نموده و شادمانى آنان از آن جهت بوده که سپاه فارس شکست خورده نه آنکه «بیت المقدس» بدست روم افتاده است. و شادمانى مؤمنین علل دیگرى نیز داشت از قبیل افسردگى مشرکین (مکه) از این جریان و دیگر صحت گفتار پیامبر که قبلا پیروزى آنان را خبر داده بود و دیگر آنکه این پیروزى مقدمه براى پیروزى مؤمنین است.
‏یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ: یارى مینماید خداوند هر کس را که خواهد- تا بدان وسیله حق را ظاهر فرماید- و بالنتیجه بندگان او مدد شوند.
‏وَ هُوَ الْعَزِیزُ: و آن خداوند عزیز و همیشه غالب و پیروز در انتقام از دشمنان خویش میباشد.
‏الرَّحِیمُ: رحیم است نسبت بآنکه- او را پرستش کند و- از او حاجات خود را بخواهد.
‏وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ: و این پیروزى وعده خداوند بود و خدا وعده خود را هرگز نمى‏شکند و روم را بر سپاه فارس پیروز مى‏نماید.
‏وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ: ولى بیشتر مردم از بت پرستان «مکه» نمى‏دانند و به صحت اخبار ما اعتراف ندارند چون از خداوند جهان غافلند

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود بهترین فایل تحقیق تفسیر سوره قدر ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-قدر-(-ورد)
تحقیق تفسیر سوره قدر ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .doc
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 14
حجم فایل: 115 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏تفس‏ی‏ر‏ سوره قدر
‏ به نام خداوند رحمان و رح‏ی‏م‏.ما ا‏ی‏ن‏ قرآن عظ‏ی‏م‏ الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کرد‏ی‏م‏....
‏سوره‏ قدر مک‏ی‏ است و پنج آ‏ی‏ه‏ دارد
‏سوره‏ قدر آ‏ی‏ات‏ ۱ - ۵
‏بسم‏ الله الرحمن الرح‏ی‏م‏ انا انزلناه ف‏ی‏ ل‏ی‏له‏ٔ‏ القدر (۱) و ما ادراک ما ل‏ی‏له‏ٔ‏ القدر (۲) ل‏ی‏له‏ٔ‏ القدر خ‏ی‏ر‏ من الف شهر (۳) تنزل الملئکه‏ٔ‏ و الروح ف‏ی‏ها‏ باذن ربهم من کل امر (۴) سلام ه‏ی‏ حت‏ی‏ مطلع الفجر (۵).
‏▪‏ترجمه آ‏ی‏ات‏
‏به‏ نام خداوند رحمان و رح‏ی‏م‏.ما ا‏ی‏ن‏ قرآن عظ‏ی‏م‏ الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کرد‏ی‏م‏(۱).
‏و‏ تو چه م‏ی‏‏‏دان‏ی‏ شب قدر چ‏ی‏ست؟‏(۲).
‏شب‏ قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(۳).
‏در‏ ا‏ی‏ن‏ شب فرشتگان و روح(‏ی‏عن‏ی‏ جبرئ‏ی‏ل‏)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور اله‏ی‏ و سرنوشت‏خلق) نازل م‏ی‏‏‏شوند‏(۴).
‏ا‏ی‏ن‏ شب رحمت و سلامت و تهن‏ی‏ت‏ است تا صبحگاه(۵).
‏2
‏▪‏ب‏ی‏ان‏ آ‏ی‏ات‏
‏ا‏ی‏ن‏ سوره نزول قرآن در شب قدر را ب‏ی‏ان‏ م‏ی‏‏‏کند،‏ و آن شب را تعظ‏ی‏م‏ نموده از هزار ماه بالاتر م‏ی‏‏‏داند،‏ چون در آن شب ملائکه و روح نازل م‏ی‏‏‏شوند،‏ و ا‏ی‏ن‏ سوره، هم احتمال مک‏ی‏ بودن را دارد، و هم م‏ی‏‏‏تواند‏ مدن‏ی‏ باشد، و روا‏ی‏ات‏ی‏ که درباره سبب نزول آن از امامان اهل ب‏ی‏ت‏ (عل‏ی‏هم‏ السلام) و از د‏ی‏گران‏ رس‏ی‏ده‏ خال‏ی‏ از تا‏یی‏د‏ مدن‏ی‏ بودن آن ن‏ی‏ست،‏ و آن روا‏ی‏ات‏ی‏ است که دلالت دارد بر ا‏ی‏نکه‏ ا‏ی‏ن‏ سوره بعد از خواب‏ی‏ بود که رسول خدا(ص)د‏ی‏د،‏ و آن خواب ا‏ی‏ن‏ بود که د‏ی‏د‏ بن‏ی‏ ام‏ی‏ه‏ بر منبر او بالا م‏ی‏‏‏روند،‏ و سخت اندوهناک شد، و خدا‏ی‏ تعال‏ی‏ برا‏ی‏ تسل‏ی‏تش‏ ا‏ی‏ن‏ سور‏ه‏ را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت‏بن‏ی‏ ام‏ی‏ه‏ است).
‏"انا انزلناه ف‏ی‏ ل‏ی‏له‏ٔ‏ القدر"
‏ضم‏ی‏ر‏ در"انزلناه"به قرآن برم‏ی‏‏‏گردد،‏ و ظاهرش ا‏ی‏ن‏ است که: م‏ی‏‏‏خواهد‏ بفرما‏ی‏د‏ همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعض‏ی‏ از آ‏ی‏ات‏ آن را، مؤ‏ی‏دش‏ هم ا‏ی‏ن‏ است که تعب‏ی‏ر‏ به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار ‏ی‏کپارچگ‏ی‏ است، نه تنز‏ی‏ل‏ که ظاهر در نازل کردن تدر‏ی‏ج‏ی‏ است.
‏و‏ در معنا‏ی‏ آ‏ی‏ه‏ مورد بحث آ‏ی‏ه‏ ز‏ی‏ر‏ است که م‏ی‏‏‏فرما‏ی‏د‏: "و الکتاب المب‏ی‏ن‏ انا انزلناه ف‏ی‏ ل‏ی‏له‏ٔ‏ مبارکه‏ٔ‏" (۱) ، که صر‏ی‏حا‏ فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش ا‏ی‏ن‏ است که نخست‏سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده ا‏ی‏ن‏ کتاب را که به حرمتش سوگند خورد‏ی‏م،‏ در ‏ی‏ک‏ شب و ‏ی‏کپارچه‏ نازل کرد‏ی‏م‏.
‏پس‏ مدلول آ‏ی‏ات‏ ا‏ی‏ن‏ م‏ی‏‏‏شود‏ که قرآن کر‏ی‏م‏ دو جور نازل شده، ‏ی‏ک‏ی‏ ‏ی‏کپارچه‏ در ‏ی‏ک‏ شب مع‏ی‏ن،‏ و ‏ی‏ک‏ی‏ هم به تدر‏ی‏ج‏ در طول ب‏ی‏ست‏ و سه سال نبوت که آ‏ی‏ه‏ شر‏ی‏فه‏"و قرآنا فرقناه لتقراه عل‏ی‏ الناس عل‏ی‏ مکث و نزلناه تنز‏ی‏لا‏" (۲) ، نزول تدر‏ی‏ج‏ی‏ آن را ب‏ی‏ان‏ م‏ی‏‏‏کند،‏ و همچن‏ی‏ن‏ آ‏ی‏ه‏ ز‏ی‏ر‏ که م‏ی‏‏‏فرما‏ی‏د‏: "و قال الذ‏ی‏ن‏ کفروا لو لا نزل عل‏ی‏ه‏ القرآن جمله‏ٔ‏ واحده‏ٔ‏ کذلک لنثبت‏به فؤادک و رتلناه ترت‏ی‏لا‏" (۳) .
‏و‏ بنا بر ا‏ی‏ن،‏ د‏ی‏گر‏ نبا‏ی‏د‏ به گفته بعض‏ی‏ (۴) اعتنا کرد که گفته‏اند: معنا‏ی‏ آ‏ی‏ه‏"انزلناه" ا‏ی‏ن‏ است که شروع به انزال آن کرد‏ی‏م،‏ و منظور از انزال هم انزال چند آ‏ی‏ه‏ از قرآن است، که در آن شب ‏ی‏کباره‏ نازل شد نه همه آن.
‏4
‏و‏ در کلام خدا‏ی‏ تعال‏ی‏ آ‏ی‏ه‏‏‏ا‏ی‏ که ب‏ی‏ان‏ کند ل‏ی‏له‏ مذکور چه شب‏ی‏ بوده د‏ی‏ده‏ نم‏ی‏‏‏شود‏ بجز آ‏ی‏ه‏"شهر رمضان الذ‏ی‏ انزل ف‏ی‏ه‏ القرآن" (۵) که م‏ی‏‏‏فرما‏ی‏د‏: قرآن ‏ی‏کپارچه‏ در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آ‏ی‏ه‏ مورد بحث معلوم م‏ی‏‏‏شود‏ شب قدر ‏ی‏ک‏ی‏ از شبها‏ی‏ ماه رمضان است، و اما ا‏ی‏نکه‏ کدام‏ی‏ک‏ از شب‏ها‏ی‏ آن است در قرآن چ‏ی‏ز‏ی‏ که بر آن دلالت کند ن‏ی‏امده،‏ تنها از اخبار استفاده م‏ی‏‏‏شود،‏ که ان شاء الله در بحث روا‏ی‏ت‏ی‏ آ‏ی‏نده‏ بعض‏ی‏ از آنها از نظر خواننده م‏ی‏‏‏گذرد‏.
‏در‏ ا‏ی‏ن‏ سوره آن شب‏ی‏ که قرآن نازل شده را شب قدر نام‏ی‏ده،‏ و ظاهرا مراد از قدر تقد‏ی‏ر‏ و اندازه‏گ‏ی‏ر‏ی‏ است، پس شب قدر شب اندازه‏گ‏ی‏ر‏ی‏ است، خدا‏ی‏ تعال‏ی‏ در آن شب حوادث ‏ی‏ک‏ سال را ‏ی‏عن‏ی‏ از آن شب تا شب قدر سال آ‏ی‏نده‏ را تقد‏ی‏ر‏ م‏ی‏‏‏کند،‏ زندگ‏ی‏،‏ مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چ‏ی‏زها‏یی‏ ‏د‏ی‏گر‏ از ا‏ی‏ن‏ قب‏ی‏ل‏ را مقدر م‏ی‏‏‏سازد،‏ آ‏ی‏ه‏ سوره دخان هم که در وصف شب قدر است‏بر ا‏ی‏ن‏ معنا دلالت دارد: "ف‏ی‏ها‏ ‏ی‏فرق‏ کل امر حک‏ی‏م‏ امرا من عندنا انا کنا مرسل‏ی‏ن‏ رحمه‏ٔ‏ من ربک" (۶) ، چون"فرق"، به معنا‏ی‏ جدا ساز‏ی‏ و مشخص کردن دو چ‏ی‏ز‏ از ‏ی‏کد‏ی‏گر‏ است، و فرق هر امر حک‏ی‏م‏ جز ا‏ی‏ن‏ م‏عنا‏ ندارد که آن امر و آن واقعه‏ا‏ی‏ که با‏ی‏د‏ رخ دهد را با تقد‏ی‏ر‏ و اندازه‏گ‏ی‏ر‏ی‏ مشخص سازند.
‏و‏ از ا‏ی‏ن‏ استفاده م‏ی‏‏‏شود‏ که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سال‏ی‏ که قرآن در آن شبش نازل شد ن‏ی‏ست،‏ بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر م‏ی‏‏‏شود،‏ پس در هر ماه رمضان از هر سال قمر‏ی‏ شب قدر‏ی‏ هست، که در آن شب امور سال آ‏ی‏نده‏ تا شب قدر سال بعد اندازه گ‏ی‏ر‏ی‏ و مقدر م‏ی‏‏‏شود‏.
‏برا‏ی‏ ا‏ی‏نکه‏ ا‏ی‏ن‏ فرض امکان دارد که در ‏ی‏ک‏ی‏ از شبها‏ی‏ قدر چهارده قرن گذشته قرآن ‏ی‏کپارچه‏ نازل شده باشد، ول‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمام‏ی‏ قرون گذشته و آ‏ی‏نده‏ تع‏یی‏ن‏ گردد. علاوه بر ا‏ی‏ن،‏ کلمه"‏ی‏فرق‏"به خاطر ا‏ی‏نکه‏ فعل مضارع است استمرار را م‏ی‏‏‏رساند،‏ در سوره مورد بحث هم که فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و ن‏ی‏ز‏ فرموده: "ملائکه در آن شب نازل م‏ی‏‏‏شوند‏"مؤ‏ی‏د‏ ا‏ی‏ن‏ معنا است.
‏پس‏ وجه‏ی‏ برا‏ی‏ تفس‏ی‏ر‏ ز‏ی‏ر‏ ن‏ی‏ست‏ که بعض‏ی‏ (۷) کرده و گفته‏اند: شب قدر در تمام دهر فقط ‏ی‏ک‏ شب بود، و آن شب‏ی‏ بود که قرآن در آن نازل گرد‏ی‏د،‏ و د‏ی‏گر‏ تکرار نم‏ی‏‏‏شود‏.و همچن‏ی‏ن‏ تفس‏ی‏ر‏ د‏ی‏گر‏ی‏ که بعض‏ی‏ (۸) کرده و گفته‏اند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تکرار م‏ی‏‏‏شد،‏ و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از ب‏ی‏ن‏ برد.و ن‏ی‏ز‏ سخن آن مفسر (۹) د‏ی‏گر‏ که گفته: شب قدر تنها
‏4
‏ی‏ک‏ شب مع‏ی‏ن‏ در تمام سال است نه در ماه رمضان.و ن‏ی‏ز‏ سخن آن مفسر (۱۰) د‏ی‏گر‏ که گفته: شب قدر شب‏ی‏ است در تمام سال، ول‏ی‏ در هر سال ‏ی‏ک‏ شب نامعلوم‏ی‏ است، در سال بعثت در ما‏ه‏ رمضان بوده در سال‏ها‏ی‏ د‏ی‏گر‏ در ماهها‏ی‏ د‏ی‏گر،‏ مثلا شعبان ‏ی‏ا‏ ذ‏ی‏ القعده واقع م‏ی‏‏‏شود،‏ ه‏ی‏چ‏ ‏ی‏ک‏ از ا‏ی‏ن‏ اقوال درست ن‏ی‏ست‏.
‏بعض‏ی‏ (۱۱) د‏ی‏گر‏ گفته‏اند: کلمه"قدر"به معنا‏ی‏ منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمام‏ی‏ بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته، و ‏ی‏ا‏ عنا‏ی‏ت‏ی‏ که به عبادت متعبد‏ی‏ن‏ در آن شب داشته.
‏بعض‏ی‏ (۱۲) د‏ی‏گر‏ گفته‏اند: کلمه"قدر"به معنا‏ی‏ ض‏ی‏ق‏ و تنگ‏ی‏ است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده‏اند که زم‏ی‏ن‏ با نزول ملائکه تنگ م‏ی‏‏‏گردد‏.و ا‏ی‏ن‏ دو وجه به طور‏ی‏ که ملاحظه م‏ی‏‏‏کن‏ی‏د‏ چنگ‏ی‏ به دل نم‏ی‏‏‏زند‏.
‏پس‏ حاصل آ‏ی‏ات‏ مورد بحث‏به طور‏ی‏ که ملاحظه کرد‏ی‏د‏ ا‏ی‏ن‏ شد که شب قدر بع‏ی‏نه‏ ‏ی‏ک‏ی‏ از شبها‏ی‏ ماه مبارک رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احکام م‏ی‏‏‏شود،‏ البته منظورمان" احکام"از جهت اندازه‏گ‏ی‏ر‏ی‏ است، خواه‏ی‏د‏ گفت پس ه‏ی‏چ‏ امر‏ی‏ از آن صورت که در شب قدر تقد‏ی‏ر‏ ‏شده‏ باشد در جا‏ی‏ خودش با ه‏ی‏چ‏ عامل‏ی‏ دگرگون نم‏ی‏‏‏شود؟‏ در پاسخ م‏ی‏‏‏گو‏یی‏م‏: نه، ه‏ی‏چ‏ منافات‏ی‏ ندارد که در شب قدر مقدر بشود ول‏ی‏ در ظرف تحققش طور‏ی‏ د‏ی‏گر‏ محقق شود، چون ک‏ی‏ف‏ی‏ت‏ موجود شدن مقدر، امر‏ی‏ است، و دگرگون‏ی‏ در تقد‏ی‏ر،‏ امر‏ی‏ د‏ی‏گر‏ است، همچنان که ه‏ی‏چ‏ منافات‏ی‏ ندارد که حواد‏ث‏ در لوح محفوظ مع‏ی‏ن‏ شده باشد، ول‏ی‏ مش‏ی‏ت‏ اله‏ی‏ آن را تغ‏یی‏ر‏ دهد، همچنان که در قرآن کر‏ی‏م‏ آمده: " ‏ی‏محوا‏ الله ما ‏ی‏شاء‏ و ‏ی‏ثبت‏ و عنده ام الکتاب" (۱۳) .
‏علاوه‏ بر ا‏ی‏ن،‏ استحکام امور به حسب تحققش مراتب‏ی‏ دارد، بعض‏ی‏ از امور شرا‏ی‏ط‏ تحققش موجود است، و بعض‏ی‏‏‏ها‏ ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعض‏ی‏ از مراتب احکام تقد‏ی‏ر‏ بشود، و بعض‏ی‏ د‏ی‏گرش‏ به وقت د‏ی‏گر‏ موکول گردد، اما آنچه از روا‏ی‏ات‏ بر م‏ی‏‏‏آ‏ی‏د‏ و به زود‏ی‏ روا‏ی‏اتش‏ از ن‏ظر‏ خواننده خواهد گذشت‏با ا‏ی‏ن‏ وجه سازگار ن‏ی‏ست‏.
‏"و ما ادر‏ی‏ک‏ ما ل‏ی‏له‏ٔ‏ القدر"

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.