لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 43 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تأثیر دستاوردهاى جدید علمى و کلامیِ مسیحیت بر حوزه مباحث دینى
اغراق نیست اگر بگوییم موفقیت هاى چشمگیر غرب در گشودن افق هاى جدید دانش، فریبنده ترین و جذاب ترین مظهر این تمدن جدید است. علم تجربى، که متأسفانه در جوامع مسلمان به آن بى توجهى شده بود، از طریق غرب و از راه هاى مختلف، که بعضى طرق آن را پیش از این برشمردیم، راه خود را به جامعه اسلامى گشود و با حساس کردن اذهان، از جنبه هاى مختلف بر حوزه مباحث دینى به ویژه نحوه استدلال و بیان موضوعات، تأثیر گذارد. علم و مباحث جدید کلامیِ یاد شده، نه تنها خود، ذهنیت مسلمانان را در مورد طبیعت و قوانین حاکم بر آن تغییر داد و هم چنین پرسش هاى جدیدى را در برابر آنان مطرح کرد، بلکه برخى از اندیشمندان مسلمان را نیز بر آن داشت تا براى یافتن جواب پرسش هاى مطرح شده، به کلام مسیحیت و پاسخ هایى که پیش از این، به آن داده شده و موضعى که در برابر آن گرفته شده بود، روى آورند. آن چه در این بخش برآن تأکید مى شود، راه هاى ورود مباحث جدید علمى و کلامى به حوزه مباحث مسلمانان نیست. مواردى که پیش از این از آنها یاد کردیم، مستشرقان و مبشران، تحولات سیاسى و ظهور مکاتب جدید اجتماعى و فلسفى، اینها و غیر از اینها، در راه یافتن این مب
احث به جامعه مسلمانان نقش داشتند. در این جا تنها مى کوشیم تا با بیان مواردى از تأثیر کلام مسیحیت و موضع گیرى در برابر آن و نیز علم جدید بر اندیشه مسلمانان، وسعت این نوع تأثیرات را بنمایانیم.
اسلام، علم و کلام مسیحیت
(رابطه اسلام و علم) از نخستین مسائلى است که در مواجهه جوامع اسلامى با تمدن غرب، مطرح گردیده و همچنان در برخى مجامع، مورد بحث است.
از ابتداى مواجهه دنیاى اسلام با تمدن غرب، اندیشمندان اسلامى درپى یافتن علل عقب افتادگیِ مسلمانان برآمدند. بسیارى، ریشه آن را در بى رغبتى مسلمانان درتحصیل علوم دانسته، کوشیدند تا با تأکید بر سفارش هاى اسلام براى آموختن دانش و نیز زدودن اتهام کفر و الحاد از چهره آن، که به علت انتسابش به غرب غیر مسلمان ایجاد شده بود، مسلمانان را به فراگیریِ دانش هاى نو تشویق نمایند. سید جمال الدین اسد آبادى در این باره مى گوید:
علماى ما در این زمان علم را به دو قسم کرده اند: یکى را مى گویند علم مسلمانان و یکى را مى گویند علم فرنگ.
سپس اضافه مى کند:
چه بسیار تعجب است که مسلمانان، آن علومى که به ارسطو منسوب است آن را به غایت رغبت مى خوانند، گویا ارسطو یکى از اراکین مسلمانان بوده. و اما سخن (اگر) به کلیلو(1) و نیوتون و کپلر نسبت داده شود، آن را کفر مى انگارند. پدر و مادر علم، برهان است و دلیل، نه ارسطو است و نه کلیلو. حق در آن جا است که برهان بوده باشد. و آنها که منع از علوم و معارف مى کنند به زعم خود صیانت دیانت اسلامیه را مى نمایند. آنها فى الحقیقه دشمن دیانت اسلامیه هستند. نزدیک ترین آنها به علوم و معارف دیانت اسلامیه است.(2)
عده اى نیز به استدلال پرداختند تا اثبات کنند که غرب در اصل، دانش را از اسلام و مسلمانان گرفته است. طهطاوى از کسانى است که این چنین مى اندیشید. او مى گفت دانش اروپا که براى مسلمانان فقط ظاهراً بیگانه به نظر مى آید، در اصل اسلامى است. و معتقد بود که به هر حال، بیش تر دانش اروپا، از عربى ترجمه شده است.(3) بر این گفتار دو اثر مترتب بود:
اول آن که چهره کفرآلوده علم وارداتى را مى پیراست و اقتباس از آن را توجیه مى کرد. و دوم آن که احساس حقارت مسلمانان در برابر این همه پیشرفت و دانش را جبران مى کرد.(4)
کوشش این متفکران اسلامى به گفتن و نوشتن محدود نمى شود. براى رفع این نقیصه، اقدام عملى نیز صورت گرفت. اصلاح نظام آموزشى، سرلوحه اهداف جمله مدعیان اصلاح و نوگرایى در جوامع اسلامى بود. نام سید جمال، قرین اصلاحات آموزشى در ترکیه است.(5) تأسیس دانشگاه علیگر در هند، کوششى در این جهت بود.(6) سر سید احمدخان انگیزه خود را از این کار چنین باز مى گوید:
من در آن وقت هرگز گمان نمى کردم که مسلمانان دوباره رشد کرده، عزّتى به دست آورند. وضعى را که قوم من در آن زمان داشتند، من تحمل دیدنش را نداشتم.(7)
بنابراین،
باید مسلمانان را براى اخذ و پذیرش این تمدن غربى تشویق کرد تا ملت هاى متمدن، آنها را به دیده حقارت نگاه نکرده و از ملت هاى پیشرفته به حسابشان آورند.(8)
تأسیس مدرسه دارالعلوم ویوبند، که امروز نیز یک مرکز فرهنگ اسلامى بزرگ در هند به شمار مى آید، اقدامى دیگر از این دست است.(9) جنبش ندوة العلما به رهبریِ مولانا محمدعلى مونگیرى و علامه شبلى نعمانى نیز در این راه قدم هایى برداشت.(10) در مصر هم، عبده و پس از او دیگران براى بهبود نظام آموزشى، بسیار کوشیدند.(11)
در برابر این عده، مستشرقان و برخى تحصیل کرده هاى فرنگ رفته یا غربزده، ادعاى ناسازگارى ذاتیِ اسلام با علم را دلیل واقعیِ بى رغبتیِ مسلمانان به علم بیان مى کردند. این سخنان واکنش گسترده اى را در جامعه مسلمانان درپى داشت. آنها علاوه بر آن که در مباحثى کلى به اثبات هماهنگیِ اسلام با عقل و علم پرداختند، به تطبیق شاخه هاى مشخص علوم و یافته هاى آن با احکام اسلام و موضوعات قرآنى نیزمبادرت ورزیدند. مبارزه با اوهام، بدعت ها و خرافات، روى دیگر این تلاش است که متفکران نواندیش این دوره، به آن شناخته مى شوند. سید جمال، عبده، رشید رضا، کواکبى در این راه پیشتاز بوده اند.(12) مقالات عروة الوثقى از اولین نوشته ها بود که به پاسخ گویى به اشکال هاى غربى ها به اسلام پرداخت.(13)
سر سید احمدخان، شخصیتى دیگر است که به تفسیر قرآن، مطابق با علم مى پردازد.(14) او معتقد است:
هر اعتقادى که با علم مخالفت کند نمى تواند خود را پابرجا نگاه دارد. به اطراف خود بنگرید و ببینید این نوع عقاید در ادیان چگونه به خاکستر تبدیل مى شود؛ همان گونه که برق و براق، علف هاى هرزه و ضعیف را مى خشکاند. در باغ همیشه سرسبز اسلام، آن علف هاى هرزه اى که در طول قرون به سبب غفلت مسلمانان روییده، به همین صورت از میان مى رود. هر فردى که دوستدار این باغ همیشه بهار است باید این علف هاى هرزه را ریشه کن کند گرچه به باغ نیز لطمه بخورد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
اهمیت و آثار نماز در اسلام
تمام کوشش و تلاش ما در این بخش از بحث بر این است که فضیلت نماز را در دین اسلام تبیین نموده و اهمیت و جایگاه آن را روشن سازیم، به این معنی که اگر خواسته باشیم تعالیم و دستورات الهی را در دین از حیث درجه و مرتبه مورد ارزیابی قراردهیم نماز در چه مرتبهای از مراتب قراردارد و جایگاه آن در چه حدّی است؟ آیا میتوان آن را در عرض سایر تعالیم دینی قرارداد یا خیر نماز از جایگاه ویژهای در دین برخوردار میباشد؟
عناوینی که در این فصل مورد بحث قرار خواهند گرفت در راستای همین هدف انتخاب شدهاند.
انشاء الله که بتوانیم در تعقیب این هدف خوانندگان محترم را مددی رسانده باشیم.
1 ـ ارزش و جایگاه نماز
نماز در مکتب انسان ساز اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و هیچ عملی از اعمال دینی و افعال عبادی با آن قابل مقایسه نمیباشد و اگر خواسته باشیم تعالیم و دستورات دین را درجه بندی نموده و مراتبشان را مشخص نمائیم نماز در بالاترین درجه و مرتبه تعالیم دینی قراردارد. و از چنان ارزشی برخوردار است که سایر ارزشهای دینی در عرض آن قرار نمیگیرند.
اگر درک و معرفت به ارزش نماز برای کسی حاصل گردد هرگز در آن کوتاهی نکرده و یا آن را ترک نخواهد نمود. در روایتی از امام صادق(علیه السلام)چنین آمده است که: «هر گاه کسی به نماز ایستد رحمت الهی از آسمان بر او نازل م
2
یشود و فرشتگان اطراف او را احاطه میکنند و فرشتهای گوید: اگر این نماز گزار ارزش نماز را میدانست هیچ گاه از نماز منصرف نمیشد»
و یا علی(علیه السلام) در حدیثی میفرمایند: اوصیکم بالصلاةِ التی هی عمود الدین وقوام الاسلام فلا تغفلوا عنها.
«شما را سفارش میکنم به نمازی که ستون دین و قوام اسلام است پس از نماز غافل نشوید»
خداوند در شب معراج به نبی مکرّم اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) حقایق بسیاری را نمایان و متجلی ساخت که یکی از آن حقایق که بر پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) آشکار گردید نماز بوده است که بصورت محملی از نور که چهل نوع از انواع نور در آن بود و اطراف عرش خدا را احاطه کرده بود ظاهر گردید. و به همین جهت آن سفیر الهی فرمودهاند الصلاة نورٌ. «نماز نور و روشنایی است»
پس کسی که با نماز مأنوس است در قلمرو نور و روشنایی قراردارد و آنکه با نماز فاصله دارد از نور و روشنایی دور افتاده و خود را در محیط تاریکی و ظلمت انداخته است.
بنابر این میتوان نتیجه گرفت که مفهوم کلام نبی(صلی الله علیه وآله وسلم) این است که تارکین نماز در تاریکیاند و چونبه ارزش نماز در زندگی خود ارجی ننهادهاند نزد مسلمین فاقد اعتبار و ارزش اجتماعی بوده و ایشان را در زندگی دنیا و آخرت سعادتی نیست. ارزش و شخصیت آدمی به میزان اهمیت دادن او به ارزشهای دینی است و مؤمن واقعی از بیتوجهی و بیمبالاتی نسبت به تعالیم دینی و ارزشها
4
ی الهی مبرّاست. پس نماز را در دین جایگاهی بس بلند است به منزله سر در بدن و روح در کالبد جسم، همانگونه که بدن بیسر و جسم بیروح را ارزشی نیست دین بینماز را خیری نخواهد بود.
2 ـ اهمیت نماز در ایجاد ارتباط خدا و خلق
فریضه نماز امری نیست که فقط بنده را به خالق و پروردگارش نزدیک سازد و حلقه اتصال بین عبد و معبود را شدّت بخشد و عشق به خدا را در قلب و باطن او زنده سازد بلکه این یکی از آثار و نتایج مطلوبی است که در زندگی نمازگزار ظاهر میشود. اثر دیگری که نماز در حیات مسلمین ایجاد میکند این است که در عین قرب الهی او را با جامعه انسانی پیوند داده و نسبت به سایر انسانها بلکه تمام همنوعانش ولو غیر مسلمان یک فرد مسئول بار میآورد. و این است روح نماز و تعبد به خدا که هرگز نمیگذارد فرد در مقابل خلق خدا بیتفاوت باقی بماند. و احساس مسئولیت اجتماعی نداشته باشد.
پس در نماز دو اثر عمده نهفته است یکی اثر فردی که موجب نزدیکی او با خدایش میگردد و دیگر اثر اجتماعی است که او را در جامعه فرد مسئول بار میآورد. یعنی نمیشود کسی اهل نماز و عبادت باشد و در عین حال نسبت به جامعه بشری و همنوعان خویش هیچ وظیفهای را احساس نکند.
فلذا به همین خاطر میبینیم که در آیات متعدد قرآن زکات در کنار صلاه (نماز) آمده است و این بدان معناست که اهل نماز اهل صدقات و زکات نیز هستند یعن
4
ی اهل نماز به فکر اجتماع خویش بوده و تلاش دارند که با دادن زکات و اعطای صدقات، جامعه را از فقر بیرون آورند.
واقیموا الصلاة وآتوا الزّکاة وماتقدّموا لانفسکم من خیر تجدوه عند الله.
«و نماز را به پا دارید و زکات را ادا کنید. هر کار خیری برای خود از پیش فرستید آن را نزد خدا خواهید یافت»
و در آیه دیگر میفرماید: الذین یؤمنون بالغیب ویقیمون الصلاة وممّا رزقناهم ینفقون.
«(تقوا پیشگان) کسانی هستند که ایمان به غیب دارند و نماز را بپا میدارند و از آنچه روزیشان کردیم انفاق میکنند»
و در آیهای بسیار زیبا چنین میفرمایند: الذین اِنْ مکنّاهم فی الارض اقاموا الصلاة وآتوا الزّکاة وامروا بالمعروف ونهوا عن المنکر.
«یاران خدا کسانی هستند که اگر در زمین به آنها قدرت بخشیدیم نماز را به پا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند»
و از پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) منقول است که فرمودند: لاتتمّ صلاةٌ إلاّ بزکاة. «نماز کامل نمیشود مگر با پرداختن زکات»
یعنی انسانهای نمازگزار همیشه به فکر سعادت و تعالی جامعه خویشند و نمیتوانند نسبت به آینده مردم جامعه خود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 41 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
بسم الله الرحمن الرحیم
آزادی فکر و عقیده در اسلام از دیدگاه شهید مطهری
آزادی فکر و عقیده در اسلام از دیدگاه شهید مطهری
یکی از انواع آزادیها که از انواع آزادی اجتماعی شمرده میشود، به اصطلاح امروز آزادی عقیده و تفکر است.انسان در جمیع شئون حیاتی خود باید آزاد باشد یعنی مانعی و سدی برای پیشروی و جولان او وجود نداشته باشد، سدی برای پرورش هیچیک از استعدادهای او در کار نباشد.یکی از مقدسترین استعدادهایی که در بشر هست و شدیدا نیازمند به آزادی است، تفکر است و فعلا عرض میکنیم فکر و عقیده که بعد میان ایندو تفکیک خواهیم کرد.بلکه مهمترین قسمتی از انسان که لازم است پرورش پیدا بکند تفکراست و قهرا چون این پرورش نیازمند به آزادی یعنی نبودن سد و مانع در جلوی تفکر است، بنابر این انسان نیازمند به آزادی در تفکر است.امروز هم میبینیم مسئلهای بسیار بسیار مهم و قابل توجه به نام آزادی عقیده در جهان مطرح است خصوصا بعد از انتشار اعلامیههای حقوق بشر.در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر اینطور میخوانیم: «ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترین آرمان بشری اعلام شده است» .در اینجا عقیده اعم است از عقیده اجتماعی و
1
بسم الله الرحمن الرحیم
آزادی فکر و عقیده در اسلام از دیدگاه شهید مطهری
آزادی فکر و عقیده در اسلام از دیدگاه شهید مطهری
یکی از انواع آزادیها که از انواع آزادی اجتماعی شمرده میشود، به اصطلاح امروز آزادی عقیده و تفکر است.انسان در جمیع شئون حیاتی خود باید آزاد باشد یعنی مانعی و سدی برای پیشروی و جولان او وجود نداشته باشد، سدی برای پرورش هیچیک از استعدادهای او در کار نباشد.یکی از مقدسترین استعدادهایی که در بشر هست و شدیدا نیازمند به آزادی است، تفکر است و فعلا عرض میکنیم فکر و عقیده که بعد میان ایندو تفکیک خواهیم کرد.بلکه مهمترین قسمتی از انسان که لازم است پرورش پیدا بکند تفکراست و قهرا چون این پرورش نیازمند به آزادی یعنی نبودن سد و مانع در جلوی تفکر است، بنابر این انسان نیازمند به آزادی در تفکر است.امروز هم میبینیم مسئلهای بسیار بسیار مهم و قابل توجه به نام آزادی عقیده در جهان مطرح است خصوصا بعد از انتشار اعلامیههای حقوق بشر.در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر اینطور میخوانیم: «ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترین آرمان بشری اعلام شده است» .در اینجا عقیده اعم است از عقیده اجتماعی و
1
بسم الله الرحمن الرحیم
آزادی فکر و عقیده در اسلام از دیدگاه شهید مطهری
آزادی فکر و عقیده در اسلام از دیدگاه شهید مطهری
یکی از انواع آزادیها که از انواع آزادی اجتماعی شمرده میشود، به اصطلاح امروز آزادی عقیده و تفکر است.انسان در جمیع شئون حیاتی خود باید آزاد باشد یعنی مانعی و سدی برای پیشروی و جولان او وجود نداشته باشد، سدی برای پرورش هیچیک از استعدادهای او در کار نباشد.یکی از مقدسترین استعدادهایی که در بشر هست و شدیدا نیازمند به آزادی است، تفکر است و فعلا عرض میکنیم فکر و عقیده که بعد میان ایندو تفکیک خواهیم کرد.بلکه مهمترین قسمتی از انسان که لازم است پرورش پیدا بکند تفکراست و قهرا چون این پرورش نیازمند به آزادی یعنی نبودن سد و مانع در جلوی تفکر است، بنابر این انسان نیازمند به آزادی در تفکر است.امروز هم میبینیم مسئلهای بسیار بسیار مهم و قابل توجه به نام آزادی عقیده در جهان مطرح است خصوصا بعد از انتشار اعلامیههای حقوق بشر.در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر اینطور میخوانیم: «ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترین آرمان بشری اعلام شده است» .در اینجا عقیده اعم است از عقیده اجتماعی و
1
بسم الله الرحمن الرحیم
آزادی فکر و عقیده در اسلام از دیدگاه شهید مطهری
آزادی فکر و عقیده در اسلام از دیدگاه شهید مطهری
یکی از انواع آزادیها که از انواع آزادی اجتماعی شمرده میشود، به اصطلاح امروز آزادی عقیده و تفکر است.انسان در جمیع شئون حیاتی خود باید آزاد باشد یعنی مانعی و سدی برای پیشروی و جولان او وجود نداشته باشد، سدی برای پرورش هیچیک از استعدادهای او در کار نباشد.یکی از مقدسترین استعدادهایی که در بشر هست و شدیدا نیازمند به آزادی است، تفکر است و فعلا عرض میکنیم فکر و عقیده که بعد میان ایندو تفکیک خواهیم کرد.بلکه مهمترین قسمتی از انسان که لازم است پرورش پیدا بکند تفکراست و قهرا چون این پرورش نیازمند به آزادی یعنی نبودن سد و مانع در جلوی تفکر است، بنابر این انسان نیازمند به آزادی در تفکر است.امروز هم میبینیم مسئلهای بسیار بسیار مهم و قابل توجه به نام آزادی عقیده در جهان مطرح است خصوصا بعد از انتشار اعلامیههای حقوق بشر.در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر اینطور میخوانیم: «ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترین آرمان بشری اعلام شده است» .در اینجا عقیده اعم است از عقیده اجتماعی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 85 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
موضوع: جایگاه زن در اسلام
فهرست
* نگاهی به زن ادوار تاریخ
زن درایران باستان
زن درفرانسه
زن دراعراب جاهلیت
زن درهند
زن درچین
زن در یونان باستان
زن در روم باستان
عقیده ی کشیشان مسیحی درباره ی زن
**زن در اسلام
اسلام و زن امروز
موضوع: جایگاه زن در اسلام
فهرست
* نگاهی به زن ادوار تاریخ
زن درایران باستان
زن درفرانسه
زن دراعراب جاهلیت
زن درهند
زن درچین
زن در یونان باستان
زن در روم باستان
عقیده ی کشیشان مسیحی درباره ی زن
**زن در اسلام
اسلام و زن امروز
زن در نظر اسلام
زن وحقوق برابر
مقام زن در اسلام
آفرینش زن در اسلام
عدم تبعیض در خلقت زن و مرد
خلقت زن عامل تسکین و آرامش
فضیلت مادربودن در اسلام
مشورت با زن در اسلام
زنان مسلمان در کسب دانش
فضیلت زن مسلمان در اخلاق و عبادت
*** نقش زن درخانواده از دیدگاه اسلام
ازدواج و تشکیل خانواده
**** نقش حجاب زنان در خانواده و اجتماع
حجاب در اسلام
نقش حجاب در حفاظت و سلامتی خانواده
ارتباط حجاب و عفاف
حجاب و استحکام پیوند خانواده
کیفیت مراعات حجاب در اجتماع
حجاب و پیشگیری از مفاسد اجتماعی
***** زنان در مدیریت و رهبری جامعه
مدیریت و رهبری در اجتماع اسلامی
زن در مسیر قضاوت
حکومت و فرانروایی
****** نظر امام خمینی(ره) درباره ی زن
جایگاه و نقش زن از دیدگاه امام خمینی (ره)
نقش اجتماعی زن از دیدگاه امام خمینی(ره)
نقش زن برمبنای ویژگی های زنانگی
******* مهر و نفقه زن
مهر و نفقه
تاریخچه ی مهر
مهر در نظام حقوقی اسلام
فلسفه ی حقیقی مهر
مهر در قرآن
مقام انسانی زن از نظر قرآن
نتیجه گیری
تهیه کنندگان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..docx) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 50 صفحه
قسمتی از متن word (..docx) :
1
تحقیقات دانشجویان
تحقیقات ارائه شده به استاد محمد علی محسن زاده
جهاددر اسلام
بسم الله الرحمن الرحیم
« قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله و لا بالیوم الاخر و لا یحرمون ما حرم اللهو رسوله و لا یدینون دین الحق من الذین اتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیه عن یدوهم صاغرون ». ( سوره توبه آیه 29 )
جنگ با اهل کتاب
این آیه که تلاوت شد در مورد اهل کتاب است . اهل کتاب یعنی غیر مسلمانانیکه بیکی از کتب آسمانی انتساب دارند مانند یهودیها و نصاری ( مسیحیها ) و شاید مجوسیها . این آیه ، آیه جنگ با اهل کتاب است و در عین حال نمیگویند که با اهل کتاب بجنگید ، میگویند با آنانکه بخدا ایمان ندارند ، باخرت هم ایمان ندارند ، بحرام و حلال خدا وقعی نمیگذارند ( یعنی حرام خدا را حلال میکنند
) و به دین حق متدین نیستند ، با آنانکه اینچنین و آنچنانند از اهل کتاببجنگید ، تا سر حد جزیه دادن ، یعنی اگر حاضر شدند جزیه بدهند و خاضع شدند در مقابل شما ، دیگر بعد از این نجنگیدراجع بمفاد این آیه سؤالاتی
2
است که جوابش را باید با کمک آیات دیگر قرآن در مورد جهاد پیدا بکنیم و بگوئیم .
1-- جنگ با اهل کتاب مطلق است یا مقید ؟
نخستین سؤال مربوط باین آیه این مطلب است که اینجا که میگویند :
« قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله ». مقصود چیست ؟ آیا مقصود این است که ابتداء با آنها بجنگید یا در وقتیکه از ناحیه آنها تجاوزی بروز کرد آنوقت بجنگید و باصطلاح اصولین این آیه مطلق است ، آیا آیات دیگری داریم که آن آیات مقید باشند و لازم باشد که مطلق را بر مقید حمل بکنیم یا نه ؟
قاعده مطلق و مقید
این اصطلاح را باید برای شما توضیح بدهم که اگر توضیح ندهیم بمفهومآیات کاملا آشنا نمیشویم . یک فرمان و یک قانون ( و لو قوانین بشری از طرف یک آمر بشری ) ممکن است در یکجا مطلق بیان شود ولی در جای دیگر همین فرمان و همین قانون مقید بیان بشود و ما میدانیم که صادر کننده این
فرمان یا جاعل این قانون از هر دو تا یک مقصود دارد . حالا آیا باید آن مطلق را بگیریم و بعد بگوئیم این مقید
3
که ذکر شده بیک علت خاصی بوده است یا اینکه آن مطلق را حمل بر این مقید بکنیم یعنی مقید را بگیریم . مثال خیلی سادهای عرض میکنم ، یک صاحب فرمانی که شما فرمان او را
محترم میشمارید اگر یک فرمان را در دو وقت با دو تعبیر ذکر کرد ، در یک تعبیر به شما گفت فلانی را احترام کن ، این مطلق است یعنی هیچ قیدی ذکر نشده . گفته فلانی را احترام کن ، بار دیگر همان صاحب فرمان همان فرمان را باین شکل بشما میگوید ، اگر فلانی چنین کاری کرد مثلا اگر در جلسه ما شرکت کرد احترامش کن این جا یک " اگر " ذکر میکند ، بطور مطلق نمیگوید احترام کن ، میگوید اگر چنین کرد احترام کن . تعبیر اول مطلق است ، بطور مطلق گفته احترام کن اگر ما باشیم معنایش این است که چه در این جلسه شرکت بکند و چه از شرکت در این جلسه امتناع ورزد من باید احترامش کنم اما اگر تعبیر دوم را بگیریم معنایش این است اگر باین جلسه آمد احترام کن و اگر نیامد نه . میگویند قاعده اقتضا میکند که مطلق را حمل بر مقید بکنیم یعنی بگوئیم آنجا هم که مطلق را ذکر کرده مقصود همین مقید بوده است .
مطلق و مقید در آیات جهاد
حالا از جمله مطلق و مقیدها این است که در قرآن یکجا داریم مثل اینجا :
5
« قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله و لا بالیوم الاخر ». این مردمیکه بخدا و بقیامت و بهیچ دین حقی ایمان ندارند و هیچ حرام خدا را حرام نمی شمارند با اینها بجنگید ولی در آیه دیگر داریم که : « قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم »( بقره - آیه 190 ) با آنان که با شما میجنگند بجنگید . آیا مقصود این است که در این جا هم که گفته بجنگید یعنی در وقتیکه آنها در صدد جنگ با شما هستند یا نه ، در اینجا مطلق است چه بخواهند با شما بجنگند چه نخواهند بجنگند و چه تجاوزی بر شما وارد کنند چه وارد نکنند ، بجنگید .
اینجا ممکن است دو نظر بدهیم ، یک نظر این است که بگوئیم مقصود مطلق است چون اهل کتاب مسلمان نیستند ما مجازیمکه با آنها بجنگیم ، با هر کسیکه مسلمان نیست ما مجازیم بجنگیم تا آنجا
که آنها را خاضع کنیم اگر غیر مسلمان اهل کتاب نیست باید با او بجنگیم تا مسلمان شود یا کشته گردد و اگر اهل کتاب است باید بجنگیم تا مسلمان بشوند یا مسلمان نشوند و در برابر ما تسلیم بشوند و جزیه بپردازند . آنهائیکه میگویند باید مطلق را بگیریم ( یعنی اگر کسی بگوید مطلق را باید
گرفت ) اینجور میگوید . ولی اگر کسی بگوید مطلق را باید حمل بر مقید کرد ، میگوید نه ، با کمک