مرجع تخصصی فایل های تحقیق دانش آموزی و دانشجویی

تحقیق در مورد، تحقیق علمی، پژوهش و تحقیق، انواع تحقیق، تحقیق در مورد پژوهش دانش آموزی، دانلود تحقیق رایگان دانشجویی word، دانلود رایگان تحقیق، سایت تحقیق و مقاله، دانلود تحقیق رایگان با فرمت word، نمونه فایل ورد مقاله

مرجع تخصصی فایل های تحقیق دانش آموزی و دانشجویی

تحقیق در مورد، تحقیق علمی، پژوهش و تحقیق، انواع تحقیق، تحقیق در مورد پژوهش دانش آموزی، دانلود تحقیق رایگان دانشجویی word، دانلود رایگان تحقیق، سایت تحقیق و مقاله، دانلود تحقیق رایگان با فرمت word، نمونه فایل ورد مقاله

بهترین فایل تحقیق تفسیر سوره لقمان ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-لقمان-(-ورد)
تحقیق تفسیر سوره لقمان ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 56
حجم فایل: 41 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 56 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
‏الم (1)
‏این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
‏مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)
‏همانان که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)
‏آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
‏و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)
‏و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود، مستکبرانه روى برمى‏گرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)
‏(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
‏به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
‏الم (1)
‏این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
‏مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)
‏همانان که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)
‏آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
‏و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)
‏و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود، مستکبرانه روى برمى‏گرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)
‏(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
‏به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
‏الم (1)
‏این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
‏مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)
‏همانان که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)
‏آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
‏و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)
‏و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود، مستکبرانه روى برمى‏گرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)
‏(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
‏به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
‏الم (1)
‏این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
‏مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)
‏همانان که نماز را برپا مى‏دارند، و زکات را مى‏پردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)
‏آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
‏و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مى‏خرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)
‏و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى‏شود، مستکبرانه روى برمى‏گرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)
‏(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود بهترین فایل تحقیق تفسیر آیه الکرسی ( ورد)

تحقیق-تفسیر-آیه-الکرسی-(-ورد)
تحقیق تفسیر آیه الکرسی ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .doc
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 13
حجم فایل: 77 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 13 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

0
‏وزارت علوم و تحقیقات و فناوری
‏موضوع‏ تحقیق‏:
‏تفسیر آیه الکرسی
‏تفسیر آیه الکرسی
‏بسم الله الرحمن الرحیم وصل الله علی محمد وال الطاهرین وعجل فرج ال محمد
‏اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ ب ِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ۲۵۵بقره
‏اللّه، که جز او معبودى نیست، زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبک او را فرا گیرد و نه خوابى سنگین. آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهششفاعت کند. گذشته و آینده آنان را مى‏داند. و به چیزى از علم او احاطه پیدا نمى‏کنند مگر به مقدارى که او بخواهد. کرسى (علم و قدرت) او آسمان‏هاو زمین را در برگرفته و نگهدارى آن دو بر او سنگین نیست و او والا و بزرگ است
‏نکته ها
‏به مناسبت وجود کلمه‏ى «کرسى» در آیه، رسول اکرم صلى الله علیه وآله این آیه «آیةالکرسى» نامید. در روایات شیعه و سنى آمده است که این آیه به منزله‏ى قلّه قرآن است و بزرگترین مقام را در میان آیات دارد. ‏همچنین نسبت به تلاوت این آیه سفارش بسیار شده ا ست، از على علیه السلام نقل کرده‏اند که فرمود: بعد از شنیدن فضیلت این آیه، شبى بر من نگذشت، مگر آنکه آیةالکرسى را خوانده باشم‏.‏
1
‏در این آیه، شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است. به همین سبب آیةالکرسى را شعار و پیام توحید دانسته‏اند. هر چند در قرآن بارها شعار توحید با بیانات گوناگون مطرح شده است، مانند: «لااله الاّ اللّه‏» ‏ ،‏ ‏«‏لااله الاّ هو‏»‏ ، ‏«‏لااله الاّ انت‏» ‏ ، ‏«‏لااله الاّ انَا‏» ‏ ، ولى در هیچ کدام آنها مثل آیةالکرسى در کنار شعار توحید، صفات خداوند مطرح نشده است.
‏صفات خداوند دو گونه‏اند، برخى صفات، عین ذات او هستند و قابل تجزیه از ذات الهى نمى‏باشند. مانند: علم، قدرت و حیات. امّا برخى صفات که آنها را صفات فعل مى‏نامند، مربوط به فعل خداوند است، مثل خلق کردن و عفو نمودن. منشأ اینگونه صفات، اراده الهى است که اگر بخواهد خلق مى‏کند، ولى درباره‏ى صفات ذات این را نمى‏توان گفت که اگر خداوند بخواهد مى‏داند و اگر نخواهد نمى‏داند. اگر بخواهیم صفات ذات را تشبیه کنیم، باید بگوئیم عالم و قادر بودن براى خداوند، نظیر مخلوق بودن براى انسان است. هرگز صفت مخلوق بودن از انسان جدا نمى‏شود، همانگونه که هرگز صفت علم از خداوند جدا نمى‏شود.
‏کلمه «اله» ‏درباره هر معبودى بکار مى‏رود، خواه حقّ و یا باطل، «أفرایت مَن اتّخذ الهه هواه» ‏ولى کلمه «اللّه» نام ذات مقدّس الهى است. معبودانِ غیر از خدا، از آفریدن مگسى عاجزند؛ «لن یخلقوا ذباباً‏» ‏ و آنان که به پرستش غیر خدا مى‏پردازند، ا ز بلنداى توحید به دره‏هاى خوفناک سقوط مى‏کنند. «ومن یشرک باللّه فکانّما خرّ من‏السماء فتخطفه الطّیر‏»
‏«‏لااله الاّ اللّه» اوّلین صفحه شناسنامه‏ى هر مسلمان است. اوّلین شعار و دعوت پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله نیز با همین جمله بود: «قولوا لااله الاّ اللّه تفلحوا‏»‏ همچنان که فرمود: «من قال لااله الاّ الله مخلصاً دخل الجنّة واخلاصه بها ان تحجزه لا اله الاالله عمّا حرمّ اللّه» هرکس خالصانه شعار توحید سر دهد، وارد بهشت مى‏شود و نشان اخلاص او آن است که گفتن ‏»‏لااله الاّ اللّه« وى را از حرامهاى الهى دور سازد.
‏امام صادق علیه السلام فرمودند: «‏قول لااله الاّاللّه ثمن الجنة‏»‏ گفتن »لااله الاّ اللّه« بهاى بهشت است. همچنان که امام رضا علیه السلام در حدیث قدسى نقل کرده‏اند: «کلمة لااله‏الاّاللّه حصنى‏»‏ ‏کلمه‏ى توحید، دژ مستحکم الهى است.
2
‏آرى، توحید، مایه‏ى نجات و رستگارى انسان است. البتّه همانگونه که مى‏گویند هرکس به دانشگاه یا حوزه علمیه قدم گذاشت، دانشمند شد. یعنى به شرط اینکه تمام دروس لازم را بخواند. گفتن «لااله الاّ اللّه» نجات دهنده است، امّا با داشتن شرایطش که در جاى خود بدان اشا ره خواهد شد.
‏اعتقاد به توحید، همه‏ى قدرت‏ها و جاذبه‏ها را در چشم انسان کوچک و حقیر مى‏کند. نمونه‏اى از آثار تربیتى توحید همین است که مسلمانان در برابر پادشاهان و صاحبان قدرت سجده نمى‏کردند. در دربار نجاشى پادشاه حبشه، پناهندگان مسلمان گفتند: «لانسجد الاّ للّه» ما به غیر خدا سجده نمى‏کنیم. ‏ ‏دحیه کلبى یکى دیگر از مسلمانان در کاخ قیصر روم، سجده نکرد و در جواب کاخ نشینان گفت: «لااسجد لغیراللّه» من براى غیر خداوند سجده نمى‏کنم.
‏آرى، توحید انسان را تا آنجا بالا مى‏برد که حتّى بهشت و دوزخ نیز براى او مطرح نمى‏شود. امامان معصوم علیهم السلام نیز براى تربیت چنین انسان‏هایى تلاش مى‏کردند. على علیه السلام فرمودند: «لاتکن عبد غیرک و قد جعلک اللّه حراً‏» ‏ ، بنده دیگرى مباش که خد اوند تو را آزاد آفریده است.
‏لازم است مسلمانان هر روز و در هر جا با صداى بلند، اذان بگویند وفریاد آزادى از بندگى خدایان دروغین و طاغوت‏ها را سر دهند. و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدایى، با طنین توحید «لااله الاّ اللّه» آشنا سازند.
‏«‏هوالحىّ‏»
‏در فراز هفتادم دعاى جوشن کبیر، حىّ بودن خداوند را اینگونه مطرح مى‏کند:
‏«‏یا حیّاً قبل کلّ حىّ، یا حیّاً بعد کلّ حىّ، یا حىّ الذّى لیس کمثله حىٌّ، یا حىّ الذّى لایشارکه حىٌّ، یا حىّ الذّى لایحتاج الى حىّ، یا حىّ الذّى یمیت کلّ حىّ، یا حىّ الذّى یرزق کلّ حىّ، یا حیّا لم یرث الحیوة من حىّ، یا حىّ الذى یحیى الموتى، یا حىّ یا ّ قیوم» آرى، خداوند زنده است، قبل از هر زنده‏اى و بعد از هر زنده‏اى. در زنده بودن، وى را نظیر و شریکى نیست و براى زنده ماندن، نیازمند دیگرى نیست. او زندگان را مى‏میراند و به همه زنده‏ها روزى مى‏بخشد. او زندگى را از زنده‏اى دیگر به ارث نبرده، بلکه به مردگان نیز زندگى مى‏بخشد. او زنده و پا برجاست.
3
‏معناى حیات درباره ذات پروردگار با دیگران فرق مى‏کند و مانند سایر صفات الهى، از ذات او جدایى ناپذیر است و در آن فنا راه ندارد؛ «و توکّل على الحىّ الّذى لایموت‏»‏ او در حیات خویش نیازمند تغذیه، تولید مثل، جذب و دفع، که لازمه حیات موجوداتى همچون انسان و حیوان وگیاه است، نیست. «یا حىّ الذى لیس کمثله حىّ‏»
‏«‏القیّوم‏»
‏«‏قَیّوم» از ریشه‏ى «قیام»، به کسى گفته مى‏شود که روى پاى خود ایستاده و دیگران به او وابسته هستند. ‏کلمه‏ى «قیّوم» سه مرتبه در قرآن آمده است و در هر سه مورد در کنار کلمه «حَىّ» قرار دارد.
‏قیام او از خود اوست، ولى قیام سایر موجودات به وجود اوست. و مراد از قیّومیّت پروردگار، تسلّط و حفاظت و تدبیر کامل او نسبت به مخلوقات است. قیام او دائمى و همه جانبه است، مى‏آفریند، روزى مى‏دهد، هدایت مى‏کند و مى‏میراند و لحظه‏اى غافل نیست.
‏هر موجود زنده‏اى براى ادامه‏ى حیات، نیازمند منبع فیض است. همچون لامپى که براى ادامه‏ى روشنى، نیاز به اتصّال برق دارد. تمام موجودات براى زنده شدن باید از «حىّ» تغذیه شوند و براى ادامه‏ى زندگى باید از «قیّوم» مایه بگیرند.
‏امام على علیه السلام مى‏فرماید: «‏کلّ شى‏ء خاضع له و کلّ شى‏ء قائم به» هر چیزى تسلیم او و هر چیزى وابسته به اوست. ‏نقل کرده‏اند که در جنگ بدر رسول خدا صلى الله علیه وآله مکّرر در سجده مى‏گفتند: «یا حىّ یا قیّوم‏»‏

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود بهترین فایل تحقیق تفسیر سوره حجرات 30 ص ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-حجرات-30-ص-(-ورد)
تحقیق تفسیر سوره حجرات 30 ص ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .doc
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 20
حجم فایل: 188 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏تفسیر سوره حجرات ‏ 2
‏آیات 1 - 10، سوره حجرات
‏سوره حجرات مدنى است و هیجده آیه دارد‏.
‏ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 454
‏ترجمه آیات
‏به نام اللّه که رحمان و رحیم است اى کسانى که ایمان آورده اید در حکم کردن از خدا و رسول او پیشى مگیرید و از خدا پروا کنید که خدا شنواى دانا است (1).
‏اى کسانى که ایمان آورده اید صداى خود را بلندتر از صداى رسول اللّه برنیاورید و با او به صوت بلند سخن مگویید آن چنان که با یکدیگر سخن مى گویید تا اعمالتان ندانسته بى نتیجه نشود (2).
‏به درستى آنان که صوت خود را در برابر رسول خدا آهسته برمى آورند کسانیند که خدا دلهایشان را براى تقوى بیازموده ، ایشان مغفرت و اجرى عظیم دارند (3).
‏به درستى آنان که تو را از پشت دیوار حجره ها بانگ مى زنند بیشترشان تعقل ندارند (4).
‏و اگر ایشان صبر کنند تا تو از خانه به سویشان در آیى برایشان بهتر است و خدا آمرزگار رحیم است (5).
‏هان اى کسانى که ایمان آورده اید اگر فاسقى خبرى برایتان آورد تحقیق کنید تا مبادا ندانسته به قومى بى گناه حمله کنید و بعدا که اطلاع یافتید از کرده خود نادم شوید (6).
‏و بدانید که رسول اللّه در بین شما است باید که از او اطاعت کنید و اگر او شما را در بسیارى امور اطاعت کند خود شما به تنگ مى آیید و لیکن خداى تعالى ایمان را محبوب شما کرد و در دلهایتان زینت داد و کفر و فسوق و عصیان را مورد نفرتتان قرار داد اینان رشد یافتگانند (7).
‏رشدى که خود فضلى از خدا و نعمتى از او است و خدا داناى فرزانه است (8).
‏اگر دو طائفه از مؤ منین به جان هم افتادند بینشان اصلاح کنید پس اگر معلوم شد یکى از آن دو طائفه بر دیگرى ستم مى کند با آن طائفه کارزار کنید تا به حکم اجبار تسلیم امر خدا شود و اگر به سوى خدا برگشت بین آن دو طائفه به عدل اصلاح کنید (و باز هم توصیه م‏ی‏‌‏کنم که ) عدالت را گسترش دهید که خدا عدالت گستران را دوست مى دارد (9).
‏تنها مؤ منین برادر یکدیگرند پس بین برادران خود اصلاح کنید و از خدا پروا کنید، شاید مورد رحمش قرار گیرید (10).
 
 
‏بیان آیات
‏ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 455
‏مسائل و مطالبى که سوره مبارکه حجرات مشتمل بر آنست
‏این سوره مشتمل بر مسائلى از احکام دین است ، احکامى که با آن سعادت زندگى فردى ‏انسان تکمیل مى شود، و نظام صالح و طیب در مجتمع او مستقر مى گردد. بعضى از آن ‏مسائل ادب جمیلى است که باید بین بنده و خداى سبحان رعایت شود، و پاره اى آدابى است ‏که بندگان خدا باید در مورد رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) رعایت کنند، که ‏در پنج آیه اول سوره آمده . بعضى دیگر آن ، احکام مربوط به مسائلى است که مردم در ‏برخورد با یکدیگر در مجتمع زندگى خود باید آن را رعایت کنند. قسمتى دیگر مربوط ‏به برترى هایى است که بعضى افراد بر بعض دیگر دارند، و
‏تفسیر سوره حجرات ‏ 3
‏تفاضل و برترى افراد از اهم امورى است که جامعه مدنى انسان با آن منتظم مى شود، و ‏انسان را به سوى زندگى توام با سعادت و عیش پاک و گوارا هدایت مى کند، و با آن ‏بین دین حق و باطل فرق مى گذارد، و مى فهمد کدام دین حق است ، و کدام از سنن اجتماعى ‏قومى است . و در آخر، سوره را با اشاره به حقیقت ایمان و اسلام ختم نموده ، بر بشریت ‏منت مى گذارد که نور ایمان را به او افاضه فرموده است‏.
‏این سوره به شهادت مضامین آیاتش در مدینه ‏نازل شده ، به استثناى آیه ((‏یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى ...(( ‏که بعضى ‏در باره مدنى بودن آن حرف دارند، که به زودى خواهد آمد.
‏یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَینَ یَدَىِ اللَّهِ وَ رَسولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمِیعٌ عَلِیمٌ
‏کلمه ‏((‏بین یدى ((‏در باره هر چیز استعمال ‏شود، به معناى جلوى آن چیز است ، و این استعمالى است شایع ، چیزى که هست یا مجازى ‏است و یا استعاره اى . و اینکه این کلمه را هم به خدا نسبت داده و هم به ‏رسول خدا، خود دلیل بر این است که منظور از آن ، جلو چیزیست مشترک بین خدا و ‏رسول و آن مقام حکمرانى است ، که مختص است به خداى سبحان و - با اذنش - به ‏رسول او همچنان که در جاى دیگر فرموده : ‏((‏ان الحکم الا لله ((‏، و نیز فرموده : ‏((‏و ما ‏ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن اللّه((.
‏و نیز شاهد بر اینکه مراد از بین یدى حکم است ؛ این مى باشد که آیه شریفه را با جمله ‏((‏یا ایها الذین امنوا(( ‏آغاز، و با جمله ‏((‏ ‏و اتقوا اللّه ان اللّه سمیع علیم (( ‏ختم کرده ، ‏که از ظاهر آن برمى آید مراد از ‏((‏ ‏بین یدى (( ‏آن مقامى است که ارتباط به مؤ منین متقى ‏دارد؛ به کسانى ارتباط دارد که هم به خدا و رسولش ایمان دارند، و هم از آن دو پروا. و ‏آن مقام همان مقام حکم است که مؤ منین احکام اعتقادى و عملى خود را از آن مقام مى گیرند.
‏ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 456
‏توضیح معناى جمله : ))‏لا تقدموا بین یدى الله و رسوله (( ‏و بیان اینکه مفاد آن این ‏است که هیچ حکمى را بر حکم خدا و رسول مقدم مدارید
‏با این تقریب روشن گردید که مراد از ))‏لا تقدموا(( ‏هم این است که هیچ حکمى را بر حکم ‏خدا و رسولش مقدم مدارید، حال یا مراد این است که ‏قبل از گرفتن کلام و دستور خدا و رسول در باره حکم چیزى سخنى نگویید، و یا ‏قبل از گرفتن دستور خدا عملى را انجام ندهید. لیکن از اینکه به ‏دنبال کلام مى فرماید: ))‏ان اللّه سمیع علیم : خدا شنوا و داناست (( ‏مثل اینکه برمى آید مراد تقدیم قول است ، نه تقدیم ‏فعل و نه اعم از آن دو، که هم شامل قول شود و هم ‏فعل ، و گر نه اگر مراد قول و فعل هر دو بود، مى فرمود: ))‏ان اللّه سمیع بصیر : ‏خدا شنوا و بینا است (( ‏هم سخن شما را مى شنود، و هم ‏عمل شما را مى بیند، همچنانکه در بسیارى از موارد که پاى ‏فعل در کار است کلمه ‏((‏ ‏بصیر(( ‏را آورده ، مثلا مى فرماید: ‏((‏ ‏و اللّه بما تعملون ‏بصیر((. ‏پس حاصل معناى آیه این شد: اى کسانى که ایمان آورده اید، در جایى که خدا و ‏رسول او حکمى دارند، شما حکم نکنید - یعنى حکمى نکنید مگر به حکم خدا و ‏رسول او - و باید که همواره این خصیصه در شما باشد، که پیرو و گوش به فرما‏ن خدا و رسول باشید.
‏و لیکن از آنجایى که هر فعل و ترک فعلى که آدمى دارد، بدون حکم نمى تواند باشد. ‏و همچنین هر تصمیم و اراده اى که نسبت به فعل و یا ترک فعلى دارد آن اراده نیز خالى از ‏حکم نیست ، در نتیجه مى توان گفت که مؤ من نه تنها در ‏فعل و ترک فعلش باید گوش به فرمان خدا باشد، بلکه در اراده و تصمیمش هم باید ‏پیرو حکم خدا باشد. و نهى در آیه شریفه ما را نهى مى کند از اینکه هم به سخنى اقدام ‏کنیم که از خدا و رسول نشنیده ایم و هم به فعلى و یا ترک فعلى اقدام کنیم که حکمش را ‏از خدا و رسول نشنیده ایم ، و هم نسبت به عملى اراده کنیم که حکم آن اراده را از خدا و ‏رسولش نشنیده ایم . در نتیجه آیه شریفه نظیر و قریب المعنى با آی‏ه ))‏بل عباد مکرمون لا یسبقونه بالقول و هم بامره یعملون (( ‏مى شود که در باره اوصاف ‏ملائکه مى فرماید: از کلام خدا سبقت نمى گیرند، و همواره به امر اوعمل مى کنند.و این اتباعى که در جمل‏ه ))‏لا‏‌‏تقدموا‏‌‏بین‏‌‏یدى‏‌‏اللّه‏‌‏و‏‌‏رسول‏ه(( ‏بدان دعوت ‏مى کند، همان داخل شدن در ولایت خدا، و وقوف در موقف عبودیت ، و سیر در آن مسیر است ، ‏به طورى که عبد در مرحله تشریع مشیت خود را تابع مشیت خدا کند، همانطور که در مرحله ‏تکوین مشیتش تابع مشیت خدا است و خداى تعالى در آن باره فرموده : ((‏و ما تشاون الا ان ‏یشاء اللّه ((‏، و نیز فرموده : ((‏و اللّه ولى المؤ منین ((‏، و نیز فرموده : ((‏و اللّه ولى ‏المتقین ((.
‏ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 457
‏این بود نظریه ما در تفسیر آیه مورد بحث ، و مفسرین وجوهى دیگر ذکر کرده اند که ‏بعضى از آنها از نظر شما مى گذرد:
‏وجوه مختلف دیگرى که مفسرین در معناى جمله فوق گفته اند
1 ‏((‏تقدیم (( ‏در این آیه به معناى ‏((‏ ‏تقدم (( ‏است ، یعنى اگر کلمه ‏((‏ ‏تقدیم (( ‏در ‏جاهاى دیگر متعدى و به معناى جلو انداختن چیزیست ، در اینجا به معناى تقدم و جلو افتادن ‏است ؛ و معناى آیه اینست که : از خدا و رسولش جلو نیفتید، و
‏تفسیر سوره حجرات ‏ 4
‏قبل از امر و نهى خدا و رسول امر و نهى نکنید، و ‏قبل از دستور خدا و رسول هیچ کارى را فیصله ندهید.
‏و چه بسا گفته باشند ک‏ه ‏((‏ ‏تقدیم (( ‏در آیه به همان معناى معروف کلمه است ، لیکن در ‏اینجا با صرفنظر از متعلقاتش استعمال شده ، مانند آیه ‏((‏ ‏یحیى و یمیت ((‏، که معنایش ‏متعدى است ، ولى کارى ندارد به اینکه چه کسى را زنده و چه کسى را مى میراند، در ‏نتیجه معنایش همان معناى تقدم مى شود، یعنى جلو قرار گرفتن چیزى از چیز دیگر. و چون ‏لفظ آیه مطلق است تمامى انواع تقدم را مى گیرد: تقدم در سخن گفتن ، تقدم در ‏عمل ، و حتى تقدم در راه رفتن ، و تقدم در نشستن ، و تقدم در عبادتهایى که وقت معین دارد، ‏مثل نماز ظهر خواندن در قبل از ظهر، و تقدمهاى دیگر.
2 ‏مراد از آیه شریفه این است که مؤ منین را نهى کند از سخن گفتن ‏قبل از رسول خدا، یعنى وقتى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) در مجلس حاضر ‏است و شخصى از آن جناب سؤ الى مى کند، قبل از آنکه آن جناب پاسخ بگوید، شما د‏ر‏پاسخ گفتن جلو نیفتید.
‏معناى آیه این است که : مادام که خدا و رسول دستورى به شما نداده اند، هیچ سخنى ‏مگویید، و هیچ عملى انجام ندهید.
‏معناى آیه این است که : سخن خود را مقدم بر سخن ‏رسول خدا مکنید، و عمل خود را مقدم بر عمل او نسازید، و به احدى اجازه ندهید جلوتر از ا‏ور‏اه برود.
‏اشکالى که در سه وجه اخیر است این است که منظور از آیه را نهى از تقدم بر ‏رسول خدا دانسته اند، و حال آنکه در آیه نهى فرموده از تقدم بر خدا و بر ‏رسول خدا، و ظاهرا خواسته اند بگویند آوردن کلمه ((‏اللّه (( ‏در آیه شریفه تنها جنبه ‏تشریف دارد، مثل اینکه مى گویى : ((‏اعجبنى زید و کرمه - مرا به شگفت آورد زید و کرامت ‏او(( ‏پس آوردن نام خدا قبل از نام رسول خدا تنها براى این است که اشاره کند به اینکه ‏سبقت جستن به رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) سبقت جستن بر خدا هم هست .
‏ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 458
‏و شاید دقت در آنچه ما در تفسیر آیه گفتیم ، خواننده را باز بدارد از اینکه یکى از این ‏وجوه را بپذیرد.
‏((‏ ‏و اتقوا اللّه ان اللّه سمیع علیم (( - ‏در این جمله بندگان را امر به تقوى مى کند، و ‏چون موقف بنده موقف پیروى و عبودیت است ، و انسان جز ظرف عبودیت ظرفى دیگر ندارد، ‏لذا تقوى را مطلق آورد و نفرمود از چه چیز بپرهیزید.
‏و جمله ‏((‏ ‏ان اللّه سمیع علیم (( ‏نهى از تقدم و امر به تقوى را ‏تعلیل مى کند، مى فرماید از خدا بترسید، و این امر را اطاعت و آن نهى را ‏امتثال کنید، و با زبان سر و با زبان سر بر خدا و رسولش تقدم مجویید، که خدا ‏سخنان شما را مى شنود و از اعمال ظاهر و باطن شما خبر دارد.
‏مراد از اینکه فرمود: صداى خود را از صداى پیامبر بلندتر نکنید
‏یَأَیهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصوَتَکُمْ فَوْقَ صوْتِ النَّبىِّ ...
‏منظور از اینکه مى فرماید: صداى خود را بلندتر از صداى ‏رسول اللّه مکنید، این است که وقتى با آن جناب صحبت مى کنید، صدایتان بلندتر از ‏صداى آن جناب نباشد، چون - به طورى که گفته اند - دو عیب در این ‏عمل هست : یا منظور شخصى که صداى خود را بلند مى کند این است که توهینى به آن ‏جناب کرده باشد، که این کفر است . و یا منظورى ندارد و تنها شخصى بى ادب است که ‏رعایت مقام آن جناب را نمى کند، و این خلاف دستور است ، چون مسلمانان دستور دارند آن ‏جناب را احترام و تعظیم کنند.
‏مى فرماید: ‏((‏ ‏و لا تجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض (( ‏با آن جناب آن طور که ‏با یکدیگر صحبت مى کنید داد و فریاد مکنید، چون رعایت احترام و تعظیم آن جناب اقتضاء ‏دارد در هنگام تخاطب گوینده صدایش ‏‍‏ کوتاه تر از صداى آن حضرت باشد. پس به ‏طور کلى ، با صداى بلند صحبت کردن فاقد معناى تعظیم است ، و با بزرگان به ‏صداى بلند صحبت کردن . نظیر مردم عادى ، خالى از اسائه ادب و وقاحت نیست .
‏ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 459
‏توضیح راجع به جمله : ‏((‏ ‏ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون (( ‏و وجوهى که ‏درباره ظهور آن در اینکه بدون کفر هم عمل حبط مى شود گفته شده است
‏((‏ ‏ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون (( ‏یعنى ‏((‏ ‏لئلا تحبط، او کراهه ان تحبط ‏اعمالکم ((: ‏به صداى بلند سخن مگویید تا ‏اعمال شما حبط نشود. و این جمله متعلق به هر دو نهى است ، معنایش این است که : اگر ‏گفتیم به روى آن جناب فریاد نزنید و اینکه گفتیم به صداى بلند صحبت نکنید، آن ‏طور که در بین خود صحبت مى کنید براى این است که اعمالتان به این وسیله و ندانسته
‏تفسیر سوره حجرات ‏ 5
‏باطل نشود، چون این دو عمل باعث حبط و بطلان ‏اعمال صالح است . و ما در جلد دوم این کتاب بحثى پیرامون مساءله حب‏ط ا‏عمال گذرانیدیم .
‏بعضى از مفسرین احتمال داده اند که جمله ‏((‏ ‏ان تحبط(( ‏تعلیلى باشد براى عملى که از ‏آن نهى شده ، یعنى فریاد زدن و بلند حرف زدن ، و معنا این باشد که : این ‏عمل که به منظور حبط انجام مى دهید عملى است که نهى شده ، و فرق بین اینکه جمله ‏مزبور تعلیل نهى باشد، یا تعلیل منهى عنه ، این است که در اولى ‏فعل منهى عنه تعلیل شده و در دومى فعل تعلیل شده مورد نهى قرار گرفته . و خواننده ‏محترم مى داند که دومى توجیهى تکلف آور است .
‏و ظاهر آیه شریفه این است که بلند کردن صداى خود از صداى ‏رسول خدا، و بلند سخن گفتن در حضور آن جناب ، دو ‏عمل گناه و موجب حبط عمل است ، پس استفاده مى شود که غیر از کفر گناهانى دیگر نیز هس‏ت ‏که باعث حبط مى شود.
‏عده اى آیه را چنین توجیه کرده اند که : مراد از حبط، ثواب نداشتن خود ‏عمل است ، نه اینکه این عمل مانند کفر، ثواب سایر ‏اعمال را باطل مى کند. در مجمع البیان مى گوید: اصحاب ما گفته اند: معناى حبط ‏عمل در جمله ‏((‏ ‏ان تحبط اعمالکم (( ‏این است که همین سخن گفتن مسلمانان با ‏رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) اگر با رعایت ادب و تعظیم آن جناب ‏باشد ‏مستحق ثواب مى باشند، و اگر همین سخن گفتن را طورى انجام دهند که رعایت احترام آن ‏جناب نشود مستحق عقاب مى شوند، و آن ثواب هم از دستشان مى رود، پس همین عملشان حبط ‏شده ، پس این آیه هیچ ربطى به اهل عذاب ندارد.
‏دلیل این گفتار ما این است که در آیه مورد بحث احباط به خود ‏عمل معلق شده ، و بعضى از مفسرین آن را مربوط کرده اند به ثوابى که در برابر ‏عمل مستحق مى شود، و این خلاف ظاهر است .
‏ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 460
‏رد توجیه کسانى که مراد از حبط را ثواب نداشتن ‏خودعمل دانسته اند
‏این توجیه درست نیست ، براى اینکه در حبط مربوط به کفر هم که بدون هیچ شکى منظور ‏از آن حبط ثواب اعمال است نیز حبط معلق شده به خود ‏اعمال ، همان طور که در این آیه نیز چنین است . پس ناگزیریم در اینجا هم آیه را ‏حمل کنیم به همان معنایى که آیه حبط مربوط به کفر را ‏حمل کردیم . آنجا گفتیم که کفر، ثواب عمل را حبط مى کند، اینجا نیز باید همین را ‏بگوییم ، و هیچ فرقى بین این دو مورد نیست . و این که گفتند خلاف ظاهر است ‏قبول نداریم ، براى اینکه بطلان عمل همین است که اثر مترتب بر آ‏ن ‏باطل شود.
‏بعضى دیگر آیه را چنین توجیه کرده اند که : تنها کفر باعث حبط است ، و اگر در این ‏آیه فریاد زدن به روى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) و بلند صحبت کردن را ‏هم باعث حبط دانسته از این جهت نبوده که خود این رفتار باعث حبط مى شود، بلکه از این ‏جهت بوده که ممکن است گاهى این عمل باعث اذیت شدن آن جناب شود، و اذیت کردن ‏رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) کفر و مایه حبط ‏عمل است .
‏توجیه بعضى مفسرین که نهى در آیه را به ملاک پرهیز از عملى که باعث آزار ‏پیامبرمى شود دانسته اند
‏بعضى هم گفته اند: هر چند در آیه از مطلق بلند حرف زدن نهى شده ولى ما مى دانیم که ‏ملاک آن پرهیز از عملى است که ممکن است باعث آزار ‏رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) شود و چون آزار آن جناب به اتفاق مسلمین کفر و ‏باعث حبط عمل است ، لذا به طور مطلق از عملى که گمان آزار پیغمبر در آن هست نهى کرده ‏، چه اینکه آزار باشد و چه نباشد. و این به دو منظور بوده یکى حمایت از حرمت آن جناب ، ‏و یکى پیش ‏‍‏ گیرى و از بین بردن ماده فساد.
‏و چون این عمل مورد نهى ، دو قسم بوده ، یکى به حد کفر مى رسیده و آن صورتى است ‏که رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله وسلّم ) را آزار دهد، و یکى هم به حد کفر نمى ‏رسیده ، و نیز از آنجا که دلیلى نبوده این دو قسم ‏عمل را مشخص کند، و اگر هم فرض کنیم بوده مردم در بیشتر مواقع توجهى به آن ‏نداشتند لذا مکلفین باید به عنوان احتیاط از هر دو قسم ، احتیاط مى کردند، تا از آن هم که ‏به حد اذیت مى رسیده اجتناب کرده باشند.
‏و جمله ‏((‏ ‏ان تحبط اعمالکم و انتم لا تشعرون (( ‏هم به همین مشخص ‏‍‏ نبودن این دو قسم ‏اشاره مى کند، و الا اگر به صداى بلند سخن گفتن با آن جناب به طور مطلق حرام مى ‏بود - چه به حد اذیت برسد و چه نرسد - دیگر جا نداشت بفرماید ندانسته اعمالتان ‏حبط شود چون مورد تکلیف منحصر به یک قسم بود، یعنى بلند حرف زدن ، ‏حال اگر به حد آزار برسد کفر هم بود، و اگر نرسد ‏حداقل حرام بود پس به طور قطع بلند حرف زدن حرام بوده ، دیگر چه معنا دارد عدم ‏شعور و عدم تشخیص را در اینجا بیاورند، با اینکه شعور بطور مطلق ثابت است - این ‏بود خلاصه گفتار صاحب مجمع البیان .
‏ترجمه تفسیر المیزان جلد 18 صفحه : 461
‏اشکال به توجیه اخیر: تکلیف مذکور یک تکلیف نفسى است نه غیرى

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

دانلود بهترین فایل تحقیق تفسیر سوره قدر ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-قدر-(-ورد)
تحقیق تفسیر سوره قدر ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .doc
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 14
حجم فایل: 115 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏1
‏تفس‏ی‏ر‏ سوره قدر
‏ به نام خداوند رحمان و رح‏ی‏م‏.ما ا‏ی‏ن‏ قرآن عظ‏ی‏م‏ الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کرد‏ی‏م‏....
‏سوره‏ قدر مک‏ی‏ است و پنج آ‏ی‏ه‏ دارد
‏سوره‏ قدر آ‏ی‏ات‏ ۱ - ۵
‏بسم‏ الله الرحمن الرح‏ی‏م‏ انا انزلناه ف‏ی‏ ل‏ی‏له‏ٔ‏ القدر (۱) و ما ادراک ما ل‏ی‏له‏ٔ‏ القدر (۲) ل‏ی‏له‏ٔ‏ القدر خ‏ی‏ر‏ من الف شهر (۳) تنزل الملئکه‏ٔ‏ و الروح ف‏ی‏ها‏ باذن ربهم من کل امر (۴) سلام ه‏ی‏ حت‏ی‏ مطلع الفجر (۵).
‏▪‏ترجمه آ‏ی‏ات‏
‏به‏ نام خداوند رحمان و رح‏ی‏م‏.ما ا‏ی‏ن‏ قرآن عظ‏ی‏م‏ الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کرد‏ی‏م‏(۱).
‏و‏ تو چه م‏ی‏‏‏دان‏ی‏ شب قدر چ‏ی‏ست؟‏(۲).
‏شب‏ قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است(۳).
‏در‏ ا‏ی‏ن‏ شب فرشتگان و روح(‏ی‏عن‏ی‏ جبرئ‏ی‏ل‏)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور اله‏ی‏ و سرنوشت‏خلق) نازل م‏ی‏‏‏شوند‏(۴).
‏ا‏ی‏ن‏ شب رحمت و سلامت و تهن‏ی‏ت‏ است تا صبحگاه(۵).
‏2
‏▪‏ب‏ی‏ان‏ آ‏ی‏ات‏
‏ا‏ی‏ن‏ سوره نزول قرآن در شب قدر را ب‏ی‏ان‏ م‏ی‏‏‏کند،‏ و آن شب را تعظ‏ی‏م‏ نموده از هزار ماه بالاتر م‏ی‏‏‏داند،‏ چون در آن شب ملائکه و روح نازل م‏ی‏‏‏شوند،‏ و ا‏ی‏ن‏ سوره، هم احتمال مک‏ی‏ بودن را دارد، و هم م‏ی‏‏‏تواند‏ مدن‏ی‏ باشد، و روا‏ی‏ات‏ی‏ که درباره سبب نزول آن از امامان اهل ب‏ی‏ت‏ (عل‏ی‏هم‏ السلام) و از د‏ی‏گران‏ رس‏ی‏ده‏ خال‏ی‏ از تا‏یی‏د‏ مدن‏ی‏ بودن آن ن‏ی‏ست،‏ و آن روا‏ی‏ات‏ی‏ است که دلالت دارد بر ا‏ی‏نکه‏ ا‏ی‏ن‏ سوره بعد از خواب‏ی‏ بود که رسول خدا(ص)د‏ی‏د،‏ و آن خواب ا‏ی‏ن‏ بود که د‏ی‏د‏ بن‏ی‏ ام‏ی‏ه‏ بر منبر او بالا م‏ی‏‏‏روند،‏ و سخت اندوهناک شد، و خدا‏ی‏ تعال‏ی‏ برا‏ی‏ تسل‏ی‏تش‏ ا‏ی‏ن‏ سور‏ه‏ را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت‏بن‏ی‏ ام‏ی‏ه‏ است).
‏"انا انزلناه ف‏ی‏ ل‏ی‏له‏ٔ‏ القدر"
‏ضم‏ی‏ر‏ در"انزلناه"به قرآن برم‏ی‏‏‏گردد،‏ و ظاهرش ا‏ی‏ن‏ است که: م‏ی‏‏‏خواهد‏ بفرما‏ی‏د‏ همه قرآن را در شب قدر نازل کرده، نه بعض‏ی‏ از آ‏ی‏ات‏ آن را، مؤ‏ی‏دش‏ هم ا‏ی‏ن‏ است که تعب‏ی‏ر‏ به انزال کرده، که ظاهر در اعتبار ‏ی‏کپارچگ‏ی‏ است، نه تنز‏ی‏ل‏ که ظاهر در نازل کردن تدر‏ی‏ج‏ی‏ است.
‏و‏ در معنا‏ی‏ آ‏ی‏ه‏ مورد بحث آ‏ی‏ه‏ ز‏ی‏ر‏ است که م‏ی‏‏‏فرما‏ی‏د‏: "و الکتاب المب‏ی‏ن‏ انا انزلناه ف‏ی‏ ل‏ی‏له‏ٔ‏ مبارکه‏ٔ‏" (۱) ، که صر‏ی‏حا‏ فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش ا‏ی‏ن‏ است که نخست‏سوگند به همه کتاب خورده، بعد فرموده ا‏ی‏ن‏ کتاب را که به حرمتش سوگند خورد‏ی‏م،‏ در ‏ی‏ک‏ شب و ‏ی‏کپارچه‏ نازل کرد‏ی‏م‏.
‏پس‏ مدلول آ‏ی‏ات‏ ا‏ی‏ن‏ م‏ی‏‏‏شود‏ که قرآن کر‏ی‏م‏ دو جور نازل شده، ‏ی‏ک‏ی‏ ‏ی‏کپارچه‏ در ‏ی‏ک‏ شب مع‏ی‏ن،‏ و ‏ی‏ک‏ی‏ هم به تدر‏ی‏ج‏ در طول ب‏ی‏ست‏ و سه سال نبوت که آ‏ی‏ه‏ شر‏ی‏فه‏"و قرآنا فرقناه لتقراه عل‏ی‏ الناس عل‏ی‏ مکث و نزلناه تنز‏ی‏لا‏" (۲) ، نزول تدر‏ی‏ج‏ی‏ آن را ب‏ی‏ان‏ م‏ی‏‏‏کند،‏ و همچن‏ی‏ن‏ آ‏ی‏ه‏ ز‏ی‏ر‏ که م‏ی‏‏‏فرما‏ی‏د‏: "و قال الذ‏ی‏ن‏ کفروا لو لا نزل عل‏ی‏ه‏ القرآن جمله‏ٔ‏ واحده‏ٔ‏ کذلک لنثبت‏به فؤادک و رتلناه ترت‏ی‏لا‏" (۳) .
‏و‏ بنا بر ا‏ی‏ن،‏ د‏ی‏گر‏ نبا‏ی‏د‏ به گفته بعض‏ی‏ (۴) اعتنا کرد که گفته‏اند: معنا‏ی‏ آ‏ی‏ه‏"انزلناه" ا‏ی‏ن‏ است که شروع به انزال آن کرد‏ی‏م،‏ و منظور از انزال هم انزال چند آ‏ی‏ه‏ از قرآن است، که در آن شب ‏ی‏کباره‏ نازل شد نه همه آن.
‏4
‏و‏ در کلام خدا‏ی‏ تعال‏ی‏ آ‏ی‏ه‏‏‏ا‏ی‏ که ب‏ی‏ان‏ کند ل‏ی‏له‏ مذکور چه شب‏ی‏ بوده د‏ی‏ده‏ نم‏ی‏‏‏شود‏ بجز آ‏ی‏ه‏"شهر رمضان الذ‏ی‏ انزل ف‏ی‏ه‏ القرآن" (۵) که م‏ی‏‏‏فرما‏ی‏د‏: قرآن ‏ی‏کپارچه‏ در ماه رمضان نازل شده، و با انضمام آن به آ‏ی‏ه‏ مورد بحث معلوم م‏ی‏‏‏شود‏ شب قدر ‏ی‏ک‏ی‏ از شبها‏ی‏ ماه رمضان است، و اما ا‏ی‏نکه‏ کدام‏ی‏ک‏ از شب‏ها‏ی‏ آن است در قرآن چ‏ی‏ز‏ی‏ که بر آن دلالت کند ن‏ی‏امده،‏ تنها از اخبار استفاده م‏ی‏‏‏شود،‏ که ان شاء الله در بحث روا‏ی‏ت‏ی‏ آ‏ی‏نده‏ بعض‏ی‏ از آنها از نظر خواننده م‏ی‏‏‏گذرد‏.
‏در‏ ا‏ی‏ن‏ سوره آن شب‏ی‏ که قرآن نازل شده را شب قدر نام‏ی‏ده،‏ و ظاهرا مراد از قدر تقد‏ی‏ر‏ و اندازه‏گ‏ی‏ر‏ی‏ است، پس شب قدر شب اندازه‏گ‏ی‏ر‏ی‏ است، خدا‏ی‏ تعال‏ی‏ در آن شب حوادث ‏ی‏ک‏ سال را ‏ی‏عن‏ی‏ از آن شب تا شب قدر سال آ‏ی‏نده‏ را تقد‏ی‏ر‏ م‏ی‏‏‏کند،‏ زندگ‏ی‏،‏ مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و چ‏ی‏زها‏یی‏ ‏د‏ی‏گر‏ از ا‏ی‏ن‏ قب‏ی‏ل‏ را مقدر م‏ی‏‏‏سازد،‏ آ‏ی‏ه‏ سوره دخان هم که در وصف شب قدر است‏بر ا‏ی‏ن‏ معنا دلالت دارد: "ف‏ی‏ها‏ ‏ی‏فرق‏ کل امر حک‏ی‏م‏ امرا من عندنا انا کنا مرسل‏ی‏ن‏ رحمه‏ٔ‏ من ربک" (۶) ، چون"فرق"، به معنا‏ی‏ جدا ساز‏ی‏ و مشخص کردن دو چ‏ی‏ز‏ از ‏ی‏کد‏ی‏گر‏ است، و فرق هر امر حک‏ی‏م‏ جز ا‏ی‏ن‏ م‏عنا‏ ندارد که آن امر و آن واقعه‏ا‏ی‏ که با‏ی‏د‏ رخ دهد را با تقد‏ی‏ر‏ و اندازه‏گ‏ی‏ر‏ی‏ مشخص سازند.
‏و‏ از ا‏ی‏ن‏ استفاده م‏ی‏‏‏شود‏ که شب قدر منحصر در شب نزول قرآن و آن سال‏ی‏ که قرآن در آن شبش نازل شد ن‏ی‏ست،‏ بلکه با تکرر سنوات، آن شب هم مکرر م‏ی‏‏‏شود،‏ پس در هر ماه رمضان از هر سال قمر‏ی‏ شب قدر‏ی‏ هست، که در آن شب امور سال آ‏ی‏نده‏ تا شب قدر سال بعد اندازه گ‏ی‏ر‏ی‏ و مقدر م‏ی‏‏‏شود‏.
‏برا‏ی‏ ا‏ی‏نکه‏ ا‏ی‏ن‏ فرض امکان دارد که در ‏ی‏ک‏ی‏ از شبها‏ی‏ قدر چهارده قرن گذشته قرآن ‏ی‏کپارچه‏ نازل شده باشد، ول‏ی‏ ا‏ی‏ن‏ فرض معنا ندارد که در آن شب حوادث تمام‏ی‏ قرون گذشته و آ‏ی‏نده‏ تع‏یی‏ن‏ گردد. علاوه بر ا‏ی‏ن،‏ کلمه"‏ی‏فرق‏"به خاطر ا‏ی‏نکه‏ فعل مضارع است استمرار را م‏ی‏‏‏رساند،‏ در سوره مورد بحث هم که فرموده: "شب قدر از هزار ماه بهتر است"و ن‏ی‏ز‏ فرموده: "ملائکه در آن شب نازل م‏ی‏‏‏شوند‏"مؤ‏ی‏د‏ ا‏ی‏ن‏ معنا است.
‏پس‏ وجه‏ی‏ برا‏ی‏ تفس‏ی‏ر‏ ز‏ی‏ر‏ ن‏ی‏ست‏ که بعض‏ی‏ (۷) کرده و گفته‏اند: شب قدر در تمام دهر فقط ‏ی‏ک‏ شب بود، و آن شب‏ی‏ بود که قرآن در آن نازل گرد‏ی‏د،‏ و د‏ی‏گر‏ تکرار نم‏ی‏‏‏شود‏.و همچن‏ی‏ن‏ تفس‏ی‏ر‏ د‏ی‏گر‏ی‏ که بعض‏ی‏ (۸) کرده و گفته‏اند: تا رسول خدا(ص) زنده بود شب قدر در هر سال تکرار م‏ی‏‏‏شد،‏ و بعد از رحلت آن جناب خدا شب قدر را هم از ب‏ی‏ن‏ برد.و ن‏ی‏ز‏ سخن آن مفسر (۹) د‏ی‏گر‏ که گفته: شب قدر تنها
‏4
‏ی‏ک‏ شب مع‏ی‏ن‏ در تمام سال است نه در ماه رمضان.و ن‏ی‏ز‏ سخن آن مفسر (۱۰) د‏ی‏گر‏ که گفته: شب قدر شب‏ی‏ است در تمام سال، ول‏ی‏ در هر سال ‏ی‏ک‏ شب نامعلوم‏ی‏ است، در سال بعثت در ما‏ه‏ رمضان بوده در سال‏ها‏ی‏ د‏ی‏گر‏ در ماهها‏ی‏ د‏ی‏گر،‏ مثلا شعبان ‏ی‏ا‏ ذ‏ی‏ القعده واقع م‏ی‏‏‏شود،‏ ه‏ی‏چ‏ ‏ی‏ک‏ از ا‏ی‏ن‏ اقوال درست ن‏ی‏ست‏.
‏بعض‏ی‏ (۱۱) د‏ی‏گر‏ گفته‏اند: کلمه"قدر"به معنا‏ی‏ منزلت است، و اگر شب نزول قرآن را شب قدر خوانده به خاطر اهتمام‏ی‏ بوده که به مقام و منزلت آن شب داشته، و ‏ی‏ا‏ عنا‏ی‏ت‏ی‏ که به عبادت متعبد‏ی‏ن‏ در آن شب داشته.
‏بعض‏ی‏ (۱۲) د‏ی‏گر‏ گفته‏اند: کلمه"قدر"به معنا‏ی‏ ض‏ی‏ق‏ و تنگ‏ی‏ است، و شب قدر را بدان جهت قدر خوانده‏اند که زم‏ی‏ن‏ با نزول ملائکه تنگ م‏ی‏‏‏گردد‏.و ا‏ی‏ن‏ دو وجه به طور‏ی‏ که ملاحظه م‏ی‏‏‏کن‏ی‏د‏ چنگ‏ی‏ به دل نم‏ی‏‏‏زند‏.
‏پس‏ حاصل آ‏ی‏ات‏ مورد بحث‏به طور‏ی‏ که ملاحظه کرد‏ی‏د‏ ا‏ی‏ن‏ شد که شب قدر بع‏ی‏نه‏ ‏ی‏ک‏ی‏ از شبها‏ی‏ ماه مبارک رمضان از هر سال است، و در هر سال در آن شب همه امور احکام م‏ی‏‏‏شود،‏ البته منظورمان" احکام"از جهت اندازه‏گ‏ی‏ر‏ی‏ است، خواه‏ی‏د‏ گفت پس ه‏ی‏چ‏ امر‏ی‏ از آن صورت که در شب قدر تقد‏ی‏ر‏ ‏شده‏ باشد در جا‏ی‏ خودش با ه‏ی‏چ‏ عامل‏ی‏ دگرگون نم‏ی‏‏‏شود؟‏ در پاسخ م‏ی‏‏‏گو‏یی‏م‏: نه، ه‏ی‏چ‏ منافات‏ی‏ ندارد که در شب قدر مقدر بشود ول‏ی‏ در ظرف تحققش طور‏ی‏ د‏ی‏گر‏ محقق شود، چون ک‏ی‏ف‏ی‏ت‏ موجود شدن مقدر، امر‏ی‏ است، و دگرگون‏ی‏ در تقد‏ی‏ر،‏ امر‏ی‏ د‏ی‏گر‏ است، همچنان که ه‏ی‏چ‏ منافات‏ی‏ ندارد که حواد‏ث‏ در لوح محفوظ مع‏ی‏ن‏ شده باشد، ول‏ی‏ مش‏ی‏ت‏ اله‏ی‏ آن را تغ‏یی‏ر‏ دهد، همچنان که در قرآن کر‏ی‏م‏ آمده: " ‏ی‏محوا‏ الله ما ‏ی‏شاء‏ و ‏ی‏ثبت‏ و عنده ام الکتاب" (۱۳) .
‏علاوه‏ بر ا‏ی‏ن،‏ استحکام امور به حسب تحققش مراتب‏ی‏ دارد، بعض‏ی‏ از امور شرا‏ی‏ط‏ تحققش موجود است، و بعض‏ی‏‏‏ها‏ ناقص است، و احتمال دارد که در شب قدر بعض‏ی‏ از مراتب احکام تقد‏ی‏ر‏ بشود، و بعض‏ی‏ د‏ی‏گرش‏ به وقت د‏ی‏گر‏ موکول گردد، اما آنچه از روا‏ی‏ات‏ بر م‏ی‏‏‏آ‏ی‏د‏ و به زود‏ی‏ روا‏ی‏اتش‏ از ن‏ظر‏ خواننده خواهد گذشت‏با ا‏ی‏ن‏ وجه سازگار ن‏ی‏ست‏.
‏"و ما ادر‏ی‏ک‏ ما ل‏ی‏له‏ٔ‏ القدر"

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.

خرید فایل تحقیق تفسیر سوره قدر 14 ص ( ورد)

تحقیق-تفسیر-سوره-قدر-14-ص-(-ورد)
تحقیق تفسیر سوره قدر 14 ص ( ورد)
فرمت فایل دانلودی: .zip
فرمت فایل اصلی: .doc
تعداد صفحات: 32
حجم فایل: 13 کیلوبایت
قیمت: 8500 تومان

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل :  word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 32 صفحه

 قسمتی از متن word (..doc) : 
 

‏3
‏1
‏بیان
‏این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان می کند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر می داند، چون در آن شبملائکه و روح نازل می شوند، و این سوره هم احتمال کلی بودن را دارد، و هم می تواند مدنی باشد و روایاتی که دربارة سبب نزول آن از امامان اهل بین علیهم السلام و از دیگران رسیده خالی از تأیید مدنی بودن آن نیست، و آن روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه این سوره بعد از خوابی بود که رسول خدا(ص) دید، و آن خواب این بود که بنی امیه بر منبر او بالا می روند، و سخت اندوهناک شد، و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت بنی امیه است).
‏(انا انزلنا فی لیله القدر)
‏3
‏1
‏بیان
‏این سوره نزول قرآن در شب قدر را بیان می کند، و آن شب را تعظیم نموده از هزار ماه بالاتر می داند، چون در آن شبملائکه و روح نازل می شوند، و این سوره هم احتمال کلی بودن را دارد، و هم می تواند مدنی باشد و روایاتی که دربارة سبب نزول آن از امامان اهل بین علیهم السلام و از دیگران رسیده خالی از تأیید مدنی بودن آن نیست، و آن روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه این سوره بعد از خوابی بود که رسول خدا(ص) دید، و آن خواب این بود که بنی امیه بر منبر او بالا می روند، و سخت اندوهناک شد، و خدای تعالی برای تسلیتش این سوره را نازل کرد(و در آن فرمود شب قدر بهتر از هزار ماه حکومت بنی امیه است).
‏(انا انزلنا فی لیله القدر)
‏3
‏2
‏ضمیر در (انزلناه) بقرآن بر می گردد، و ظاهرش این است که می خواهد بفرماید همه قرآن را در شب قدر نازل کرده. نه بعضی از آیات آنرا، مؤیدش هم اینست که تعبیر بانزال کرده، که ظاهر در اعتبار یکپارچگی است، نه تنزیل که ظاهر در نازل کردن تدریجی است.
‏و در معنای آیه مورد بحث آیة زیر است، که می فرماید: (والکتاب المبین، انا أنزلناه فی لیله مبارکه) (سوگند بکتاب مبین ما آنرا در شبی مبارک نازل کردیم) (دخان-3)، که صریحاً فرموده همه کتاب را در آن شب نازل کرده، چون ظاهرش این است که نخست سوگند به همة کتاب خورده. بعد فرموده این کتاب را که به حرمتش سوگند خوردیم، در یک شب و یکپارچه نازل کردیم.
‏3
‏3
‏پس مدلول آیان این می شود که قرآن کریم دو جور نازل شده، یکی یکپارچه در یک شب معین، و یکی هم بتدریج، در طول بیست و سه سال نبوت) که آیة شریفه: (و قرآنا فرقناه لتقراء علی الناس علی مکث، و نزلناه تنزیلا)(اسری-106)، به نزول تدریجی آنرا بیان می کند، و هم چنین آیه زیر که می فرماید:(و قال الذین کفروا آنانکه کافر شدند گفتند: چرا قرآن یکباره بر او نازل نشد، بله یکباره نازل نکردیم، تا قلب تو را ثبات و آرامش بخشیم، و بدین منظور آیه آیه اش کردیم)(فرقان-32)
‏و بنابراین دیگر نباید بگفته زیر اعتنا کرد که گفته اند: معنای آیه: (أنزلنا) این است که شروع بانزال آن کردیم، و منظور از انزال هم انزال چند آیه از قرآن است، که در آن شب یکباره نازل شد نه همه آن.

 

دانلود فایل
پرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.