لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
فصل اول: جنایت علیه بشریت
گفتار اول: کلیات
جنایت علیه بشریت، جنایت علیه انسانیت است که برخی اصول کلی حقوقی را نقص
می کند و موجب نگرانی جامعه بین المللی می شود. جنایت علیه بشریت جرمی بین المللی است که نتایج و پیامدهای آن فراتر از مرزهای بین المللی رفته و به لحاظ اهمیت و شدت به اندازه ای است که محدوده های قابل تحمل تمدن جدید را در نور دیده است. جنایت علیه بشریت یا جنایت نسل کشی تفاوت دارد زیرا در نسل کشی قصد خاص، نابود کردن اعضای یک گروه معین لازم است که در مورد جنایت علیه بشریت قصد خاص لازم نیست.
برای نمونه، در دیباچة کنوانسیون چهارم 1907 لاهه راجع به قوانین و عرف های جنگ زمینی، اصطلاحات « انسانیت»، «اصول انسانی» و «فرامین انسانیت»، استفاده شده است. در قسمت دوم دیباچه کنوانسیون مزبور نیز آمده که، شایسته است طرفین متعاهدین حتی در صورت جنگ «منافع بشریت و نیازهای تمدن در حال پیشرفت» را رعایت نمایند. پاراگراف هشتم دیباچه ( بنام شرط مارتنس) مقرر می دارد که آن ها (متعاهدان)، از جمله، اعلام
می دارند که، افراد نظامی و غیرنظامی تحت حمایت و اقتدار اصول حقوق ملل که خود از
عرف های مسلم ملل متمدن، از اصول انسانی و از وجدان عمومی نشأت گرفته اند قرار خواهند داشت. همانگونه که اگون اشولب اشاره کرده است، دیباچه کنوانسیون «منافع بشریت» را به عنوان هدفی که قوانین و عرف های جنگی تضمین کننده آن می باشد، دانسته و «قوانین بشری» را به عنوان یکی از منابع حقوق ملل به شمار آورده است و قصد اینکه قواعدی متفاوت از جنایات جنگی تدوین شود، وجود ندارد.
اصطلاح «جنایت علیه بشریت» در اعلامیه 28 می 1915 دولت های فرانسه، بریتانیا و روسیه که از قتل عام ارامنه توسط ترکیه به عنوان جنایت علیه بشریت و تمدن یاد کردند، و کلیه دولتمردان ترکیه همراه با عوامل آنها که در قتل عام دست داشتند مسئول شناخته شدند، در یک معنای غیرتخصصی مورد استفاده قرار گرفت. این اصطلاح در اعلامیه های بعدی مربوط به جنگ جهانی اول نیز استفاده می شد. همچنین کنفرانس صلح مقدماتی در ژانویه 1919، یک
2
کمیسیون 15 نفره برای تحقیق درباره مسئولیت مسببان جنگ جهانی اول تشکیل داد. فصل دوم گزارش کمیسیون به تاریخ 29 مارس 1919 ازجمله، بیان می داشت که : «کلیه اشخاص وابسته به کشورهای دشمن ... . که به جرائمی برضد قوانین و عرف های جنگی با قوانین بشری متهم هستند، در معرض تعقیب کیفری قرار دارند.» ضمیمه شماره یک گزارش علاوه بر اتهام جنایات جنگی به معنای رایج در آن زمان، اتهامات قتل عمد و قتل عام، تروریسم سازمان دهی شده، کشتن گروگان ها، شکنجه غیرنظامیان، هتک ناموس به عنف، ربودن غیرنظامی های زن با هدف فحشای اجباری اخراج غیرنظامی ها و غارت اموال اتباع ترک از سوی مقامات ترکیه و همچنین اتهام غارت از سوی سربازان اتریشی علیه مردم یکی از شهرهای اتریش را نیز استفاده کرد. با این حال، اضافه کردن اصطلاح قوانین بشری به سایر موارد مذکور در قبل، اعتراض اعضای آمریکایی کمیسیون با شکست مواجه شد،به این دلیل که اساساً دادگاه رسیدگی کننده به تنهایی می تواند حقوق موجود را اجرا کند، نه مفاهیم مبهم حقوقی و نه اصول انسانی که در قلمرو اخلاق قرار دارند.
جنایت علیه بشریت از سوی دادگاه های نورنبرگ و توکیو بعد از جنگ جهانی دوم نیز تحت تعقیب قرار گرفتند. بند 3 ماده 6 منشور نورنبرگ موارد زیر را به عنوان جنایات علیه بشریت تلقی کرده بدو: «قتل عمدی، ریشه کردن، به بردگی گرفتن، تبعید و یا هر عمل غیر انسانی دیگری که علیه مردم غیرنظامی، قبل از جنگ یا در حین جنگ ارتکاب یافته باشد؛ یا تعقیب و آزار به دلایل سیاسی نژادی و یا مذهبی در اجرای یا در ارتباط با یکی از جرائم مشمول صلاحیت دادگاه، اعم از اینکه اعمال مذکور مغایر با قوانین داخلی کشوری که اشغال شده باشد یا خیر.»
سپس نیم نقطه (؛) قبل از واژه تعقیب و آزار .... که در متن انگلیسی و فرانسوی وجود داشت با تصویب پروتکل الحاقی 16 اکتبر 1945 در برلین با یک ویرگول جایگزین شد، این تغییر به خاطر هماهنگ شدن با متن روسی انجام شد، تا همه آن ها از اعتبار مساوی برخوردار شوند. در نتیجه قید «در اجرای یا در ارتباط با یکی از جرائم در صلاحیت دیوان» و «صرفنظر از اینکه مغایر با قوانین داخلی کشوری که اشغال شده، باشد یا خیر» نسبت به کل بند 3 ماده 6 اجرا گردید.
3
هر چند این اولین استفاده تخصصی از اصطلاح جنایت علیه بشریت بود، و زمامداران مورد نظر نیز کاملاً دریافتند که جنایت علیه بشریت موضوع منشور نورنبرگ دسته ای متفاوت از جنایت جنگی را تشکیل می دهند، لکن آنها در منشور نورنبرگ به عنوان یک مفهوم جدید مورد بحث قرار نگرفتند. دادگاه نورنبرگ صرفاً با اشاره به اینکه از شروع جنگ در 1939 جنایت جنگی ارتکابی در مقیاس وسیع، نیز جنایت علیه بشریت به شمار می روند، در گنجاندن جنایات علیه بشریت در منشور نورنبرگ تردید نکرد. دادگاه نورنبرگ واقعاً «تأکید کرد که مقررات منشور نورنبرگ برای دیوان قاطع و الزام آور است و منشور بیانگر حقوق
بین الملل موجود در زمان تصویب آن بوده است»؛ تا حدی که منشور خود بخشی از حقوق بین الملل شده است این امر علیرغم این حقیقت بود که منشور نورنبرگ، صلاحیت دادگاه نورنبرگ را فراتر از جنایات جنگی به مفهوم سنتی گسترش داد تا سایر جرایم شدیدی که خارج از قلمرو جنایات جنگی سنتی قرار دارد را شامل شود؛ نظیر جرایمی علیه افراد فاقد تابعیت، قربانی با مرتکب از ملیت واحدی برخوردار باشد، یا قربانی تابعیت ملتی را داشت که با دولت مرتکب جرم متحد به شمار می رفت.
در حقیقت، جنایات علیه بشریت مذکور در منشور نورنبرگ کم و بیش با موارد نقض قوانین بشری مذکور در گزارش 1919 کمیسیون 15 نفره هماهنگ است. در عمل، دادگاه نورنبرگ جنایت علیه بشریت و جنایات جنگی را یکسان تلقی می کرد، با این تفاوت عمده که جنایات علیه بشریت جرایمی بودند که به وسیله آلمان در سرزمین های اشغالی واقع شده بودند، چنانچه یکی از مفسران اشاره می کند، هدف از گنجاندن جنایات علیه بشریت در منشور نورنبرگ این بودکه اطمینان حاصل شود، اعمال غیرانسانی با اصول کلی قوانین ملل متمدن که در ارتباط با جنگ وضع شده اند مغایر هستند و باید مجازات شوند؛ بنابراین، جنایات علیه بشریت به عنوان جرائم مقدماتی و زمینه ساز سایر جنایات علیه صلح یا جنایات جنگی محسوب می شوند.
بر اساس منشور نورنبرگ جنایات علیه بشریت به دو دسته عمده تقسیم می شوند :
1- قتل عمد: نابود کردن، به بردگی گرفتن، اخراج وهر عمل غیرانسانی دیگر علیه مردم غیرنظامی، قبل از جنگ یا در حین جنگ؛
2- شکنجه به دلایل سیاسی ، نژادی یا مذهبی.
5
همچنانکه گفته شد، ارتکاب هر یک از جنایات علیه بشریت مذکور در بالا باید در «مقام اجرای یا در ارتباط با یکی از جرائم در صلاحیت دیوان نورنبرگ واقع می شد.»
قانون شماره 10 شورای کنترل (آلمان) 20 دسامبر 1945، موارد زیر را به عنوان جنایات علیه بشریت برشمرد. از جمله فجایع و جنایات علیه بشریت، بدون آنکه محدود به موارد زیر باشد. شامل قتل عمد، نابود کردن، به بردگی گرفتن، اخراج، حبس، شکنجه، هتک ناموس به عنف، یا هر عمل غیرانسانی دیگر که علیه مردم غیرنظامی ارتکاب یافته باشد یا شکنجه به دلایل سیاسی، نژادی یا مذهبی، اعم از اینکه اعمال مذکور ناقض قوانین داخلی کشور اشغال شده باشد یا خیر.
قانون شماره 10 شورای کنترل (آلمان)، همچنین حبس، شکنجه و هتک ناموس به عنف را به فهرست جنایات علیه بشریت موضوع منشور نورنبرگ نیز اضافه کرد. هر چند فهرست جنایات علیه بشریت در منشور نورنبرگ جامع بود و در قانون شماره 10 شورای کنترل نیز واضح و روشن بود، با این حال، تفاوت عملی بین این دو وجود نداشت، زیرا عبارت «سایر اعمال غیرانسانی» در بند 3 ماده 6 منشور نورنبرگ به اندازه کافی وسیع بود تا سایر جرائم مشابه را نیز در بربگیرد. با این حال، حذف عبارت «در مقام اجرای یا در ارتباط با هر یک از جرائم در صلاحیت دیوان» در قانون شماره 10 این نتیجه را داشت که شرط این که یک جنایت علیه بشریت باید در اجرای یا در ارتباط با جنایت علیه صلح یا جنایت جنگی ارتکاب یابد، کنار گذاشته شود.
بر اساس بند 3 ماده 5 منشور توکیو، دادگاه توکیو نیز صلاحیت تعقیب و مجازات جنایات علیه بشریت را داشت. مقررات منشور نورنبرگ در جنایات علیه بشریت که به موجب پروتکل الحاقی برلین اصلاح شد، از سوی منشورتوکیو نیز پیروی شد، به جزء اینکه در منشور توکیو تعقیب و آزار به دلایل مذهبی حذف شده بود؛ دلیل حذف احتمال این بوده که در ارتباط با اقدامات جنگی ژاپن جنایت تعقیب و آزار به دلایل مذهبی در مقیاس وسیع واقع نشده بود. گفته شده است که جنایت علیه بشریت که در دادگاه توکیو رسیدگی می شدند در حقیقت جنایات جنگی بودند، که علیه اشخاص غیر از اتباع ژاپن و در خارج از قلمرو این کشور واقع شده بودند.
این نکته خصوصاً درست است، به خاطر تغییری که در منشور توکیو درست قبل از آغاز محاکمات توکیو صورت گرفت، و این قید درتعریف جنایات علیه بشریت که آنها باید مستقیماً علیه مردم غیرنظامی واقع شده باشند، حذف گردید. این تغییر عمدی بود تا مجازات قتل عام اشخاص نظامی در یک جنگ غیرقانونی را ممکن سازد. در نتیجه، اتهامات ردیف 37 و 38 کیفرخواست
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
جلوگیری از پول شویی
در تاریخ اول آوریل 1998، دولت فدرال سوییس، قانونی در رابطه با پول شویی در بخش مالی ارائه داد. از آن روز به بعد، شرکتهای خدمات مالی و بانکها در اجرای مراتب و مراحل کاری بسیار سختگیر شده اند. ACM نیز به عنوان یک شرکت خدمات مالی وادار به رعایت مراتب قانونی ضد پول شویی از سوی دولت فدرال میباشد. این موضوع به این دلیل اعلام میشود که لازم است مشتریان ما مدارک هویت خود را به ما ارایه دهند. مایلیم این فرآیند را برای مشتری خود توضیح دهیم تا بهتر درک کند که چرا اطلاعات شخصی آنها را درخواست میکنیم.
پول شویی چیست؟
سوء استفاده کنندگان مالی برای “تمیز” کردن پولهایی که از فعالیتهای جنایی بدست آوردهاند نیازمند راههایی هستند. به این منظور، سعی میکنند وجوه نامشروع خود را با وارد کردن در سیستم مالی که پیگیری ندارد یا تردید برانگیز نیست، بشویند. اگر موفق به وارد کردن پول خود به این سیستم مالی شوند. پس از آن میتوانند آن را به حسابهای بانکی مختلف یا تولیدات مالی سرتاسر دنیا انتقال دهند، یا با آن کالا و خدمات خریداری کنند. در این صورت فرض بر این است که این وجوه نامشروع از راههای قانونی بدست آمدهاند. سوء استفادهکنندگان همیشه تلاش میکنند تا حد امکان، دستیابی مقامات قانونی به منشأ غیرقانونی این پول را مشکل کنند. این پولهای ”شسته شده” اغلب برای انجام جنایات دیگری از جمله فعالیتهای تروریستی، به مصرف میرسد.
چرا باید هویت خود را برای ACM ثابت کنم؟
سوء استفاده کنندگان مالی هنگام افتتاح حساب بانکی برای خرید خدمات یا تولیدات مالی از اسم یا آدرس واقعی خود استفاده نمیکنند ـ زیرا در غیر این صورت تعقیب آنها از طریق حساب بانکی بسیار ساده میشود. بنابراین از هویت و آدرس غیرواقعی استفاده میکنند. حتی ممکن است با مشخصات شما محصولی را خریداری کنند یا حسابی افتتاح نمایند. به همین دلیل، شرکتهای خدمات مالی مثل ACM در قبال بررسی هویت مشتریانشان و اطمینان حاصل کردن از هویت آنها پیش از عقد قرارداد برای افتتاح حساب یا امکان استفاده از خدمات یا تولیدات مالی خود، مسوولیت دارند.
چه اطلاعاتی و مشخصاتی برای ACM مورد نیاز میباشند؟
شما باید ثابت کنید همان کسی هستید که ادعا میکنید و همان جایی زندگی میکنید که اعلام میکنید. علاوه بر این باید در قرارداد مشتری به وضوح مشخص کنید که از چه بانک یا حساب بانکی پول خود را واریز خواهید کرد.
مدارک مورد نیاز:
یک نسخه فتوکپی شناسنامه یا پاسپورت که دفتر اسناد رسمی یا اداره پلیس آن را گواهی کرده باشد.
امضاء و عکس شما که باید کاملا واضح باشد زیرا ACM آن را با امضاء زیر قرارداد مشتری مقایسه میکند.
باید در قرارداد مشتری نام بانکی را که از آن پول حواله میکنید، شماره حساب خود و نام صاحب حساب (نام صاحب حساب باید با نام قید شده در قرارداد مشتری یکی باشد.) را به دقت قید کنید. علاوه بر این هر سود و یا باقی مانده حساب که تمایل به برداشت آن دارید به همان شماره حساب و همان صاحب حساب داده خواهد شد.
شما باید در مدارک افتتاح حساب به طور واضح مشخص کنید که مبلغ سرمایه گذاری شما از چه فعالیتی ناشی شده است.
لطفاً به خاطر داشته باشید که قوانین علیه پول شویی سوییس ACM را ملزم به تأیید هویت شما و نگهداری کپی مدارک ارسالی شما میکند. اگر تأیید هویت شما ممکن نباشد، در این صورت ACM براساس قانون، مجاز به ارایه خدمات و تولیدات خود به شما نیست.
سالانه مبلغی بین ۵۹۰ تا ۱۵۰۰ میلیارد دلار پول حاصل از درآمدهای غیر قانونی آن طور که متخصصان بر آن نام نهاده اند "شسته شده" و دوباره قانونی میشوند.
به گزارش بینا، بر اساس تخمین صندوق بین المللی پول از آنجایی که این پول ها درآمدهای باندهای جنایت کاری است که مثلاً از طریق فروش مواد مخدر حاصل شده اند و اکنون از طریق قانونی دوباره در عرصههای مختلف اقتصادی سرمایه گذاری میشوند. این امر به معنی آن است که این افراد به طور مستقیم و یا غیر مستقیم در عرصههای مختلف زندگی اجتماعی و یا بهتر بگوییم در عرصه سیاسی و یا اقتصادی از قدرت زیادی برخوردار هستند.
اکنون این سوال مطرح است که مثلاً درآمد حاصل از فروش چند کیلو و یا چند تن مواد مخدر را چگونه میتوان "شست" و دوباره به مجراهای قانونی وارد ساخت؟ در دنیا مراکز اقتصادی مختلفی وجود دارند که با هیچ معیاری خوانایی ندارند. برای نمونه، جرج تاون مرکز جزایر کایمان، جزایری که در آن همیشه تابستان است، تنها ۱۸ هزار نفر جمعیت دارد. در این شهر ۱۵ هزار شرکت رسماً به ثبت رسیده اند و ۴۰۰ بانک در آن فعالیت دارند. اما شستن پولهای غیر قانونی معمولاً در 3 مرحله صورت میگیرد. در نخستین مرحله این پول ها از حالت نقدینگی خارج و وارد سیستم بانکی میشوند، سپس آنقدر جابه جا شده و از حسابی به حساب دیگر واریز میشوند تا هویت مالک واقعی آن مخدوش شود و بالاخره در آخرین مرحله با خرید سهام شرکت ها و یا سرمایه گذاری در عرصههای مختلف قانونی، فرم و شکل قانونی مییابند. جالب اینجاست که از آغاز مبارزه با قانونی ساختن پولهای غیر قانونی زمان زیادی نمیگذرد. برای نخستین بار این دولت ایالات متحده آمریکا بود که در دهه 80 چنین عملی را غیر قانونی و قابل مجازات اعلام کرد. پس از آن سازمان ملل متحد و سازمان امنیت و همکاری اروپا نیز در برنامههای خود از این مساله نام بردند. اتحادیه اروپا در سال ۱۹۹۱ نخستین برنامه مبارزه با "شستن پول" را به تصویب رساند و بالاخره در سال ۱۹۹۲ نیز در آلمان این مساله جرم شناخته شد و بانک ها موظف شدند مشخصات افرادی را که مبالغی بیش از ۱۵ هزار یورو به یک حساب واریز میکنند را گزارش کنند. اما میتوان گفت که در مجموع پس از حملات تروریستی یازدهم سپتامبر بر کنترلهای مالی افزوده شده و مقامات با چشم دیگری به این موضوع مینگرند. بر اساس تخمین موسسه مشاورهای سلنت، در سال گذشته در آمریکا و اروپا تقریباً بیش از ۵ میلیارد دلار برای مبارزه با "پول شویی" هزینه شده است که از این مبلغ بخش اعظم آن یعنی ۳ میلیارد و 600 میلیون دلار در آمریکا بوده است. از سال گذشته در آمریکا همه شرکت ها موظف به ایجاد سیستمهایی برای مقابله با پولشویی شدهاند. اما در آلمان هنوز آمار و ارقام روشنی در این باره وجود ندارد، با این حال دویچه بانک که یکی از بزرگترین بانکهای جهان محسوب میشود، اعلام کرده که 15 میلیون یورو بودجه در این زمینه در نظر گرفته است. اعمال کنترل این گونه کنترل ها باعث شده است تا دارندگان چنین پولهایی تا آنجا که امکانپذیر است از ورود مستقیم این پول ها به سیستم بانکی اجتناب ورزند. مثلاً در دویچه بانک و در سال گذشته بیش از ۶ میلیارد جابجایی مالی صورت گرفته است که کنترل گران تنها به ۱۲۷۰ مورد مشکوک و به پلیس فدارل گزارش کردهاند که با توجه به ابعاد وسیع پول شویی این میزان بسیار اندک است. یکی از ترفندهای اصلی چنین باندهایی خرید مغازه ها، رستوران ها و کیوسکهاست. یعنی جایی که روزانه در آن روند و چرخه پول وجود دارد و بدین وسیله میتوان بهطور مصنوعی با تزریق روزانه مبالغی از پولهای غیر قانونی به درآمد آنها، بدون هیچ گونه دردسری این پول ها را به حسابی در بانک واریز کرد. یکی دیگر از مشکلات جدی مبارزه با امر پول شویی پدیده "حواله" در کشورهای اسلامیاست. ولف گانگ هتزر، رییس سازمان مبارزه با جرایم اقتصادی در اتحادیه اروپا که به اولاف موسوم است اعتراف میکند که کارنامه ماموران مبارزه با این امر چندان درخشان نیست و در جواب به این سوال که چگونه میتوان با این پدیده به مبارزه پرداخت گفت: متاسفانه متخصصان جواب قانعکنندهای ندارند.
چکیده:
پس از حمله آمریکا به افغانستان و اشغال این کشور توسط نیروهای آمریکایی، انتظار بر این بود که کشت و تجارت مواد مخدر در افغانستان کاهش پیدا کند، اما برخلاف انتظارات، نه تنها کشت مواد مخدر کاهش پیدا نکرد بلکه با رشد چشمگیری مواجه شد. مایکل چادوفسکی در این مقاله، فعالیت های سازمان سیا را در قاچاق مواد مخدر توضیح می دهد و یکی از دلایل حمله به افغانستان را بازگرداندن تجارت مواد مخدر به سازمان سیا عنوان می کند.
به دنبال بمباران افغانستان توسط آمریکا در سال 2001 میلادی، دولت تونی بلر نخست وزیر انگلیس توسط گروه 8 مأمور شد تا برنامه ریشه کن کردن کشت مواد مخدر را در افغانستان اجرا کند. این برنامه ظاهراً امکان می داد تا کشاورزان افغانستان، کشت خشخاش را کنار گذاشته و محصولات دیگری را جایگزین خشخاش کنند. انگلیس، خارج از کابل ـ در ارتباط نزدیکی با آمریکا ـ در عملیات کنترل کار می کرد. برنامه ریشه کن کردن مواد مخدر یک پوشش آشکار بود، چراکه از اکتبر سال 2001، کشت تریاک و خشخاش به شدت افزایش یافته است. حضور نیروهای اشغالگر در افغانستان هیچ تأثیری بر ریشه کنی کشت خشخاش نداشت. همان طور که توسط UNODC تصریح شده است، تحریم طالبان، بدون تردید سرآغاز کمبود هروئین در پایان سال 2001 بود. هروئین تجارتی چند میلیارد دلاری است که به خاطر منافع زیادش حمایت می شود. بدون تردید یکی از اهداف پنهان جنگ، بازگرداندن تجارت مواد مخدر، همانند گذشته به سازمان سیا و کنترل مستقیم بر روی مسیر عبور مواد مخدر بود. بلافاصله پس از حمله اکتبر 2001، قیمت تریاک به طور مداوم افزایش یافت. در آغاز سال 2002 قیمت تریاک در هر کیلوگرم، 10 برابر بیشتر از قیمت آن در سال 2000 بود. در حکومت طالبان، تولید تریاک به 180 تن رسید؛ اما در سال 2002 و در حکومت حامد کرزای که دست نشانده آمریکایی هاست، این مقدار به 3400 تن افزایش یافت. در حالی که رسانه های گروهی مشغول برجسته سازی مبارزه میهن پرستانه کرزای بر ضد طالبان بودند، فراموش کردند، یادآوری کنند که کرزای با طالبان همکاری داشته است. کرزای همچنین در لیست حقوق بگیران یکی از بزرگ ترین شرکت های نفتی آمریکا یعنی یونیکال قرار داشت. در حقیقت، از اواسط دهه 90 میلادی، کرزای به عنوان مشاور و لابی کننده شرکت یونیکال در مذاکرات با طالبان فعالیت کرده بود. طبق نوشته روزنامه سعودی الوطن: «کرزای از دهه 80 میلادی مأمور مخفی سازمان سیا بوده است. او با سازمان سیا در زمینه سرازیر کردن کمک های آمریکا به طالبان از سال 1994، یعنی هنگامی که آمریکایی ها به طور مخفیانه و با کمک پاکستان به ویژه ISI از اعمال قدرت طالبان حمایت می کردند، همکاری کرده است».
تاریخچه هلال طلایی تجارت مواد مخدر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 9 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
جشن نوروز ( انجمن دو دیگر )
کاشتن سبزه
اسفند ماه، ماه پایانی زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن " سبزه عید " به صورت نمادین و شگون، از روزگاران کهن، در همهً خانه ها و در بین همهً خانواده ها مرسوم است.
در ایران کهن، " بـیست و پنج روز پیش از نوروز، در میدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا می شد، بر ستونی گندم، برستونی جو و به ترتیب، برنج، باقلا، کاجیله ( گیاهی است از تیرهً مرکبان، که ساقه آن به 50 سانـتی متر است )، ارزن، ذرت، لوبـیا، نخود، کنجد، عدس و ماش میکاشتـند؛ و در ششمین روز فروردین، با سرود و ترنم و شادی، این سبزه ها را می کندند و برای فرخندگی به هر سو می پراکندند ". و ابوریحان نقـل می کند که : " این رسم در ایرانیان پایدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از رویـیدن این غلات، به خوبی و بدی زراعت و حاصل سالیانه حدس بزنند ".
امروز، در همهً خانه ها رسم است که ده روز یا دو هفته پیش از نوروز، در ظرف های کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانه هایی چون گندم، عدس، ماش و ... می کارند. موقع سال تحویل و روی سفره "هفت سین " بایستی سبزه بگذارند. در برخی از شهرهای آذربایجان، سومین چهارشنبه به خیس کردن و کاشتن گندم و عدس برای سبزه های نوروزی اختصاص دارد.
این سبزه ها را در خانواده ها تا روز سیزده نگه داشته، و در این روز زمانی که برای " سیزده بدر " از خانه بـیرون می روند، در آب روان می اندازند.
سفره هفت سین
رسم و باوری کهن است که همهً اعضای خانواده در موقع سال تحویل ( لحظهً ورود خورشید به برج حمل ) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سین گرد آیند. در سفره سفید رنگ هفت سین، از جمله، هفت رویـیدنی خوراکی است که با حرف " س " آغاز می شود، و نماد و شگونی بر فراوانی رویـیدنی ها و فراورده های کشاورزی است - چون سیب، سبزه، سنجد، سماق، سیر، سرکه، سمنو و مانند این ها- می گذارند. افزون بر آن آینه، شمع، ظرفی شیر، ظرفی آب که نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغی روی آینه، ماهی قرمز، نان، سبزی، گلاب، گل، سنبل، سکه و کتاب دینی ( مسلمانان قرآن و زردشتیان اوستا و ... ) نیز زینت بخش سفرهً هفت سین است. این سفره در بیشتر خانه ها تا روز سیزده گسترده است.
در برخی از نوشته ها از سفره هفت شین (هفت رویـیدنی که با حرف شین آغاز می شود) سخن رفته و آن را رسمی کهن تر دانسته اند. در ریشه یابی واژهً هفت سین نظرهای دیگری چون هفت چین ( هفت رویـیدنی از کشتزار چیده شده ) و هفت سینی از فراورده های کشاورزی نیز بیان شده است. پراکندگی نظرها ممکن است به این سبب باشد که در کتاب های تاریخی و ادبی کهن اشاره ای به هفت سین نشده و از دورهً قاجاریه است که درباره باورها و رفتارها و رسم های عامیانهً مردم تحقیق و بحث و اظهار نظر آغاز شده است. نمی دانیم که آیا پیش از قاآنی هم شاعری هفت سین را در شعر خود آورده است؟
سین ساغر بس بود ما را در این نوروز روز گو نباشد هفت سین رندان دُرد آشام را
هفت سین
هفت سین به معنای هفت قلم شیئی که نام آنها با حرف «س» (سین) آغاز میشود، یکی از اجزای اصلی آیینهای سال نو است که بیشینهی ایرانیان آن را برگزار میکنند. این اقلام سنتاً در سفرهی هفت سین چیده و به نمایش گذاشته میشوند. این سفرهای است که هر خانوادهای بر روی زمین (یا بر روی میز) در اتاقی که معمولاً به میهمانان گرامی اختصاص داده شده میگسترد و این اقلام بر روی آن قرار داده میشود: در بالای سفره (در دورترین فاصله از در) آینهای گذاشته میشود، که در دو طرف آن شمعدانهایی دارای شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در پایین آن نسخهای از قرآن (از شاهنامه یا دیوان حافظ نیز استفاده میشود)، تُنگی که معمولاً حاوی یک ماهی طلایی (بسیاری از خانوادهها یک کوزه آب باران را که قبلاً جمع آوری شده و/ یا کاسه آبی که حاوی برگ سبز انار، نارنج، یا شمشاد است نیز میافزایند)، ظرفهای حاوی شیر، گلاب، عسل، شکر، و (1، 3، 5 یا 7 عدد) تخم مرغ رنگآمیزی شده گذاشته میشود. مرکز سفره عموماً با گلدانی از انواع گلها، معمولاً سنبل و شاخههای بیدمشک
فروگرفته میشود. کنار آن، سبزه و دستکم شش قلم دیگر که با حرف سین آغاز میشوند (تشریح شده در زیر)، ظرفی حاوی میوه (سنتاً سیب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شیرین)، ماست و پنیر تازه، شیرینیهای گوناگون، آجیل (مخلوط خشک و بو داده شدهی تخمهای نخودچی، خربزه، گندم برشته، برنجک، و فندق و گردو، که همگی با کشمش آمیخته شدهاند) قرار داده میشود.
اقلام سیندار سنتاً عبارتاند از: 1. سبزه، یعنی، گندمی (یا جو، گاهی نیز عدس) که به بلندی چند اینچ درون قطعه پارچهی سفیدِ نازکِ پیچانده شده به گرداگرد کوزهای گلی روییده است (امروزه سبزه در یک ظرف سفالین کمگود رویانده میشود)؛ 2. سپند (اسفند)، تخم سداب کوهی که اغلب در یک بخورسوز گذاشته میشود و درست پس از آغاز سال سوزانده میشود؛ 3. سیب، پیشتر یاد شد؛ 4. سکه، چند عدد سکهی نو؛ 5. سیر (سابقاً همراه با ریشههایی که برای شباهت دادن به شرابههای رنگین، قرمز رنگ میشدند)؛ 6. سرکه؛ 7. یک کاسه سمنو (شیرازیها و کردها سمنی میگویند). این فقرهی آخر بدین شیوه تهیه میشود: مقدار مناسبی گندم برای سه روز در آب (ترجیحاً آب بارانی که برای این منظور فراهم شده) خیسانده میشود و سپس بر روی یک سینی فلزی پهن گردیده و با پارچهای سفید پوشانده میشود. هنگامی که گندم اندکی رویید، بر روی تختهای سنگی یا چوبی خُرد و بعد درون هاون کوبیده میشود و شیرابهی آن با آب داغ، روغن و آرد مخلوط گردیده و همهی آن به وسیلهی زنان (هیچ مرد بالغی مجاز با مشارکت در این فرایند نیست) به آهستگی پخته میشود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
جلالدین محمد یلخی معروف به مولوی(یا مولانا)
جلالالدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به جلالالدین رومی، جلالالدین بلخی، رومی، مولانا و مولوی (۶۰۴ - ۶۷۲ (قمری)) از زبدهترین عارفان و یکی از مشهورترین شاعران ایرانی و فارسیزبان به شمار میآید. نام او محمد و لقبش در دوران حیات خود «جلالالدین» و گاهی «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» بوده و لقب «مولوی» در قرنهای بعد (ظاهراً از قرن نهم) برای وی به کار رفته [نیاز به ذکر منبع]و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خموش» و «خامش» دانستهاند. خانوادهٔ وی از خانوادههای محترم بلخ بود و گویا نسبش به خلیفهٔ دوم ابوبکر میرسد و پدرش هم از سوی مادر به قولی دخترزادهٔ سلطان محمد خوارزمشاه بود، هرچند «بدیعالزمان فروزانفر» از مولاناشناسان نامدار با ارائهٔ دلایل کافی این نظریه را رد کردهاست.
مولوی در مورد خویش چنین سرودهاست:
هوسی است در سر من که سر بشر ندارد
من از این هوس چنانم که ز خود خبر ندارم
دو هزار ملک بخشد شه عشق هر زمانی
من از او به جز جمالش طلبی دگر ندارم
زندگینامه
مولانا در سال ۶۰۴ قمری در بلخ زاده شد، چون محمد خوارزمشاه با مشایخ از راه کم لطفی پیش میرفت، پدرش بهاءالدین تاب نیاورده و در سال ۶۰۹ با خانودهاش خراسان را ترک نمود. مدتی در
2
وخش و سمرقند بسر برد. آنگاه از راه بغداد به مکه رفت و پس از نه سال اقامت در الجزیره به دعوت کیقباد سلجوقی که صوفیمشرب بود به قونیه پایتخت سلجوقیان روم رفت.
جلالالدین پس از مرگ پدرش در سال ۶۲۸ قمری، نزد برهانالدین ترمذی که از شاگردان پدرش بود شاگردی کرد و مدتی همنشین شمس تبریزی شد و بالاخره خودش پایهگذار طریقتی شد که مشهور به طریقت مولویه شد. مولانا به سال ۶۷۲ دیده از جهان فرو بست و در همان قونیه دفن شد. آثار وی به بسیاری از زبانهای زنده دنیا ترجمه شدهاست و در اروپا و امریکا شهرت بسیار دارند.
آثار
مثنوی معنوی
مولانا کتاب معروفش مثنوی معنوی را با بیت معروف «بشنو از نی چون حکایت میکند/از جداییها شکایت میکند» آغاز میکند. در مقدمهٔ کاملاً عربی مثنوی معنوی نیز که به انشای خود مولانا است، این کتاب به تأکید «اصول دین» نامیده میشود («هذا کتابً المثنوی، و هّو اصولُ اصولِ اصولِ الدین»).
مثنوی حاصل پربارترین دوران عمر مولاناست. چون بیش از پنجاه سال داشت که نظم مثنوی را آغاز کرد. اهمیت مثنوی از آن رو نیست که یکی از آثار قدیم ادبیات فارسی ایران است بلکه از آن جهت است که برای بشر سرگشته امروز پیام رهایی و وارستگی دارد. مثنوی فقط عرفان نظری نیست بلکه کتابی است جامع عرفان نظری و عملی. او خود گفتهاست: «مثنوی را جهت آن نگفتم که آن را حمایل کنند، بل تا زیر پا نهند و بالای آسمان روند که مثنوی معراج حقایق است نه آنکه نردبان را بر دوش بگیرند و شهر به شهر بگردند.» بنابراین، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسیر نیست بلکه عرفان تغییر است.
دیوان شمس
مقالهٔ اصلی: دیوان شمس
غزلیات و «دیوان شمس» (یا دیوان کبیر)، محبوبیت فراوانی کسب کردهاند. درصد ناچیزی از این غزلیات به زبانهای عربی و ترکی بوده و عمده غزلیات موجود در این دیوان به زبان شیرین پارسی سروده شده اند.
رباعیات
مولانا در کنار «دیوان شمس» و شعرهایش در «مثنویمعنوی»، رباعیات عاشقانهای نیز سرودهاست که میگویند پس از خیام از بیپردهترین رباعیات به زبان فارسی است. پژوهندگان به ظن قوی بسیاری از رباعیات وی را از او نمیدانند.
نمونهای از رباعیات وی چنین است :
3
عشق از ازل است و تاابد خواهدبود
جوینده عشق بیعدد خواهدبود
فردا که قیامت آشکارا گردد
هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود
***
عشق آمدو شد چو خونم اندر رگ و پوست
تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست
اجزای وجود من همه دوست گرفت
نامیست زمن باقی و دیگر همه اوست
آثار منثور
فیه ما فیه
مجالس سبعه
مکاتیب
سال جهانی مولانا
یونسکو با پیشنهاد ترکیه سال ۲۰۰۷ را سال جهانی مولانا نامیدهاست.
رویدادهای سال مولانا
در این سال تمبر مولانا با نمایی از استاد بهزاد در آمریکا منتشر شد.[۱]
در روزهای ۶ تا ۱۰ آبان ۱۳۸۶، کنگره بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا با شرکت اندیشمندانی از ۳۰ کشور جهان در سه شهر تهران، تبریز و خوی برگزار شد. ریاست آن را غلامعلی حداد عادل بر عهده داشت. [۲] حدود ۴۵۰ مقاله به این کنگره ارسال شده بود و ۲۸۰ استاد و پژوهشگر در آن به ارائهی مقاله پرداختند.[۳] در حاشیهی این کنگره محمود فرشچیان از تابلوی مینیاتور شمس و مولوی پردهبرداری کرد. [۴]
برگزاری همایش بین المللی داستان پردازی مولوی در روزهای ۶ و ۷ آبان ۱۳۸۶، در مرکز همایش های بین المللی صداوسیما. [۵]
ادعاهای ترکیه درباره مولانا
ترکیه در برنامههایی که به مناسبت سال جهانی مولانا برگزار کردهاست، تلاش کردهاست که مولانا را به عنوان یک چهره فرهنگی کشور خود به دنیا معرفی کند. در این میان کم توجهی مقامات ایرات در کنار تشدید انزوای ایران در سالهای اخیر، در موفقیت دولت ترکیه نقش فراوانی داشته است و این در صورتی است که به قول دکتر میرجلالالدین کزازی: بزرگداشت مولانا را توسط دوستانمان در ترکیه به فال نیک می گیریم، اما نباید فراموش کنیم که این بزرگ مرد ادبیات جهان، نخست به ما (ایرانیان) تعلق دارد و سپس به دیگران. نباید کوتاهی کنیم.[۶]
4
همچنین مولانا در مثنوی معنوی به سخن گفتن به پارسی سفارش کردهاست:
پارسی گو گرچه تازی خوشتر است
عشق را خود صد زبان دیگر است
توضیحات
^ رو سر بنه به بالین در کتابخانه دیجیتال
^ در وصف مولانا جلاالدین محمد بلخی
↑ نوشتار «تمبر مولانا در آمریکا منتشر شد.» از خبرگزاری میراث فرهنگی(دسترسی در 21 ژوئن 2007)
↑ کنگره بزرگداشت هشتصدمین سال تولد مولانا با حضور رئیس جمهور آغاز شد. - خبرگزاری مهر
↑ اخبار کنگره مولانا : نشست خبری کنگره عظیم مولانا - مولانانیوز
↑ 'Shams and Mowlavi' painting unveiled - PressTv
↑ همایش بین المللی داستان پردازی مولوی برگزار می شود. - مهرنیوز
↑ نوشتار «با تلاش ترکیه و سکوت نهادهای ایرانی رومی جایگزین مولانا» در روزنامه اعتماد ملی
منابع
غزلیّات شور انگیز شمس تبریزی، به انتخاب: فریدون کار، با مقدّمهٔ دکتر لطفعلی صورتگر، چاپ مروی، تهران، پائیز ۱۳۷۰
زرین کوب، دکتر عبدالحسین. پله پله تا ملاقات خدا، در باره زندگی، اندیشه و سلوک مولانا جلال الدّین رومی، انتشارات علمی، چاپ هفدهم، تهران، ۱۳۸۰
بدیع الزّمان فروزانفر، زندگانی مولانا جلال الدین محمّد، تهران، ۱۳۶۶.
Dunn, P., Mascetti, M. D., and Nicholson, R. A. The Illustrated Rumi ~ A Treasury of Wisdom from the Poet of the Soul, Foreword by Huston Smith, The Book Laboratory Inc., ۲۰۰۰. ISBN: ۰ - ۰۰۶ - ۰۶۲۰۱۷ - X
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 44 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
جایگاه نابینایان در طول تاریخ
در گذر تاریخ همواره شاهد نگرش های تبعیضانه منفی و یا مثبت نسبت به افراد ناتوان بوده ایم . جوامع اولیه به علت اعتقادات ظرفی و عقاید نادرست سعی در راندن و دور کردن این افراد از متن جامعه داشته اند چنانچه اسپارت ها ، تمامی کودکان شیرخوار دارای نقص عضو را از پرتگاه شیب دار به پایین می انداختند و یا آنها را طعمه حیوانات درنده می کردند. هندیان این گونه افراد را بدست امواج رودخانه سپردند و یونانیان ناتوان را جز طبقه پست جامعه به حساب می آوردند. در بسیاری از جوامع خرافی اعتقاد داشتند که در این افراد ارواح خیثه رخنه کرده است. چنانچه در بسیاری از داستانها شخصیت هیا منفی را با نقص عضو و شخصیت های مثبت را با زیبایی جسمانی معرفی می کردند که می توان به داستانهایی چون پینوکیو و جزیره گنج اشاره نمود.
نابینایان نیز از این گونه تعارض ها و تعاند ها به دور نبودند . در قرون وسطی نابینایان در صنعت رنج آوری زندگی می کردند . آنها اغلب در خیابانها و میادین به کدای می پرداختند و تنها برخی موقع ها برای مدت زمانی محدود غذا و سرپناه برای آنها و دیگر ناتوانان فراهم می کردند . در روم باستان قوانینی وضع بود که بر اساس آن مردم را به کشتن کودکان نابینا تشویق می کردند تا ؟ دوش دوست نباشد.
بسیاری از پادشاهان برای اسرار جنگی و معافدین و مخالفین خود فرمان بدترین مجازاتها که کور کردن و در آوردن چشم ها از هدقه بود را صادر می کردند. نادر شاه افشار از جمله پادشاهانی بود که به دستور وی چشمان مخالفینش از هدقه در آورده شد.
در کشور چین تا مدت ها کودکانی که به صورت مادر زاد نابینا بدنیا می آمدند را به نام نضولات انسانی می خواندند که یک ننک و بدبختی برای خانواده ها به شمار می رفت .
البته بر خلاف موارد ذکر دشه در جوامعی مثل یونان که مهد علم و ادب بود. نابینایان از جایگاه مطلوب تری برخوردار بودند . چنانچه حتی برنامه های رفاهی خاصی برای آنها در شهر آتن برقرار بود.
نابینا شدن یک شاهزاده ژاپنی در سال 1858 م . سبب شد که نابینایان در آن کشور مورد توجه قرار گیرند و حتی در زمینه های ادبی، سیاست و مذهب به مدارج بالا دست پیدا کنند در صورتی که تا قبل از آن حکومت ژاپن مستمری و مقرری حمایتی آنان را محدود و ممنوع کرده بود که این شرایط را برای نابینایان دشوار می کرد.
3
مذاهب مختلف در این تغییرات نقش عمده ای را بر عهده داشتند و باعث تحولات بنیادین و بهبود در طرز نگرش و برخورد افراد جامعه با نابینایان و افراد کم توان شدند و رفته رفته بالا رفتن سطح آگاهی جامعه از نظر فرهنگی و نیز شناخت . نسبت به مسائل نابینایان و توانمندی های آنان رفته رفته به این ؟ از افراد جامعه به صورت خاص تری توجه شد و مراکزی برای آموزش و رشد استعدادهای نهفته آنان و برطرف نمودن نیازها و حوائج آنها تاسیس شد.
این مراکز ابتدا به صورت محدود و عمدتا در مراکز مذهبی مثل دیرها، صومه ها ، مساجد و معابد برقرار بود و رفته رفته به صورت مراکز اختصاصی و ویژه نابینایان در آمد با این حال در گسترده تاریخ نابینایان بی شماری بوده اند و هستند که با پشت کار و کوشش استعداد و تنوع خود را به نمایش گذاشته اند و به عنوان مشاهیر عالم از آنان یاد می شود.
گذری بر تاریخچه تاسیس مراکز آموزشی نابینایان در جهان
اولین برنامه ریزی آموزش جهت تعلیم کودکان و جوانان نابینا در سال 970 بعد از میلاد در دانشگاه الازهر مصر پی ریزی و پیاده شد که شامل 12 سال تحصیل و بر مبنای حفظ کردن دروس استوار بود.
اولین موسسه رفاهی برای نابینایان موسسه تری هندرو بود که در سال 1254 میلادی برای نگهداری از نابیناشدگان جنگ های صلیبی تاسیس شد و در این رابطه موسسات شبانه روزی برای نابینایان در دنیا ایجاد شد که صرفا جنبه نگهداری و حمایت داشتند. لکن موسساتی که خدمات ویژه ای به نابینایان ارائه می دادند در سالهای بعد از جنگ دوم جهانی آعاز به کار کردند .
آغاز آموزش مدرن و برنامه ریزی شده برای نابینایان در سال 1785 م با تاسیس آموزشگاه نابینایان هوی پایه گذاری گردید . پس از آن آموزشگاههای ویژه نابینایان در لیورپل (1791 م ) برلن (1806 م) آستردام (1908 م) و دیگر شهرهای اروپایی یکی پس از دیگری ایجاد گردید . مدارس نابینایان (شبانه روزی ) از سال 1829 م در بعضی از کشورهای جهان تاسیس شد. پس از آن مدارس ویژه نابینایان در سراسر نقاط جهان ایجاد شدند و تا سال 1950 م به اوج خود رسیدند.
3
گذری بر تاریخچه تاسیس مراکز آموزش نابینایان در ایران
با سیری در ؟ قدیم ایران در می یابیم که از صدر اسلام همواره آموزش نابینایان به طور پراکنده مد نظر بوده و نابینایان از طریق حفظ قرآن و احادیث به تعلیم و تعلم می پرداختند و اصولا اینگونه آموزش طبق سنن گذشتگان در مساجد انجام می گرفت.
البته اینگونه آموزش ها جنبه عمومی و همه گیر نداشتند و تنها مختص گروه خاصی بوده است و در این راستا نابینایان از صدر اسلام تا به امروز سهم عظیمی در اشاعه فرهنگ اسلامی داشته اند و در قرآن مجید نیز به آنان توجه خاصی شده است.
ابداغ الفبای 6 نقطه ای تریل و پذیرش آن به عنوان الفبای رسمی نابینایان در سطح بین المللی در سال 1929 م سبب توسعه و گسترش مدارس ویژه نابینایان در کشورهای پیشرفته شد و رفته رفته ایجاد این گونه مدارس کشورهای در حال پیشرفت نیز توسعه یافت .
اولین مدرسه نابینایی در ایران در سال 1299 هـ . ق در تبریز دایر شد و در آغاز جنگ جهانی 1319 هـ . ق به عللی بسته شد و تا مدتها موسسه ویژه ای برای نابینایان وجود نداشت تا یان که شعبه این مدرسه در سال 1320 شمسی در اصفهان به نام مدرسه نورآیین تاسیس گردید. این موسسه شبانه روزی و به دختران نابینا اختصاص داشت .
اولین آموزشگاه نابینایان در تهران 1328 توسط سازمان خدمات اجتماعی به نام آموزشگاه شبانه روزی رودکی تاسیس گشت این آموزشگاه در سال 1339 مخل شد.
متعاقبا در سال 1340 شمسی آموزشگاه شبانه روزی کریستوفل جهت آموزش پسران نابینا پا به عرصه وجود نهاد و در سال 1342 شمسی به همت مرحوم دکتر محمد خزائلی انجمن هدایت و ...
روشهای آموزش نابینایان در جهان
4
به طور کل در حال حاضر آموزش نابینایان به 5 طریق انجام می گیرد.
الف- مدارس شبانه روزی
ب- روش مختلط
ج – کلاس های خاص در مدارس عادی
د- مدارس خاص روزانه
هـ- مربیان سیار
آمار جهانی نابینایان
براساس تخمین سازمان بهداشت جهانی در سال 1981 م (1360 هـ. ق) نزدیک به 450 میلیون معلول در جهان وجود دارند که 80% از این تعداد در کشورهای در حال توسعه به سر می برند . از این تعداد 140 میلیون نفر آنها را کودکان تشکیل می دهند که باز هم 80% از این تعداد نیز در کشورهای در حال توسعه زندگی می کنند.
براساس تخمین سازمان بهداشتی جهانی در سال 1979 م حدود 28 تا 42 میلیون نفر نابینا در سراسر جهان وجود داشته است . به عبارت دیگر بین هر صد هزار نفر بین 636 تا 955 نفر نابینا بوده اند که البته این کمتر از رقم واقعی است . زیرا تعداد زیادی از نابینایان بسیاری در مناطق گزارش نشده اند.