لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 62 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
بیان مسئله پژوهش :
امام علی ابن ابی طالب (ع) در فرمان تاریخی و ارزشمند خویش به مالک اشتر ، آن سردار دلاور خویش را هشدار می دهد که آداب و سنن شایسته که سران این امت بر آن بوده اند و توده مردم خو گرفته اند مشکن نباید سنتی بنیانگذاری که به پاره ای از سنت های زیبنده گذشتگان آسیب رساند که پاداش او راست که آن نیکو منجر به بال تو راست که آن سنت شکنی .
این سخن ارزنده امام علی(ع) بلافاصله ذهن دانش پژوهان مدیریت را متوجه واژه هایی از قبیل فرهنگ سازمانی oRganizdtion caltare
و جو سازمانی organization climate و به خوبی نشان می دهد که آن امام همام تا چه پایه و مایه ای متضمن این امر عظیم ، در حوزه مدیریت خویش بوده است تردیدی نیست که والاترین هدف و مقصد تمامی سازمانها ، همانا کارآیی و بهره وری و اجرا و اهداف سازمانی می باشد و سازمانها نیز وسیله ای هستند برای ترکیب منابع انسانی و مادی در جهت تولید و توزیع ، کالا و خدمات و عناصر ضروری سازمان نیز عبارتند از مهارتها ، ارزش های انسانی ، منابع مادی تا تکنولوژی و ... که در این میان نقش نیروی انسانی بسیار بارز و برجسته می باشد لذا پرداختن به مسائل نیروی شاغل در سازمانی به نحوی از آنجا با آن درگیر است بسیار حائز اهمیت است و بلاتردید موضوع فرهنگ سازمانی یکی از مهمترین این موضوعات است و ضرورت توجه به فرهنگ سازمانی تا جایی است که صاحب نظران بر این نظر هستند که اگر قرار است در یک سازمان تغییرات موثر و پایدار و بوجود آید فرهنگ آن سازمان باید دستخوش تغییر شود .
ماهیت محیط های اجتماعی سازمان ها ، از موضوعات مورد توجه علوم رفتاری و اجتماعی است که تحقیقات لوین در دهه 30 و 40 قرن بیستم ، مهر تائیدی بر این مدعاست و ثابت می سازد که رفتار انسان را می توان تعامل پویایی و نیروهای درونی (سائقه ها) و نیروهای محیطی (هنجاریهای اجتماعی) دانست .
لوین معتقد بود که رفتار انسان تابع تعامل شخصیت با نیازهای فرد و با نیروی روانی و اجتماعی محیط فرد می باشد میل توجه به توصیف و تحلیل محیط ها به عنوان میادین نیروهایی ، که رفتار انسان را تحت تاثیر قرار می دهند حائز اهمیت است .
حاصل این اعتنا به محیط های سازمانی ، مطالعات و پژوهش هایی درباره فرهنگ سازمانی ، جوسازمانی و مفاهیمی نظیر آن است .
کریس ارجیریس chrisagyris وقتی در نوشته ای درباره برخی از علل پایین بودن اثر بخشی سازمانی در وزارت امور خارجه آمریکا فرهنگ سازمانی را نظامی زنده نامید و آن را در قالب رفتاری که مردم در عمل از خود آشکار می سازند ، راهی که بر آن پایه به طور واقعی می اندیشند احساس میکنند و شیوهای که به طور واقعی با هم رفتاری می کنند ، تعریف کرد . ( به نقل از مرکز پژوهش منظومه های بین اللملی وزارت امور خارجه 1967)ص2 .
راه ها بر محققان و صاحبنظران بعد از خود باز کرد تا فرهنگ سازمانی را زمینه ای فراگیر از سنت ها ، نمادها ، ریشه ها ، نگرش ها ، اداراک ها ، ارزش ها ، دستورهای اخلاقی ، فلسفهها ، افسانه ها ، قدرت ها و اصول آشکار یا نهفته معرفی کند .(ایران زاده 1377)
بر این اساس محقق در این پژوهش با اعتقاد به این مهم که موفقیت و شکست سازمان ها را باید در فرهنگ آنها جستجو کرد این فرضیه ها را دنبال می کند که در استان های جدید التاسیس همچون خراسان شمالی برای متحول ساختن ادارات آن به منظور بر دوش کشیدن رسالت سنگین و انجام وظایف بزرگی که عهده دار شده اند ، بایستی در نخستین گام ، فرهنگ سازمانیشان را متحول ساخت و با شرایط جدید محیطی ، کشوری و جهانی آن را وفق داد .
پژوهشگر به دنبال این است تا بررسی نماید چه رابطه ای بین فرهنگ سازمانی و میزان روحیه کارکنان ادارات کل استان خراسان شمالی وجود دارد ؟
اهمیت وضرورت پژوهش :
در شرایط زمانی کنونی تغییر در سازمانها به صورت امری روزمره در آمده است این تغییرات همواره فشارهایی را بر سازمانها وارد می کنند و این نشانه ها زمانی بازتاب بیشتری خواهد داشت که سازمان تجربه زیادی در رابطه با تغییر نداشته باشد به همین دلیل امروزه ، خیلی از سازمان ها تلاش زیادی را برای رفع این کاستی ها و سازگاری با محیط که به سرعت در حال تغییرات آغاز کرده اند . لذا وقتی صحبت از روحیه کارکنان می شود منظور میل و رغبتی که کارکنان برای رسیدن به هدفهای سازمان از خود نشان می دهند .پس می توان گفت روحیه کارکنان اداری در سازمانها از آنجایی ضرورت می یابد که شرط دوام و بقای هر سازمان هماهنگ شدن با تغییرات محیط داخلی و خارجی است .
لذا در بیان اهمیت مساله باید گفت : آنچه که زمینه بستر را برای روحیه کارکنان در سازمانها ما مهیا میسازد فرهنگ سازمانی است . همانا فرهنگ باتوجه به ارزشها ، باورها ، نگرشها و اعتقادات فرد در درون سازمان شکل می گیرد . که خود آن نیز بسته به شکل ، نوع و ساختار سازمان است به عنوان مثال در کشور ما مفهوم فرهنگ سازمانی در سازمان فرهنگی مثل آموزش وپرورش با سازمان سیاسی مانند فرمانداری با استانداری متفاوت است این تفاوت خود چالش های زیادی را در رابطه با تاثیر انواع فرهنگ سازمانی بر روی کارکنان دارد گاهی مشاهده می شود . به علت عدم روحیه همیاری کارکنان و اعتماد متقابل در درون یک سازمان با توجه به ساختار به ساختار سازمان که غیر ارگانیک است مشکل می توان از روحیه کارکنان سخن گفت لذا با توجه به اهمیت مساله ضرورت دارد با تغییر فرهنگ در درون سازمانها روشهای جدیدی به عنوان روشهای صحیح و درست پذیرفته شوند تا بتوان تغییر پایا و با
دوام داشت .
لذا با فرهنگ همکاری مبتنی بر اعتماد متقابل ، توانمندسازی و یادگیری مستمر و مداوم می توان موجبات موفقیت سازمان را فراهم کرد تا در محیطی بسیار پویا و پرتحرک با حفظ ارزشها و باورهای صحیح سد و مانعی برای نفوذ فرهنگ عادت ساز و محافظ کار که می تواند یک عامل باز دارنده باشد.
چرا که در جهان امروز آهنگ دگرگونی شتابان است و زمانی که سرهای حفاظت و حمایت در هم فرو ریزد ، هم چشمی بین المللی شدت می گیرد و تنها در این میان بازیگران هوشمند و جدی می دانند که نمی توانند صبر کنند تا فرهنگشان با آهنگ تکاملی دگرگون شود .
لذا با توجه به اهمیت مساله ضرورت دارد با بررسی انواع فرهنگ سازمانی (مشارکتی – بوروکراسی – کارآفرینی ، ماموریتی) و با توجه به ساختاری اداری در سازمانها زمینه و بستر را پایا و آماده نمود.
اهداف تحقیق :
الف : هدف کلی
تبیین رابطه بین فرهنگ سازمانی و میزان روحیه کارکنان ادارات کل استان خراسان شمالی .
ب: اهداف فرعی (جزئی)
شناسایی نقش فرهنگ مشارکتی در میزان روحیه کارکنان ادارات کل استان خراسان شمالی .
شناسایی نقش فرهنگ بورکراتیک در میزان روحیه کارکنان . ادارات کل استان خراسان شمالی.
شناسایی نقش فرهنگ کارآفرینی در میزان روحیه کارکنان . ادارات کل استان خراسان شمالی.
شناسایی نقش فرهنگ ماموریتی در میزان روحیه کارکنان . ادارات کل استان خراسان شمالی .
شناسایی و تعیین سهم هر یک از فرهنگها در میزان روحیه کارکنان . ادارات کل استان خراسان شمالی.
فرضیه اصلی :
بین فرهنگ سازمانی و میزان روحیه کارکنان رابطه وجود دارد .
فرضیه های فرعی :
بین فرهنگ سازمانی مشارکتی و میزان روحیه کارکنان رابطه وجود دارد .
بین فرهنگ سازمانی بوروکراتیک و میزان روحیه کارکنان رابطه وجود دارد .
بین فرهنگ سازمانی کارآفرینی و میزان روحیه کارکنان رابطه وجود دارد .
بین فرهنگ سازمانی ماموریتی ومیزان روحیه کارکنان رابطه وجود دارد .
سازمانهایی که فرهنگ مشارکتی دارند نسبت به سازمانهایی که با فرهنگ بوروکراتیک هستند از میزان روحیه بیشتری برخوردارند .
سازمانهایی که فرهنگ کارآفرینی دارند نسبت به سازمانهایی که با فرهنگ ماموریتی هستند از میزان روحیه بیشتری برخوردار هستند .
متغییرهای پژوهش :
با توجه به مسئله مورد پژوهش که (بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و میزان روحیه کارکنان در استان خراسان شمالی ) می باشد .
متغیرهای خواسته شده عبارتند از :
- متغیر مستقل
در این پژوهش متغیر مستقل فرهنگ سازمانی است . که ابعاد آن عبارتند از : فرهنگ مشارکتی ، فرهنگ بوروکراتیک ، فرهنگ کارآفرینی ، فرهنگ ماموریتی .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 7 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
تبیین جایگاه جرم قتل عمدی در حقوق و فقه
بررسی فقهی قتل عمدی :
قتل از نظر لغوی به معنای سلب حیات است اعم از اینکه سلب حیات از انسان باشد یا حیوان . احترام به جان و بدن انسان اقتضاء می کند که وجود انسان از هر گونه خطر محافظت شود و ضمن توجه به سلامت تن خود نسبت به تن دیگری نیز این حق را رعایت کرده و ستم نکند . دین مقدس اسلام نیز جان و عرض مسلمان را محترم دانسته و تعرض به جان را از گناهان کبیره شمرده است .
قتل در آیات و روایات و احادیث :
1 – در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که دلالت بر حرمت قتل نفس دارد :
الف = (( و لا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا )) آیه 33 از سوره مبارکه بنی اسرائیل .
نفسی را که خداوند محترم ساخته است به نا حق مکشید ، کسی که به ستم کشته شود برای ولی او سلطه ای خاص قرار داده ایم ، پس اسراف در قتل نخواهد کرد . زیرا او ( ولی دم ) از جانب شریعت الهی یاری شده است .
ب = ومن قتل نفسابغیرنفس اوفسادفی الارض فکانماقتل الناس جمیعا
"هرکس بکشدتنی نه برابرتنی باتبکاری درزمین مانندآنست که بکشدمردم راهمگی ."
ج – من اجل ذلک کتبناعلی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیرنفس اوفسادفی الارض فکانماقتل الناس جمیعااومن احیاها الناس جمیعا ( آیه 32 ازسوه مبارکه مائده )
"از جهت قتلی که واقع شدمابرفرزندان اسرائیل مقررداشتیم که هرکس نفس محترمی رابه ناحق وبی آنکه مرتکب فساددرروی زمین شده باشدبکشدچنان است که همه راکشته باشدوهرکه نفسی راحیات بخشدمثل آنست که تمام مردم راحیات بخشیده است ."
2- احادیث بسیاری ازرسول خدا( ص) نقل شده که دلالت برحرمت قتل نفس داردازجمله :
الف – " لاتقتل نفس ظلماالاکان علی ابن آدم الاول کفل من دمها لانه اول من سن القتل . "
" هرکس به ستم کشته شودبهره ای ازخون اوبرعهده فرزندنخست آدم است که اونخستین کسی است ،که قتل رابنیادگذاشت ."
ب- اول مایقضی بین الناس یوم القیامه الدماء . "
" نخستین چیزی که ازمردم درقیامت موردرسیدگی وداوری قرارمی گیرد، خون است . "
" لایحل دم امرامسلم شهیدان لااله الاالله . وانی رسول الله . الاباحدی ثلاث : النفس بالنفس والتیب الزانی : والمارق من الدین التارک الجماعه . "
" خون هیچ مردمسلمانی حلال نیست مگربه سه چیز: قتل نفس ،زنای محصنه، خروج ازدین ( ارتداد) وترک جماعت ."
د- لن یزال المومن فی فسحه من دینه . مالم یصب دماحراما."
" همواره مومن ازدین خوددرگشایش است ، تاوقتی که خونی رانریخته باشد. "
ه – " لاترجعوابعدی کفارایصرب بعضکم رقاب بعض . "
" شماپس ازمن ، به کفربرنگردید، وبعضی ازشماگردن بعضی دیگررانزند.،
و- الزوال الدنیااهون علی الله من قتل مومن بغیرحق ."
" نابودشدن دنیابرای من آسانتروبی اهمیت تراست ازاینکه مومنی به ناحق کشته شود."
ازتمام آیاتی که دراین خصوص نازل شده واحادیث بسیاری که ازرسول خداروایت شده می توان نتیجه گرفت که احترام به جان ومال انسان همواره موردتوجه اسلام بوده وقوانین اسلام برای حفظ حیات انسان وضع شده است .
تعریف قتل عمدی
اکثرفقهاء منجمله مرحوم محقق حلی درموردقتل موجب قصاص چنین گفته اند:
" وهوازهاق النفس المعصومه المکافئه عمدأ وعدوانأ ."
" خارج کردن جان محترم وبرابر، ازتن ، عمدأ وبه ناحق ."
ازهاق نفس یعنی خارج کردن نفس ، منظورازمعصومه این است که تلف کردن آن جایزنباشد. این کلمه از" عصم " به معنای منع وجلوگیری است .
مکافئه یعنی مساوی بودن مقتول وقاتل ، دراسلام ف آزادی وغیره . عدوان به معنی حرام ونارواست . شرط دیگری که دربرخی ازتعریف هادیده میشودآن است که قاتل بدون اجازه قانونی مبادرت به قتل کند.
شهیدثانی می فرماید: عمدمحقق میشودباقصدقتل ازسوی شخص بالغ وعاقل باوسیله ای که غالبأ کشنده باشد. اگرقصدکندباوسیله ای که بندرت کشنده باشدوقتل هم روی دهد. اشبه قصاص است. یعنی قتل عمداست .
امام خمینی ( ره) نیزقتل عمدراچنین تعریف کرده است :
" وهوازهاق النفس المعصومه عمدامع الشرائط الاتیه "
" وآن بیرون کردن روح معصوم ( محترم ومحفوظ ) ازبدن انسان است عمدأباشرایطی که می آید"
عمدمحض به فصدکشتن باآنچه که می کشد، ولوبه ندرت وبه فصدفعلی که غالبأ به آن کشته میشود. اگرچه فصدقتل رابه آن ننماید تحقق پیدامیکند. عمدگاهی به مباشرت است وگاهی به تسبیب . صاحب جواهربعدازبیان شرایط قتل مستوجب قصاص می فرماید:
یتحقق العمدبقصدالبالغ العاقل الی القتل ، ظلمابماتقتل غالباف بل وبقصده الضرب بمایقتل غالبأ عالمابه وان لم یقصدالقتل لان القصدالی الفعل المزبورکالقصدالی الفعل "
" عمدتحقق پیدامیکندباقصدانسان بالغ عاقل به کشتن شخص ، ازروی ظلم وستم ( بناحق ) به وسیله ای که غالبأ کشنده است . وتحقق پیدامیکندبقصدزدن باآنچه که غالبأ کشنده است ( بدون قصدقتل ) ازروی آگاهی . اگرچه قصدقتل نداشته باشد، زیراقصدفعل ( باوسیله ای که غالبأکشنده است ) مانندقصدقتــــــــــــــــــــــل ( قصدکشتن ) است ."
واضافه می نماید:
" بل یکفی قصدماهوسبییه معلومه عاده وان ادعی الفاعل الجهل به ، اذلوسمعت دعواه بطلت اکثرادماء "
" درتحقق عمدهمین اندازه کفایت میکندکه سبیبت فعل برای قتل نوعأ معلوم باشد. هرچندقاعل ادعای جهل به آن راداشته باشد. زیرااگرادعای وی پذیرفته شود، بیشترخونها هدرمیشوند."
ازدیدگاه سیدمحمدحسن مرعشی شوشتری قتل عمدعبارت است از:
قتل العمدهوان یقصدالفاعل القتل وایتاعه علی الوجه المقصود، سواء کان ذلک القصداصالیأ اوتبعیأ متعلق بالکلی اوجزئی ، بالمباشره اوبالتسبیب اوبها. "
" قتل عمدآن است که فاعل قصدقتل داشته باشدوقتل رابه همان نحوی که قصدکرده است واقع سازد، خواه آن قصداصلی باشدویاتبعی وبه شی ء کلی ( غیرمعین ) ویابه جزئی ( شخص معین ) تعلق گرفته باشدوبامباشرت باشد. یابه تسبیب ویاهردو. "
بنابراین تعریف قتل درمواردزیرعمداست :
1- هنگامی که مرتکب قصدکندشخصی رابکشدوهمان شخص کشته شود.
2- وقتی فاعل قصدکندشخص رابکشد، به خیال آنکه این شخص الف است اماپس ازقتل معلوم گرددکه آن شخص ب بوده است ، ( اشتباه درشخصیت )
3- وقتی مرتکب قصدکندانسانی رابکشد، بدون آنکه غرضش به شخص معینی تعلق گرفته باشدوباعمل وی یک انسان کشته شود.
4- هنگامی که فاعل قصدکندجنایتی رامرتکب شود، هرچندآن جنایت قتل انسان باشد.
5- هنگامی که فاعل قصدکشتن کسی راندارد، اماعملی انجام می دهدکه عادتأ باقتل ملازمه داردواین عمل نسبت به مقتول ممکن است بصورت فعل باشدیاترک فعل . ( قصدتبعی )
بنابراین درقتل عمدقصدقتل معتبراست ، خواه قصدبه شخص معین باشدویابه کشتن انسانی بطورکلی ویابه قصدجنایتی .درقصدکلی قصدافرادقهرأ وجودداردوبنابرنیاز، اگرکسی بخواهدانسانی رابکشد، درصورت تحقق قتل ، قتل عمدی خواهدبود. زیرابه قصدقتل انسان منفک ازقصدقتل افرادآن نیست . هرگاه کسی قصدجنایتی برکسی داشته باشدوبقصدوقوع جنایت تیراندازی کندوبرای وی فرقی نداشته باشدکه ز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 99 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
1
تبیین نظری مدل نیازمدار شخصیت و عقبماندگی ذهنی:
ماهیت و ابعاد آن
1
1
تبیین نظری مدل نیازمدار شخصیت و عقبماندگی ذهنی:
ماهیت و ابعاد آن
1
3
چکیده:
هدف مقاله حاضر کشف شخصیت افراد عقب مانده ذهنی و تبیین آن بر پایه یک مدل نیاز مدار شخصیت که شامل مولفه هایی چون منابع، نیازها و ارزشها است، میباشد. کودکان عقب مانده ذهنی به اقتضاء مراحل رشد و تحول در طی زندگی نوعاً با تکالیفی روبرو میشوند که برایشان آن قدر مشکل است که از انجام آن ناتوانند و لذت نمی برند. به نظر می رسد برای این کودکان، انجام اموری که به نظر بسیاری سخت می رسد، پاداش درونی ناچیزی وجود دارد. موقعیت های زندگی برای بسیاری از آنها چنان تکالیف سختی تدارک می بیند، که موجب ایجاد احساس ناکامی و شکست های پی در پی می گردد. قرار گرفتن آنها در حاشیه زندگی افراد عادی با همه فشارهایی که برای سازگاری و منفعل سازی آنها اعمال می کند، این روند را شدت می بخشد تا جایی که به احساس شایستگی و عزت نفس آنها آسیب های جدی وارد می سازد. اساساً کودکانی که شکست، ناکامی و عزت نفس پایین بیشتری را تجربه می کنند، معمولاً برای اداره امور خود، روش هایی را یاد می گیرند که فاقد کارآمدی مناسب است. از این رو ممکن است از هر شیوه ای که به تخفیف مصیبت ناشی از آنچه «محرومیت از موفقیت» نامیده می شود، استقبال کنند.
1
3
پس مسأله اصلی این است که اگر زندگی در جامعه ما، چنین اثراتی بر کودکان عقب مانده ذهنی دارد، چگونه میتوان امور را به گونه ای تغییر دهیم که اثرات نامساعد آن به حداقل برسد؟ آیا میتوان محیط را چنان مرتب کرد که موجب شکست و آشفتگی در آنها نگردد؟ از این رو اگر بتوان کودکان عقب مانده ذهنی را در برابر ضربات احتمالی که به عزت نفس شان وارد میشود تقویت کرد و یا مصون نگه داشت در این صورت میتوان گامی نویدبخش در برنامهریزی، توان بخشی و بهداشت روانی آنان برداشت.
واژه های کلیدی: تبیین، مدل، نیازمدار، شخصیت، عقب ماندگی ذهنی
مقدمه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
2
عنوان :
تبیین چالشها و فرصتهای جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت ایران
موضوع :
آموزش و پرورش
ارسال کننده :
مرضیه عالی
تاریخ ارسال :
4/2/1384
به نام خدا
موضوع: تبیین چالشها و فرصتهای جهانی شدن برای نظام تعلیم و تربیت ایران
ارسال کننده: مرضیه عالی
عنوان مقاله:
تبیین چشم انداز نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران در بسترجهانی شدن :
فرصتها و تهدیدها
چکیده :
1- جهانی شدن بعنوان یک فرایند گریز ناپذیر در قرن بیست و یکم در ابعاد سه گانه خود (اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی ) آموزش وپرورش را دستخوش تغییر و تحول می نماید ،از این رو شناسایی ویژگیها و آثار این فرایند بر آموزش و پرورش (و به عبارتی جهانی شدن تعلیم و تربیت) یکی از وظایف اصلی هر نظام تعلیم و تربیت و از جمله نظام آموزش و پرورش ایران می باشد. در این میان می توان به پیامدهای اقتصادی
3
جهانی شدن برای نظام آموزش و پرورش از جمله توجه بیشتر بر آموزشهای فنی و حرفه ای و استفاده بیشتر از تکنولوژی اطلاعات ،و پیامدهای بعد سیاسی جهانی شدن از جمله کمرنگ شدن نظارت و تسلط دولت و حکومت بر نظام تعلیم و تربیت و پیامدهای بعد فرهنگی جهانی شدن از جمله ترویج فرهنگ غرب و کمرنگ شدن ویژگیهای بومی و به مخاطره افتادن هویت ملی و ارزشهای دینی در برنامه های درسی مدارس اشاره کرد. از طرفی می توان به برقراری ارتباطات فرهنگی بیشتر و شناخت سایر فرهنگها به عنوان فرصتهای پیش روی تعلیم و تربیت اشاره کرد. بنا براین دیدگاه جهانی شدن فرصتها و چالشهایی را برای نظام تعلیم و تربیت به طور عام و برای ایران بطور خاص پدید می آورد. که با بهره گیری از این فرصتها و با شناخت بهتر چالشها می توان به حفظ میراثهای فرهنگی و اعتلای نظام تعلیم و تربیت در راستای جهانی شدن پرداخت .تبیین و تحلیل این فرصتها و تهدید ها از جمله اهداف این مقاله است.
2- واژگان کلیدی : جهانی شدن . جهانی شدن آموزش و پرورش. جهانی شدن فرهنگی.آموزش و پرورش .شهروند جهانی.هویت.ارتباطات.
مفهوم شناسی جهانی شدن:
3- روند تحولات در قرن بیستم در دهه 1970 میلادی وارد مرحله جدیدی شد و در اواسط دهه 1980 تقریباً در تمامی زمینه ها نشان خود را بر جای گذاشت . در دهه 1980 برای اشاره به این دگرگونی ها مفاهیمی چون جامعه صنعتی و فرامدرن (پست مدرن ) به کار می رفت ، اما در دهه 1990 میلادی مفهوم جهانی شدن رایج گردید و به مفهوم مسلط در دوران معاصر تبدیل شد . به گونه ای که امروزه همه چیز با رجوع به این مفهوم مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد . در ظاهر امر ، جهانی شدن یعنی ره سپردن تمامی جوامع به سوی جهانی وحدت یافته که در آن همه چیز در سطح جهانی مطرح و نگریسته می شود . اما در واقع، جهانی شدن به معنای آزادی مطلق کسب و کار ، برداشته شدن تمامی موانع برای جریان یافتن سهل و آسان سرمایه و نفوذ آن در تمامی عرصه ها و حرکت روان اطلاعات ، امور مالیه ، خدمات و بالاخره تداخل فرهنگ ها آنهم به سوی یکسان شدگی و یکدستی است که تمامی این امور در مقیاسی جهانی رخ می دهد .
3
4- در علم معانی بیان جهانی شدن فرایند کوتاه کردن فاصله ها ،تغییر در تجارب زمانی و ارائه امور با ماهیت جهانی است .به عبارت دیگر هر گونه رویداد فنی ، روانشناختی ، اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی که گستردگی منافع ورویه ها را ورای قلمروهای جا افتاده تقویت نماید هم منشا وهم مبین فرایندهای جهانی شدن است که با این ملاحظات می توان جهانی شدن را از واژه هایی چون یکپارچگی جهانی ,عمومیت , غربی سازی ومحلی کردن متمایز دانست .
5- جهانی شدن، مرزها و هویتها را کمرنگ تر میکند ،به مردم، کالاها ، اطلاعات ، عادتها ، هنجارها و نهادها توجه می کند و به مرزها اجازه جابه جایی میدهد .از آنجا که نمی توان مرزهای نفوذناپذیری درمقابل اشاعه اندیشه ها و کالاها ایجاد کرد بنابر این جهانی شدن در بلند مدت به هر حال استیلا خواهد یافت ،پویشهای مرزگشای جهانی شدن دقیقا به این دلیل بارزتر میشود که طی دهه های گذشته گسترش فراوان امکانات ،منافع و بازارها زمینه بالقوه رواج عالمگیر آنها را فراهم ساخته است .انقلاب کشاورزی و بعدازآن دگرگونیهای عصر صنعتی و فرا صنعتی در شمار منابع اصلی تقویت کننده فرایند جهانی شدن هستند.
6- شکی نیست که وجه اصلی جهانی شدن و آنچه مایه موافقت و مخالفتها است وجه اقتصادی آن است و از این رو به جا است که ابتدا با سرچشمه های اقتصادی آن آشنا شویم. جهانی شدن در واقع بخشی از فرایند تاریخی تکامل اجتماعی است و به زعم عده ای ناشی از ماهیت و ذات رشد سرمایه، تلاش برای بقاء و کسب بازارهای جدید و سود آور و نیاز به صدور سرمایه از بازارهای اشباع شده به بازارهای بکر و بلقوه می باشد که این انتقال سرمایه تبعات مثبت و منفی بسیاری برای کشورهای عقب مانده ودر حال توسعه دارد ،به طور کلی میتوان گفت مبنای اقتصادی جهانی شدن نئو لیبرالیسم اقتصادی است.
5
7- جهانی شدن جنبه های واضح سیاسی هم دارد. جهانی شدن در بعد سیاسی باعث رشد عملکرد های فرا ملی ,رشد محلات و شهرهای جهانی که عملکردهای جهانی را ایجاد می کند ,کاهش اثر ابزارهای سیاسی حکومت , کاهش اقتدار حکومت و بطور کلی پیدایش فضای سیا سی جدید است . در بعد فرهنگی و اجتماعی که عمده ترین وجه تعارض وتقابل در فرایند جهانی شدن است مهاجرت و فرار مغزها افزایش می یابد که این عامل باعث تغییر شکل جمعیت شناختی کشورهای جهان می شود.البته جهانی شدن فرهنگ اصطلاح تأویل پذیری است که از آن تعبیراتی متفاوتی ارائه شده است.یعنی میان کسانی که به مساله جهانی شدن فرهنگ پرداخته اند اتفاق نظر وجود ندارد عده ای آن را پدیده ای محتوم دانسته و نظر داده اند که دیر یا زود باید در برابر آن سر تسلیم فرود آورد و پذیرای آن شد برخی دیگر گفته اند که جوامع در قبول یا رد آن آزادند واختیار دارند که درباره آن تصمیم بگیرند.
8- آنهایی که جهانی شدن را امری جبری دانسته اند اظهارداشته اند که جهانی شدن به اقتضای تحولات اقتصادی ، سیاسی ، علمی و گسترش ارتباطات در عصر حاضر رخ نموده است و کشورها لاجرم باید خود را با آن هماهنگ سازد براساس چنین برداشتی باید پذیرفت که فرهنگی خاص , سلطه خود را بر اخلاق ، هنر ، اقتصاد ، سیاست و نیز رفتارهای فردی و جمعی انسانها اعمال خواهد کردو جهان سرانجام صاحب فرهنگی یکسان خواهدشد. اما کسانی که از جهانی شدن تفسیری سلطه جویانه ندارد براین باورند که جهانی شدن به معنی سیطره یک فرهنگ خاص برجهان نیست بلکه چون انسانها همگی عضو جامعه جهانی هستند , باید به مسائلی که جامعه جهانی با آن دست به گریبان است بیاندیشند و برای رفع تنگنا ها و دشورایهایی که بشریت با آن روبروست همکاری کنند اینان ضمن قبول کثرت گرایی فرهنگی به عنوان یک واقعیت , گفتگوی میان تمدنها ، تفاهم فرهنگی ، دستیابی به ارزشهای مشترک ،احترام متقابل ، مشارکت بین المللی و نیز شکیبایی را تجویز می کنند درهمین زمینه عده ای گفته اند که شکل گیری فرهنگ جهانی به افول اضمحلال فرهنگهای ملی ومنطقه ای نمی انجامد . زیرا فرهنگهای بومی دارای نظام ارزشی قدرتمندی هستند وفرهنگ جهانی نمی تواند این فرهنگها را در خود هضم کند اگر فرهنگی درحال افول است علت آن به ضعف درونی آن فرهنگ مربوط می شود تا به ظهور یک فرهنگ جهانی. به هر ترتیب جهانی شدن در بعد فرهنگی دارای تاثیرات بسیا رمهمی است که هر جامعه و فرهنگی جهت حفظ و ارتقا ی خود در میان سایر فرهنگها باید آنها را شناخته تا بتواند از جهانی شدن به عنوان یک فرصت بهره گیرد. از جمله این اثرات می توان به رشد تفاهمات بین المللی، افزایش ارتباطات و اطلاعات در سطح جهانی ,کمرنگ شدن اثرات فرهنگ بومی و افزایش تاثیر فرهنگهای غیر بومی اشاره کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : word (..doc) ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن word (..doc) :
1
فصل اول – کلیات: تبیین و بررسی اهداف توسعه هزاره سوم
بخش اول – تاریخچه و شکل گیری اهداف توسعه هزاره سوم
بخش دوم – بررسی اهداف و آرمانهای توسعه هزاره سوم
الف: اهداف و آرمانهای توسعه هزاره سوم
ب: توسعه انسانی و حقوق بشر در اهداف توسعه هزاره
ج: تأثیرات اهداف توسعه هزاره سوم
د: تعهدات کشورهای غنی درتحقق اهداف توسعه هزاره سوم
ه: چارچوب عملیاتی اجماع مونترری بعنوان چارچوب مشارکت جهانی (6 نکته مهم)
و: نقش گروههای غیردولتی و بخش خصوصی در تحقق اهداف توسعه هزار سوم
بخش سوم: راهبرد سازمان ملل متحد برای توسعه هزاره سوم
الف: ابعاد جهانی راهبرد
ب: ابعاد کشوری راهبرد
2
مقدمه
از ظهور انسانی کنونی در کره زمین حدود 40 هزار سال می گذرد که در برابر عمر زمین به لحظه ای می ماند . زمین در غیاب انسان از آرامش و توازن برخوردار بود، جانداران با رفع نیازهای خود نه تنها آسبی به محیط پیرامون نمی رساندند بلکه هر یک به نوبه خود در استواری این تعادل و توازن دخیل بودند.
برخورداری انسان از عقلانیت کنجکاو و جستجوگر او را به سرعت از عصر شکارگری و خوشه چینی به دوران کشاورزی در 12000 سال پیش رسانید. در عصر پیش از کشاورزی نقش انسان نسبت به دیگر جانداران تفاوت چندانی نداشت، به اندازه نیازهای ابتدائی از طبیعت برداشت می کرد و همانند دیگر جانداران حلقه ای از زنجیره متعادل حیات بود. ورود انسان به عصر کشاورزی ، ایجاد مازاد محصول، پیدایش قدرت، تشکیل قبیل ، شهر نشینی و پیدایش حکومت ها را در پی داشت. اگر چه آدمی در این دوران دست اندازی به طبیعت را آغاز کرده و با تسلط بر دیگر جانداران و گسترش فعالیتهای کشاورزی خود روز به روز بیشتر بر طبیعت چیره می شود ولی صنعت ابتدایی او را هوز از ساختن سنگی و آهنی و کندوکاو سطحی زمین و برپا ساختن سرپناه فراتر نمی رفت. این وضع با اندک تفاوتی در همه جای جهان یکسان بود اما انسان به کمک ذهن جستجوگر و خلاق از این دوران کمابیش نیز گذشته و به عصر انقلاب صنعتی در 300 سال پیش پای نهاد.
اثری که انسان از آن پس بر طبیعت نهاد نه فقط با چهل هزار سال گذشته اش قابل مقایسه نیست بلکه مجموعه تغییرات به وجود آمده در کره زمین (منهای پدیده های طبیعی مانند آتشفشان، زلزله ، یخبندان...) به وسیله سایر جانداران در صدها میلیون سال حضورشان در زمین باسیصد سال اخیر قابل قیاس نیست. گزافه نیست اگر گفته شود با جهش های فناوری به ویژه از نیمه دوم سده بیستم به این سو سرعت و شدت تغییرات حاصل از فعالیت انسان در طبیعت صد چندان شده است.
4
در دوران حاضر با توجه به شتاب روند جهانی شدن اقتصاد سرمایه داری ، با خطرات گسترده و شدیدتر آلودگی های جوی ناشی از استخراج و مصرف بی رویه تر منابع خام تولید و انرژی و هم چنین با تبعات و عوارض آن، گسترش فقر و بیکاری و بروز بحرانهای فزاینده اجتماعی و دیگر نسبت به گذشته در کشورهای جهان همراه بوده و روبرو خواهیم بود. امروز شاهد نابرابری های زاده از توسعه اقتصادی- اجتماعی بخشی از جهان هستیم که با عقب ماندگیهای بخش دیگری همراه است. در چنین شرایطی نمی توان شاهد آن بود که 80 درصد توان اقتصادی جهان در دست 20 درصد جمعیت این کره خاکی محبوس باشد و گروه عظیمی از مردم در کشورهای عقب مانده و یا حتی در کشورهای توسعه یافته در فقر، مرض، بیکاری و محرومیت های شدید به سر می برند. سالها است که دغدغه فکری متفکران و سیاستمداران برجسته جهان چنین نابرابریهایی را که امکان توسعه و پیشرفت را از گروههای زیادی ازمردم گرفته است بر نمی تابد و عزم عمومی بر آن قرار گرفته که اگر به علل اینگونه عقب ماندگی ها که بی سواد، نبود بهداشت ، بیکاری، بی غذایی، آلودگی محیط زیست و نابرابریهای جنسیتی است، پرداخته نشود جهانی آزار دهنده خواهیم داشت که محل امنی برای زندگی بشر نخواهد بود. توسعه انسانی اکنون به صورت چالشی درآمده که همکاریهای بین المللی را میطلبد . بنابراین منطبق با یک چنین شرایط حادی ضروری است که سازمان ملل متحد و ارگانهای زیست محیطی و حقوق بشری آن از یک موقعیت و وزن مناسب و بالاتری از وضعیت کنونی برخوردار کنند. و بعبارتی دیگر باید در عصر کنونی اهداف و برنامه های زیست محیطی ملل متحد از حرف به عمل واقعی تبدیل شوند. از آنجا که کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل متحد، می گوید: در عصر وابستگی به یکدیگر انسانها، حقوق شهروند جهانی، بر اساس اعتماد و مسوولیت مشترک، پشتیبان سرنوشت ساز پیشر فت است، اما در دوران محرومیت بیش از یک میلیارد انسان از حداقل نیازهای در خورشان و منزلت او، شرکتها، بنگاههای اقتصادی، بازرگانان دیگر نمی توانند بی تفاوت باشند یا همچون سدی در برابر این خیل عظیم انسانی قرار گیرند، بلکه بر عکس آنها باید در صدد همکاری با دولت ها و سایر نقش آفرینان در جامععه برآیند و با بسیج علم، فن آوری و دانش جهانی به مقابله با بحران های به هم تنیده گرسنگی، بیماری، تخریب محیط زیست و تضادی که باعث عقب نگهداشته شدن کشورهای جهان سوم می شود، برخیزند. (بخش خصوصی و آرمانهای توسعه هزاره، چارچوبی برای عمل، جین نلسون و دیو پریسکات) از آنجا بود که در سپتامبر سال 2000، 189 تن از سران دولت ها اعلامیه هزاره را تصویب کردند. این اعلامیه یک تعهد جهانی بی سابقه و یکی از قابل اعتناترین اسناد سازمان ملل در چند سال اخیر به شمار می رود . این اعلامیه قدرت دید همگانی ومشترکی در چگونگی مقابله با برخی از چالش های بزرگی که جهان با آن روبروست عرضه می کند. این اعلامیه منجر به ارائه هشت آرمان توسعه هزاره گردید با توجه به مسائل مطرح شده ضرورت بررسی و تحقیق در این زمینه لازم آمد. به طوری که هدف از انتخاب موضوع نوعی همیاری با تمام مردم جهان در دستیابی به آرمانهای توسعه هزاره همراه و توأم با انطباق با قانون، مدیرتی ریسک و انسان دوستی است به طوری که آرمانهای بین المللی مانند صلح، امنیت، توسعه پایدار، حقوق بشر و کاهش فقر به طور فراینده ای به یکدیگر وابسته اند و دارای پیامدهای بسیاری برای کلیه بخشهای جامعه هستند. این کار برای بسیاری از شرکت کنندگان در گروههای کاری و دبیرخانه اجرایی آکنده از عشق بوده است. افراد
4
داو طلبانه تلاش و مهارت چشمگیری در اختیار پروژه قرار دادند به طوری که پروفسور دی ساکس مشاور مخصوص دبیر کل در این زمینه میگوید به اعتقاد من مشارکت تمام شرکت کنندگان به همین صورت بوده است چون آنان ماهیت خاص این تلاش را درک کرده اند بخشی ازاین امتیاز و افتخار همکاری آقای عنان دبیر کل سابق سازمان ملل است که پروژه هزاره ملل متحد را آغاز کرد و نقشی بی نظیر در ترویج مبارزه جهان علیه فقر مطلق ایفا کرده است بخش دیگرآن خرسندی ناشی از همکاری با وبرای رییس برنامه توسعه ملل متحد آقای مارک مالوک بر اون است که پشتکار، بینش و رهبری او اقدامات و تلاشهای گروه توسعه ملل متحد را طی سالهای متمادی هدایت کرده است. همچنین از همکاری راهبران سایر آژانسهای سازمان ملل متحد بهره برده و از آن کاملا استفاده کرده اند چون اینها افرادی هستند که زندگی مردم را نجات میدهند و هر روز بارسنگین فقر و محر ومیت را در سرتاسر جهان سبک تر می کنند.